ارز، گروگان تحریم و نااطمینانی؛ تغییر رئیس بانک مرکزی معجزه نمیکند

در پی انتصاب رئیس جدید بانک مرکزی و همزمان با تداوم نوسانات شدید ارزی، کارشناسان با تأکید بر نقش تعیینکننده تحریمها، نااطمینانیهای سیاسی و کمبود منابع ارزی میگویند که تغییر رئیس بانک مرکزی تأثیر معناداری بر مهار یا تثبیت نرخ ارز ندارد و افزایش قیمتها در شرایط فعلی تا حد زیادی اجتنابناپذیر است.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: در شرایطی که بازار ارز به یکی از حساسترین و پرتنشترین حوزههای اقتصادی کشور تبدیل شده، هر تغییر مدیریتی در رأس نهادهای کلیدی، بهویژه بانک مرکزی، توجه افکار عمومی و فعالان اقتصادی را به خود جلب میکند. انتصاب آقای همتی بهعنوان رئیس جدید بانک مرکزی نیز در همین فضا رخ داده و پرسشهای مهمی را درباره آینده سیاستهای ارزی، امکان کنترل نوسانات و حتی تثبیت نرخ ارز مطرح کرده است. به عقیده کارشناسان، اینکه چه کسی در مقام رئیس بانک مرکزی باشد دیگر اهمیت چندانی ندارد و روند افزایش قیمتها در پیش است. بر همین اساس، گفتوگویی با مرتضی افقه، اقتصاددان داشتیم که در ادامه میخوانید.
با توجه به انتصاب آقای همتی بهعنوان رئیس بانک مرکزی، میخواهم درباره این تغییر صحبت کنیم. آیا اساساً راهکاری وجود دارد که حداقل بتوان قیمت ارز را در یک سطح ثابت نگه داشت؟
دلیل اصلی وضعیت فعلی، کمبود ارز است. ما حدود هشت سال است که بهطور مستمر تحت تحریم قرار داریم، بهویژه بعد از بازگشت ترامپ. او از همان دوره اول ریاستجمهوریاش وعده داده بود که تلاش میکند صادرات ایران را به صفر برساند و در دوره دوم هم سختگیریها، بهخصوص در مسیرهای دور زدن تحریم، بیشتر شده است.
از یک طرف، در این هشت سال، دولتهای مختلف، دولت روحانی، دولت رئیسی و حالا دولت پزشکیان ــ هر منبعی که امکان داشت برای جایگزینی درآمدهای حذفشده استفاده کردهاند. البته در اینجا باید تأکید کنم که دولت فعلی هنوز در ابتدای مسیر است و آن فشار اصلی مربوط به دو دولت قبلی بوده است. عملاً منابع جایگزین درآمدهای ارزی تا حد زیادی مصرف شده است.
در سال جاری، علاوه بر تداوم تحریمها، دو اتفاق مهم دیگر هم افتاد. اول، جنگ ۱۲ روزه و خسارتهایی که به کشور وارد کرد. دوم، تداوم تهدیدهای اسرائیل که به نظر من یکی از مهمترین متغیرهای اثرگذار فعلی است. این تهدیدها، چه از سوی رسانههای خارجی و چه بعضاً با بازتاب داخلی، باعث میشود سرمایهگذاران رغبت چندانی به سرمایهگذاری نداشته باشند و حتی میل به خروج سرمایه افزایش پیدا کند.
همین تمایل به خروج سرمایه، تقاضا برای ارز را بالا میبرد. در کنار آن، بحثهایی مثل اسنپبک هم مطرح است که بر نااطمینانیها اضافه میکند. در نتیجه، از یک طرف عرضه ارز بهشدت محدود شده و از طرف دیگر، به دلیل فضای روانی، جنگی و تحریمی، تقاضا افزایش پیدا کرده است.
با در نظر گرفتن این شرایط، من تصور میکنم روند افزایش نرخ ارز، تا حد زیادی طبیعی است؛ طبیعی از این جهت که متغیرها چنین بستری را فراهم کردهاند. واقعیت این است که بانک مرکزی در این فضا، ابزار چندانی در اختیار ندارد. حتی اگر ذخایری هم وجود داشته باشد، تا زمانی که تکلیف آینده جنگ، تحریمها و وضعیت سیاسی مشخص نشده، بانک مرکزی ناچار است در عرضه ارز احتیاط کند تا بتواند حداقل نیازهای اساسی کشور را در آینده تأمین کند.
مجموع این عوامل باعث شده که افزایش نرخ ارز رخ دهد. به نظر من، تغییر رئیس بانک مرکزی تأثیر تعیینکنندهای در این شرایط ندارد. البته سیاستهای یک فرد ممکن است در مقایسه با فرد دیگر، اثرات بسیار جزئی و کوتاهمدتی داشته باشد، اما تا زمانی که مشکل اصلی یعنی کاهش درآمدهای ارزی از محل صادرات چه نفتی و چه غیرنفتی حل نشود، این روند ادامه خواهد داشت.
یکی از معدود ابزارهایی که بانک مرکزی میتواند در کنار این شرایط بهکار بگیرد، کنترل نقدینگی است. نقدینگی یکی از عناصری است که حتی در این فضا میتواند تا حدی نقش ترمز را ایفا کند و سرعت افزایش نرخ ارز را کاهش دهد. اما از آن طرف، ساختار اقتصاد بهگونهای است که اگر نقدینگی بیش از حد محدود شود، اقتصاد وارد رکود میشود. بنابراین دامنه مانور بانک مرکزی در این زمینه هم محدود است. اینکه دولت بودجهای بهشدت انقباضی تدوین کرده، دقیقاً در همین راستاست؛ یعنی تلاش برای مهار نقدینگی و کنترل برخی متغیرها. با این حال، همانطور که قبلاً هم در تحلیل بودجه گفتهام، بعید میدانم منابع این بودجه بهویژه منابع مالیاتی بهطور کامل قابل تحقق باشد.
برخی معتقدند افزایش نرخ ارز تعمدی بوده تا بعد از تغییر رئیس بانک مرکزی، نرخ در محدوده مثلاً ۱۲۰ هزار تومان تثبیت شود. نظر شما درباره این تحلیل چیست؟
نه، من چنین برداشتی ندارم. واقعیت این است که متغیرهای فعال و اثرگذار در شرایط فعلی، تا حد زیادی خارج از اختیار سیاستگذار داخلی هستند. دامنه تأثیرگذاری سیاستگذار داخلی، بهخصوص در حوزه ارزی، بسیار محدود شده است. دلیلش هم همان کمبود یا محدودیت منابع ارزی از یک طرف، و فشارهای فزاینده برای تشدید تحریمها از طرف دیگر است.علاوه بر این، فضای روانیای که چه در داخل و چه در خارج ایجاد میشود و دائماً بر احتمال تداوم جنگ تأکید میکند، باعث افزایش التهاب و تقویت میل به خروج سرمایه میشود. در چنین شرایطی، نه کنترل کامل ممکن است و نه تثبیت نرخ ارز در یک عدد مشخص. بنابراین، من فکر نمیکنم امکان تثبیت پایدار نرخ ارز وجود داشته باشد. تا زمانی که این متغیرهای اصلی بیرونی حل نشوند، سیاستهای داخلی فقط میتوانند اثرات بسیار محدود و کوتاهمدت داشته باشند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :
