xtrim

ماجرای عجیب فوتبالیستی که با چارلی چاپلین هم‌بازی شد

جهان صنعت نیوز: اسپیکسلی، فقط هفت بار برای تیم ملی انگلیس بازی کرد اما در همین بازی‌ها فوق‌العاده تاثیرگذار بود.

رکورددار بازی در باشگاه و تیم ملی، یک مربی نوگرا که در سه قاره کار کرد، ستاره تئاتری همراه با چارلی چاپلین و مردی که در جنگ جهانی اول از آلمان گریخت.

فرد اسپیکسلی، احتمالا جذاب‌ترین فوتبالیستی است که تا کنون داستانش را شنیده‌اید.

opal

یک فوق ستاره فوتبال قبل از همه گیر شدن این رشته و یک بال کناری که به زیبایی هرچه تمام‌تر بازی می‌کرد. برخلاف فوتبال اما شخصیت او جای حرف و حدیث زیادی داشت. قماربازی قهار و مردی زنباره که دوران کودکی سوار اسب‌ها می‌شد و وقتی بالغ شد روی آن‌ها شرط می‌بست.

سال ۱۸۷۰ در گینزبورو در لنکشایر به دنیا آمد. پسر یک آبگرمکن‌ساز بود که بعدها برای شغلش به آمریکا، پرو و مکزیک سفر کرد.

ولی قبل از تمام این‌ها شفیلد بود و باشگاهی به نام ونزدی (چهارشنبه) که نام او را در جهان فوتبال مطرح کرد.

“کاپیتان ما به من گفت که می‌خواهد جایش را از جناح راست به چپ تغییر دهد، تا جلوی بازیکن سمت چپ حریف را بگیرد. من هم دوست داشتم می‌توانستم جلوی باد را بگیرم… وای، فرد به عنوان بازیکن در آن روزها یک جواهر بود!”

به عنوان کاپیتان انگلیس و یکی از بهترین فوتبالیست‌های اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیستم، ارنست نیدهام، خیلی خوب بازیکنان مستعد را می‌شناخت و اسپیکسلی کوهی از استعداد داشت.

به عنوان یک بال ریز نقش و تکنیکی، اسپیکسلی بی‌نهایت سریع بود. بیلی باست، هم‌بازی او در تیم ملی فوتبال انگلیس، این گونه توصیفش می‌کرد: “سریع‌ترین مرد در فوتبال.”

او دریبل‌زنی مخوف بود، مهارتی که ریشه در بازی‌های پایان‌ناپذیر دوران کودکی‌اش با توپ‌های لاستیکی در خیابان‌های باریک و سنگ‌فرشی گینزبورو داشت. او همچنین مهارتی عجیب در شوت زدن و سانتر کردن با بیرون پا داشت. این ویژگی‌ها اسپیکسلی را به کابوس هر مدافعی تبدیل کرده بود. در یک کلام او ستاره بود.

مارک متکاف، نویسنده کتاب “پرواز برفراز باغ زیتون” در مورد زندگی اسپیکسلی به بی‌بی‌سی گفت: “برای دوره‌ای کوتاه گفته می‌شد که اسپیکسلی بزرگ‌ترین مهاجم است. او در بازی‌های بزرگ عالی بود. در بعضی گزارش‌ها در مورد فصل ۳-۱۹۰۲، سرعت او مهارناپذیر توصیف شده است.”

سال ۱۸۹۱ که اسپیکسلی به شفیلد ونزدی (که آن موقع ونزدی نامیده می‌شد) پیوست، این تیم در سطوح پایین فوتبال انگلیس بازی می‌کرد. با این حال او همان زمان هم بازیکنی سطح بالا با رکورد گلزنی فوق‌العاده بود: ۱۳۱ گل در ۱۲۶ مسابقه‌ای که برای تیم زادگاه‌اش، گینزبورو ترینیتی به زمین رفته بود.

یک دهه بعد که او از ونزدی جدا شد، این تیم قهرمان بالاترین سطح فوتبال انگلیس بود و برای اولین بار موفق به قهرمانی در جام حذفی این کشور شده بود. البته اسپیکسلی هم گلزنی در لیگ را به کارنامه‌اش اضافه کرده بود.

ونزدی با دو گلی که اسپیکسلی زد قهرمان جام حذفی فوتبال انگلیس ۱۸۹۶ شد. گل اول او که در کمتر از ۲۰ ثانیه وارد دروازه حریف شد به عنوان سریع‌ترین گل در فینال این مسابقات در نظر گرفته می‌شود. او زننده نخستین گل باشگاه در ورزشگاه جدیدش بود؛ ورزشگاه اوولترون که بعدها “هیلزبورو” نام گرفت. ضمن این که عملکرد او در آخرین بازی فصل ۳-۱۹۰۲ موجب شده که تیم در پایان با یک امتیاز اختلاف قهرمان شود.

عملکرد او در تیم ملی انگلیس چندان منسجم نبود. با این حال شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌دهد اسپیکسلی اولین بازیکن انگلیسی است که در دو بازی نخست ملی خود هت‌تریک کرده است.

در دومین بازی او تبدیل به نخستین فوتبالیست انگلیسی شد که در یک بازی سه گل به اسکاتلند زده است. یکی از کسانی که در کنار خط برای او فریاد می‌کشید شاهدخت ماری تک بود که بعدها ملکه شد.

اسپیکسلی در پنج سال بعد از آن فقط توانست پنج بازی و یک گل ملی دیگر به کارنامه‌اش اضافه کند؛ اولویت مربی تیم در استفاده از بازیکنان آماتور و بعد هم مصدومیت‌های پیاپی، بلندپروازی‌های او را ناکام گذاشت. آسیب‌دیدگی همچنین موجب خداحافظی او با تیم ونزدی شد.

اسپیکسلی قبل از بازنشسته شدن تلاش کرد افتخاراتش را در باشگاه‌هایی مانند لیدز سیتی، واتفورد و سادرن یونایتد هم تکرار کند. ولی او هرگز نتوانست از مصدومیتی که در پیش فصل ۱۹۰۳ (آخرین سال حضورش در ونزدی) برایش پیش آمده بود، رها شود.

کمتر کسی می‌داند این مصدومیت کمک کرد که اسپیکسلی بیشتر از یک دهه بعد خودش را از یک جنگ سخت نجات دهد.

برای بیشتر بازیکنانی که در سال‌های ابتدایی لیگ فوتبال انگلیس بازی می‌کردند، بازنشستگی به معنای پایان زندگی اجتماعی بود؛ اما نه برای اسپیکسلی.

در حالی که بسیاری از هم‌دوره‌های او به کارهای نه چندان سطح بالای قبلی بازگشتند، او وارد دنیای نمایش شد و از مهارت‌های ورزشی‌اش برای حضور در برنامه تئاتری “مسابقه فوتبال” (The Football Match) فرد کارنو استفاده کرد.

این نمایش در مورد داستان مسابقه دراماتیک دو تیم میدنایت واندرز و میدلتون پای-کنز بود و اسپیکسلی تنها فوتبالیست بازنشسته‌ای نبود که مهارت‌هایش را در خدمت این برنامه قرار داده بود.

این نمایش همچنین احتمالا اولین باری بود که یک بازیگر جوان چند جمله‌ای به زبان می‌آورد. بازیگری که فرد کارنو او را “رنگ‌پریده، نحیف و بدعنق” توصیف کرد و گفت: “خجالتی‌تر از آن است که بتواند در تئاتر موفق شود.”

البته چارلی چاپلین خیلی زود بر خجالتی بودنش غلبه کرد و نشان داد قضاوت کارنو تا چه حد مضحک بوده. ولی در حالی که هالیوود و صنعت سینما چاپلین را به سوی خود می‌خواند، اسپیکسلی مشغول سفر دور دنیا شد و این بار هم به عنوان سفیر فوتبال.

اسپیکسلی در تلاش‌های قبلی برای مربی‌گری ناکام مانده بود. او شانس حضور روی نیمکت کوئینز پارک رنجرز و تاتنهام را از دست داد و واتفورد هم به دلیل ترس از عواقب علاقه مهارناپذیر او به قمار، دست رد به سینه‌اش زد.

اما با گسترش فوتبال در جهان، بخت او هم برای پیدا کردن شغل در جایی دیگر به عنوان یک مربی انگلیسی افزایش یافت. در ۲۰ سال بعد او در سه قاره از یک کشور به کشور دیگر می‌رفت؛ از سوئد آغاز کرد و حضور در آلمان، فرانسه، سوئیس، بلژیک، اسپانیا، آمریکا، مکزیک و پرو را تجربه کرد.

عملکرد او به خصوص در سوئد موفق بود، جایی که پیشرفت بزرگی در تیم ملی بی‌تجربه این کشور ایجاد کرد و البته همراه با باشگاه ای‌آی‌کی استکهلم در سال ۱۹۱۱ قهرمان شد. کاری که ۱۷ سال بعد در آلمان و با تیم نورنبرگ تکرار کرد.

با تمام این موفقیت‌ها به نظر می‌رسید که برای تیم‌های انگلیسی جذابیتی نداشت؛ هرچند که اواخر دوران مربی‌گری‌اش دو سال ناموفق با فولام داشت. با این حال دنیای فوتبال شاهد روش‌های متفاوت او برای آموزش تکنیک، پاس‌کاری و تحرک در بازی بود.

مهارت و شور و شوقی که داشت را در اختیار بازیکنانی گذاشت که شاگردش بودند و در مورد کاری که آن‌ها باید انجام می‌دادند بسیار سختگیر بود. بعضی از ویدئوهایی که در ایونینگ نیوز و پاثه نیویز ضبط کرد، جزو نخستین ویدئوهای آموزشی تاریخ فوتبال به شمار می‌روند.

سال ۱۹۱۴ با گسترش جنگ جهانی اول، اسپیکسلی در نورنبرگ مربی‌گری می‌کرد. آن زمان فرمانی صادر شد که طبق آن تمام خارجی‌هایی که بین ۱۷ تا ۴۵ سال داشتند، باید دستگیر و زندانی می‌شدند.

به این ترتیب اسپیکسلی ۴۴ ساله و فرزندش فرد جونیور هم دستگیر شدند. آن‌ها برای مدتی به زندان افتادند، کتک خوردند و مجبور بودند با نان سیاه و آب روزگار بگذرانند.

همسرش الن توانست با همکاری باشگاه و کمک کنسول‌گری آمریکا آزاد بماند. همه آن‌ها مجبور بودند از آلمان به سوئیس که بی‌طرف بود، بگریزند ولی موضوعی که داستان را پیچیده‌تر می‌کرد این بود که اگر او آن‌قدر سالم بود که بتواند به خانه برگردد، احتمال داشت مشمول قانون حضور در جنگ هم بشود.

مصدومیت زانوی راست که دوران بازی او را پایان داده بود، این جا به دادش رسید. هنگام آزمایش اسپیکسلی سالم و روی فرم بود اما توانست کاری کند (به لطف صبح زود بیدار شدن و دو ساعت ریختن آب جوش روی مفصل) که زانویش دچار دررفتگی شود. به این ترتیب او قادر به دویدن نبود و از نظر دکتر شرایط بدنی لازم برای خدمت در ارتش را نداشت.

او و خانواده‌اش توانستند به انگلستان بازگردند و اسپیکسلی در دوارن جنگ و قبل از این که به مربی‌گری بازگردد به عنوان بازرس تسلیحات در شفیلد مشغول به کار شد.

آخرین کار اسپیکسلی به عنوان مربی، در دبیرستان شاه ادوارد پنجم شفیلد بود؛ موفق‌ترین فصل او ۴-۱۹۳۳ بود که تیم هر ۲۰ بازی‌اش را برد و توانست ۱۸۱ گل بزند.

این عملکرد درخشان موجب شد که شرکت تنباکوی آرداث در کلکسیون عکس سیگارهایش در فصل ۳۶-۱۹۳۵ عکس تیم مدرسه شاه ادوارد را کنار تیم‌های درجه یک حرفه‌ای چاپ کند.

اسپیکسلی موفقیت‌هایی هم در قمار داشت، خانواده‌اش او را در حالی به یاد می‌آورند که مشغول اتو کردن اسکناس‌های ۵ پوندی مچاله شده‌ای بود که پس از برد با چمدان به خانه آورده بود. اما تعداد باخت‌ها بیشتر و اغلب مخرب‌تر بود و نتیجه‌اش قرض‌های سنگین، حضور گاه و بیگاه در دادگاه و ورشکستگی در سال ۱۹۰۹ شد.

به تمام این‌ها باید جدایی پرهزینه از الن را هم اضافه کرد، طلاقی که گفته شد دلیلش رابطه‌ جنسی نامشروع اسپیکسلی بود.

متکاف می‌گوید: “فرد جنبه‌های زیادی داشت که جذاب نبودند. او قمارباز بود و من شک دارم که رابطه‌ با همسر اولش بی‌نقص بوده باشد. این حتی روی بازی او هم تاثیر می‌گذاشت. او غریبه به شمار می‌رفت. اسپیکسلی الزاما یک بازیکن در خدمت تیم نبود. او در شفیلد زندگی نمی‌کرد و کماکان ساکن گینزبورو بود و بنابراین احتمالا پیرو ارزش‌های اخلاقی تیم نبود.”

زندگی جالب توجه اسپیکسلی شامل درخشش او به عنوان یکی از بهترین بازیکنان نسل خودش قبل از شروع دوران موفق مربی‌گری بود؛ هرچند که در کنار این باید به جهانگردی او و شهرتش به عنوان یک قمارباز و زن‌باره هم اشاره کرد.

از دوران پایانی زندگی او اطلاعات چندانی در دست نیست. اسپیکسلی سال ۱۹۴۸ در ۷۸ سالگی به دلیل حمله قلبی زمین خورد و درگذشت؛ در حالی که بلیت برنده‌ای که هنوز پولش گرفته نشده بود را محکم در دست می‌فشرد.

اخبار برگزیدهورزشی
شناسه : 63754
لینک کوتاه :