xtrim

غافلگیری در کاخ سفید: پرونده موشکی ایران جایگزینی برای پرونده هسته‌ای‌؛ توطئه‌های جدید نتانیاهو علیه ایران

استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با اشاره به اینکه اسرائیل تلاش می‌کند پرونده موشکی ایران، را جایگزین پرونده هسته‌ای کند، گفت: این امنیتی‌سازی مجدد به این معناست که برنامه موشکی ایران به‌عنوان یک تهدید وجودی برای اسرائیل و حتی برای آمریکا بازنمایی شود؛ به‌گونه‌ای که نیازمند اقدام فوری از سوی آمریکا و اسرائیل تلقی شود.

جهان صنعت نیوز– دیدار تازه «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا و «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم اسرائیل با توجه به تحولات شتابان غزه، لبنان و ایران، از یک سو و تقلای نتانیاهو برای تحت تاثیر قرار دادن ترامپ در هریک از این پرونده‌ها از سوی دیگر، این سفر را به یکی از کانون‌های تحلیلی و خبری تبدیل کرد. معادلات امنیتی در خاورمیانه می‌تواند تحت تاثیر این سفر تغییر کند اگر رئیس‌جمهور آمریکا بدون توجه به انگیزه‌ها، تبعات و آینده تحولات با ایران‌هراسی‌های نخست‌وزیر اسرائیل هم‌نوا شود. موضوعی که در گفت‌وگوی کوتاه پس از دیدار شب گذشته نشانه‌هایی از آن دیده شد.

نخست وزیر رژیم اسرائیل عصر روز گذشته (دوشنبه ۸ دی‌ماه) در حالی وارد آمریکا شد که برای تمام ماجراجویی‌های کنونی و آینده خود نیازمند حمایت بی‌قید و شرط رئیس‌جمهور آمریکاست. در گفت‌وگوی پیش‌رو با «حیدرعلی مسعودی» تلاش کرده‌ایم با نگاهی تحلیلی به ابعاد مختلف این دیدار، پیامدهای احتمالی تصمیمات آن را برای امنیت منطقه بررسی کنیم.

حمله احتمالی به برنامه موشکی ایران 

نخست وزیر رژیم اسرائیل در سفری به آمریکا شب گذشته با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور این کشور دیدار کرد؛ خبرهای متفاوتی از زمان قطعی شدن این سفر تاکنون درباره جزییات این دیدار و نیز اهداف بنیامین نتانیاهو از این سفر منتشر شده و مورد گمانه‌زنی قرار گرفته است. از دیدگاه شما مهمترین اهداف این سفر چیست و نخست‌وزیر رژیم اسرائیل دقیقا با چه پرونده‌هایی در کاخ سفید حضور دارد؟

به نظر می‌رسد که این سفر دارای سه محور اصلی بود. محور نخست، آتش‌بس غزه و نحوه اجرای آن، محور دوم، خلع سلاح حزب‌الله لبنان، و محور سوم، برنامه موشکی ایران. در ارتباط با مسئله غزه، ظاهراً ترامپ از اقدامات نتانیاهو در زمینه اجرای آتش‌بس رضایت چندانی ندارد و طبیعتاً ترامپ درصدد بود که این فشار را احتمالاً، بر نتانیاهو وارد و مفاد آن توافق را اجرا کند. از سوی دیگر، نتانیاهو نگرانی‌ها و ملاحظاتی نسبت به برخی مسائل دارد؛ از جمله حضور نیروهای ترکیه به‌عنوان نیروهای موسوم به حافظ صلح در غزه، و نسبت به این مسئله حساسیت‌هایی وجود دارد. طبیعتاً وی این موضوع را با طرف آمریکایی در میان گذاشته و احتمالاً با توجه به برخی خبرهای منتشر شده توافق‌هایی هم در این زمینه‌ها حاصل شده است.

در زمینه لبنان، به نظر می‌رسد که همچنان مسئله خلع سلاح حزب‌الله لبنان به‌عنوان یک موضوع حساسیت‌برانگیز و یک مسئله جدی برای اسرائیل مطرح است و احتمالاً نتانیاهو تلاش کرده است مجوز یک حمله نظامی دیگر به لبنان را، برای تضعیف توان نظامی حزب‌الله یا به‌صورت کامل خلع سلاح حزب‌الله لبنان، دنبال کند. این امر علیرغم مواضعی است که طرف‌های آمریکایی، از جمله سفیر آمریکا در ترکیه و مسئول پرونده سوریه و لبنان، طی ماه‌های گذشته به آن اشاره کرده‌اند مبنی بر اینکه آمریکا دخالت چندانی در مسئله خلع سلاح حزب‌الله نخواهد داشت.

خلع سلاح حزب الله

موضع و نگاه کنونی آمریکا این است که آن راه‌حلی که تصور می‌شد وجود دارد و مبتنی بر این بود که خلع سلاح توسط دولت لبنان انجام شود، به نظر می‌رسد از دید آمریکایی‌ها عملی نیست. این برداشت با استناد به موضعی است که سفیر آمریکا در ترکیه در ماه‌های گذشته، در اجلاس منامه ـ اگر اشتباه نکنم ـ بیان کرده بود؛ مبنی بر اینکه انتظار اینکه دولت لبنان بیاید و خلع سلاح حزب‌الله را انجام دهد، انتظاری غیرواقع‌بینانه است. به این معنا که در واقع از یک گروه سیاسی در لبنان انتظار داشته باشیم گروه سیاسی دیگری را خلع سلاح نظامی کند، که این امر دور از ذهن است. بنابراین، به نظر می‌رسد فرآیندهای داخلی لبنان به نتیجه نرسیده و آمریکا و اسرائیل از این مسئله ناامید شده‌اند. نتیجه این وضعیت آن خواهد بود که اسرائیل مجدداً به سمت استفاده از نیروی نظامی برای تضعیف توان باقیمانده نظامی حزب‌الله حرکت کند.

مسئله سوم نیز برنامه موشکی ایران است. به نظر می‌رسد که برنامه هسته‌ای ایران تا حد زیادی از اولویت سیاست خارجی آمریکا کنار رفته و در این شرایط، اسرائیلی‌ها تلاش می‌کنند پرونده دیگری، یعنی پرونده موشکی ایران را جایگزین آن کنند. از این طریق می‌کوشند مسئله ایران را همچنان به‌عنوان یک موضوع امنیتی و اولویت‌دار در سیاست خارجی و امنیتی آمریکا تثبیت کنند. این امنیتی‌سازی برنامه موشکی به این معناست که برنامه موشکی ایران به‌عنوان یک تهدید وجودی برای اسرائیل و حتی برای آمریکا بازنمایی شود؛ به‌گونه‌ای که نیازمند اقدام فوری از سوی آمریکا و اسرائیل تلقی شود. اسرائیل در حال حاضر در این فرآیند تلاش می‌کند و این پروژه را پیش می‌برد.

احتمالاً در این سفر، سناریوها و نقشه‌های حمله احتمالی به برنامه موشکی ایران و سایت‌های موشکی ایران توسط آمریکا و اسرائیل و نیز واکنش‌های احتمالی ایران مرور و بررسی شد و شاید مهم‌ترین مسئله در این رابطه این باشد که چگونه بتوانند این بحران جدید را مدیریت کنند و احتمالا چگونگی مدیریت ابعاد بحران احتمالی ناشی از یک حمله مجدد، از سوی آمریکا و اسرائیل مورد توجه قرار گرفت.

اقناع آمریکا برای مقابله با ایران

اظهارات و ادعاهای رئیس‌جمهور آمریکا پس از دیدار با نخست‌وزیر رژیم اسرائیل نشان حکایت از آن دارد که نتانیاهو با سناریوی جدیدی از ایران‌هراسی و این‌بار به بهانه موشک‌های ایران به کاخ سفید رفته بود. برای این زیاده‌خواهی‌های نتانیاهو پایانی قابل تصور است؟

باید گفت که اسرائیل سرزمینی کوچک و از نظر امنیتی بسیار آسیب‌پذیر است و عمق استراتژیک چندانی ندارد. بنابراین، فرهنگ استراتژیک اسرائیل مبتنی بر برجسته‌سازی تهدیدات امنیت ملی و امنیتی‌سازی آن‌هاست تا بتواند متحد اصلی خود، یعنی آمریکا، را اقناع کند که این تهدیدات باید در مبدا از بین برده شوند و اجازه داده نشود که به تهدیدی واقعی تبدیل شوند. به نظر می‌رسد در شرایط کنونی، همان‌طور که اشاره شد، این امنیتی‌سازی برنامه موشکی ایران در جریان است؛ پیش‌تر برنامه هسته‌ای مطرح بود و اکنون برنامه موشکی مطرح است و احتمالاً در گام بعدی نیز برنامه منطقه‌ای ایران و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران مطرح خواهد شد که تا همین جا نیز به‌شدت توسط اسرائیل تضعیف شده است و اکنون به‌صورت خاص در رابطه با بحث موشکی، در کنار توجه به کیفیت موشک‌های ایران، یعنی برد موشک‌ها یا توان تخریبی آن‌ها، تا کنون مستمسک فشار بر ایران بوده است.

با این حال، ظاهراً در شرایط فعلی آمریکا و اسرائیل حتی بر کمیت موشک‌های بالستیک ایران نیز تمرکز و اعلام کرده‌اند که حدود نیمی از ذخایر موشک‌های بالستیک ایران همچنان دست‌نخورده و سالم باقی مانده است. این موضوع می‌تواند خطری برای اسرائیل تلقی شود. برخی از مقامات و در واقع سناتورهای آمریکایی، از جمله افرادی که به حمایت جدی از اسرائیل و ترامپ مشهور هستند، بیان کرده‌اند که برنامه موشکی ایران یک خطر بزرگ است، زیرا این برنامه می‌تواند موجب شود موشک‌های بالستیک ایران گنبد آهنین اسرائیل را با مشکل مواجه کرده و آسیب جدی به آن وارد کند؛ بنابراین، باید با برنامه موشکی ایران مقابله شود.

سیاست های اسرائیل

نخست‌وزیر اسرائیل پیش از عزیمت به آمریکا در گفت‌وگویی اعلام کرده بود که نمی‌خواهد با ایران درگیر شود؛ با توجه به تجربه جنگ دوازده روزه، این اعلام تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟ آیا نتانیاهو در تدارک درگیری تازه‌ای است و سوال مهمتر اینکه آیا ترامپ به این موضوع تن خواهد داد؟

یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، کتابی دارد که ظاهراً عنوان عبری آن «با حیله وارد جنگ شد» است. به نظر می‌رسد که یکی دیگر از عناصر مهم فرهنگ استراتژیک اسرائیل، همین عنصر حیله‌گری، غافلگیری و پیش‌ناپذیری در عرصه جنگ و منازعه نظامی باشد. پیش از حمله و تجاوز دوازده‌روزه نیز سیگنال‌هایی در رسانه‌ها دریافت می‌شد مبنی بر اینکه ترامپ و نتانیاهو بر سر ایران اختلاف نظر دارند و قرار است در این رابطه گفت‌وگوهایی با یکدیگر داشته باشند، یا اینکه رهبران کشورهای عرب توانسته‌اند ترامپ را اقناع کنند که به ایران حمله نکند. بعدها مشخص شد که این سیگنال‌ها به‌صورت کاملاً برنامه‌ریزی‌شده ارسال می‌شد تا ایران را اقناع کنند که فعلاً حمله‌ای در کار نخواهد بود. بنابراین، سخنان فعلی نتانیاهو یا مواضع قبلی وی که به واسطه روس‌ها به ایران منتقل شد، مبنی بر اینکه تمایلی به درگیر شدن با ایران وجود ندارد، احتمالاً در همین چارچوب عنصر غافلگیری قابل تحلیل است و نه به‌عنوان نشانه‌ای واقعی از ملاحظه‌کاری نتانیاهو.

در حلقه نزدیکان دونالد ترامپ دو تفکر در حوزه سیاست خارجی و به‌طور خاص در قبال مسئله ایران وجود دارد؛ یکی تفکر جنگ‌گریز به رهبری جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور ایالات متحده و دیگری تفکر جنگ‌طلب به رهبری مارکو روبیو، وزیر خارجه. ترامپ نیز مواضع سیالی میان این دو جریان سیاسی در حلقه اطراف خود دارد و مدام بین آن‌ها جابه‌جا می‌شود. البته در هفته‌های گذشته ترامپ مصاحبه‌ای انجام داد و در آن تأکید کرد که اگر لازم باشد، آمریکا به برنامه موشکی ایران نیز حمله خواهد کرد و این برنامه را از بین خواهد برد. این موضع ترامپ یک پیش‌نشانه است مبنی بر اینکه ترامپ و کاخ سفید این پتانسیل را دارند که از سوی اسرائیل برای یک حمله مجدد به تاسیسات موشکی ایران و برنامه موشکی ایران اقناع شوند.

بر اساس این پیش‌نشانه، چنین ظرفیتی وجود دارد. ضمن اینکه با توجه به اینکه قرار نیست ترامپ مجدداً در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند، دیگر نیاز چندانی به حفظ اعتبار، پرستیژ یا برند ضدجنگ خود نخواهد داشت و این ملاحظه نیز احتمالاً برای او چندان جدی نخواهد بود.

مشروعیت زدایی از مذاکره موشکی

برنامه موشکی ایران مهمترین ابزار تهران برای ایستادن در برابر تجاوز رژیم اسرائیل است و در هفته‌های اخیر اسرائیل و آمریکا برای محدودسازی در تقلا هستند. واکنش ایران به این خواسته‌ها چه چارچوبی باید داشته باشد؟

به نظر می‌رسد که ایران می‌تواند دو تاکتیک دیپلماتیک را برای مواجهه با درخواست‌های موشکی طرف مقابل در پیش بگیرد. نخست، تاکتیک مشروعیت‌زدایی از درخواست‌های موشکی است؛ به این معنا که از طرق دیپلماتیک، آمریکا یا کشورهای منطقه را قانع کند که هیچ کشوری درباره ابزارهای اصلی دفاع از امنیت ملی خود و ستون راهبرد دفاعی‌اش ـ که در مورد ایران برنامه موشکی است ـ عقب‌نشینی نخواهد کرد. همچنین باید بر این نکته تأکید شود که توان موشکی ایران در توازن با توان موشکی و هوایی اسرائیل شکل گرفته است؛ بنابراین، اگر اسرائیل این حق را دارد که جنگنده‌های پیشرفته و موشک‌های دوربرد هواپایه در اختیار داشته باشد، به همان میزان این حق برای ایران نیز وجود دارد که از ابزارهای دفاع از امنیت خود برخوردار باشد. این رویکرد را می‌توان تاکتیک مشروعیت‌زدایی نامید، به این معنا که اساساً خواسته‌های موشکی طرف مقابل فاقد مشروعیت است.

تاکتیک دوم، منطقه‌ای‌کردن برنامه موشکی ایران است. اگر قرار باشد توازن نظامی منطقه‌ای در خاورمیانه میان بازیگران مختلف شکل بگیرد، این یک فرایند زمان‌بر است و فرایندی است که در اختیار کشورهای منطقه قرار دارد. اتفاقاً نخستین گام در این مسیر، ایجاد منطقه عاری از سلاح‌های هسته‌ای در خاورمیانه است؛ یعنی اولویت، عاری‌شدن خاورمیانه از سلاح‌های هسته‌ای است و اولویت فشار باید بر اسرائیل در این زمینه باشد، نه فشار بر ایران بر سر برنامه موشکی.
 
 ایرنا

سیاسی
شناسه : 561944
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *