xtrim

آمده‌ام، اما با عرق شرم

دکتر محمد علی وکیلی* تصور ما این بود که مجلس کم‏‌کار و محافظه‏‌کار نهم را عوض کنیم و مجلسی کارآمدتر و پویاتر بسازیم. درتصور ما، صلاح ملک و ملت در این تغییر لحاظ شده بود. آن زمان که به وزارت کشور جهت ثبت‏‌نام گام نهادیم، مرادی جز صلاح مردم و مقصدی جز اصلاح امور نداشتیم. مردم نیز همان زمان مشتاقانه به پای صندوق‏‌ها شتافتند و سپس امیدوارانه چشم به عملکرد ما دوختند. مردم نیز در گمان‏‌ها و تصورات بالا با ما همراه و همدل بودند. در واقع آن چیزی که ما خیرعمومی می‏‌دیدیم خواست عمومی نیز بود.

اکنون که به عقب می‌‏نگرم روزهای پر‌فراز‏‌ و‏ نشیبی در نظرم رژه می‌‏‌روند. سرعت تحولات به قدری بود که انگار یک عمر گذشته است. امروز اما خود را مقابل مطالباتِ زیادی که بر زمین مانده می‏‌بینیم. امروز حجم زیادی از مشکلات حل نشده در این برش از تاریخ قابل رویت است. از همین روی، مقابل چهره‏‌های ناامید مردم شرمنده‏‌ایم. از خداوند می‌‏‌خواهیم که دل‏‌های مردم را نرم کند تا ما را به‏‌خاطر وضع فعلی ببخشند. ما تمام سعی خود را بکار بستیم اما بدون تعارف، حجم مشکلات فراتر از انتظار بود. چهار‏سال پیش تصور می‏‌کردیم که مسائل زیادی در کشور وجود دارد اما نه این‏سان! می‏دانستیم که جاهایی کشور از ریل خارج شده، اما گمان نمی‏کردیم که ریل را از جا کنده باشند! از بی‏رسمی روزگار شنیده بودیم، اما تخمین‌‏مان از بادهای ناموافق این‏‌قدر نبود.

عملکرد ما حتماً فراز ‏و‏ فرود داشته است، حتماً در کارِ ما نواقصی بوده است، اما با این همه، سعی کردیم که همیشه برای پاسخگویی حاضر باشیم‌. در واقع، با همه اشتباهات احتمالی، خود را مُقَید کرده بودم که از هیچ پرسشی فرار نکنم؛ چراکه فکر می‏‌کردم هر مسئولی چون معصوم نیست می‏‌تواند اشتباه کند و مردم وکیلِ معصوم انتخاب نکرده‏‌اند اما شهروندان یک حق قانونی و شرعی و بنیادی دارند که مسئول را دائم رصد کنند و مورد پرسش قرار دهند. در کلِ سلوک نمایندگی، سعی کردم این حق بنیادین را بجا بیاورم‌. حتی زمانی که مصاحبه دادن خلاف مصالح سیاسی و شخصی خودم بود نیز از پرسش هیچ خبرنگاری فرار نکردم؛ چون تصور می‏‌کنم این حق، بنیادین‏‌ترین حقِ یک شهروند است و نقض آن به هر بهانه‏‌ای، گناه کبیره سیاست مدرن است. ما ممکن است اشتباه کنیم، اما به هیچ بهانه ای خود را از معرض خبرنگاران (به‏‌عنوان نمایندگان پرسشگرِ جامعه) دور نکردم. در این میان هم گاه سهو سخن پیش آمده و هم گاه شیطنت رسانه‏‌ای، اما هیچ‏کدام باعث نشد که این فریضه واجبِ سیاست را ترک کنم.

opal

راستش را بخواهید، پس از چهار‏سال بدون تعارف باید بگویم که از پدر و مادری‏ که توان تامین جهیزه دخترشان را ندارند شرمنده‏‌ام. در مقابل مادر یک شهید که شهادت فرزندش کمرش را خم نکرد، اما بیکاری فرزند دیگرش او را شکسته و خموده کرد، سرم پایین است. از راننده تاکسی که هزینه سوختش بیش از درآمدش است خجالت می‏‌کشم. شرمنده‏‌ام که نتوانستم برای کارآفرینان و صنعتگرانی که به ناگاه سرمایه‌‏‌شان آب رفت و زیر فشار خم شدند، کاری بکنم. از اینکه نشاط و امید دانشجویان سوزانده شد، قلبم می‏‌سوزد. می‏‌دانم که در دوران ما آینده چه دلهره‏‌آمیز شده است. می‏‌دانم که اعصاب جامعه چقدر ساییده شده است. می‏دانم که مطبوعات چه خزانی را سپری می‏‌کنند. می‏‌دانم که معلمان چه فشار معیشتی را تحمل می‌‏‌کنند. می‏‌دانم که به‏‌خاطر همه این‌ها باید سرم پایین باشد و عرق شرم کنم. می‏‌دانم که این حقوق تضییع‏‌شده، تا همیشه بر ذمه ما مسئولان خواهد ماند و روزی دادارِ هستی، از ما حساب خواهد کشید.

باری؛ اکنون نیز هرچند از چهره‏‌های غم‌بار و ناامید مردم خجالت می‏‌کشم که خیابان‏‌ها را تا وزارت کشور طی کنم، اما به امید گشایش در زندگی مردم این راه را دوباره با توکل به حضرت باری‏‌تعالی می‏روم.
دوباره به انتخابات می‏‌آیم اما با عرق شرم از انباشت مشکلات و این وجهِ تراژیکِ سیاست‏‌ورزی در عصر کنونی است!

*نماینده مجلس

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 68323
لینک کوتاه :