آیا آرزوی بوریس محقق میشود
صلاحالدین هرسنی * در نگاه نخست، پیروزی حزب محافظهکار به رهبری بوریس جانسون در این انتخابات را باید به معنای تحقق آرزوی دیرینه جانسون در رهبری حیات سیاسی پرالتهاب جزیره در قاره سبز دانست. با این همه، اما این پرسش به میان میآید که آیا با قرار گرفتن قریبالوقوع بوریس در صدر رهبری حیات سیاسی جزیره، برگزیت به عنوان آرزوی دیگر او نیز محقق خواهد شد و …
آیا اساسا بوریس خواهد توانست به پشتوانه تشکیل دولت، در تحقق برگزیت طرح نویی دراندازد؟
سادهانگاری است اگر کسانی بخواهند پیروزی معنادار حزب محافظهکار به رهبری بوریس را به معنای تحقق برگزیت بدانند. به نظر میرسد ابعاد پیچیده و هزارتوی برگزیت پرچالشتر از آن است که اجازه دهد بوریس و همحزبانش مسیر بیچالشی را در تحقق برگزیت و خروج از اتحادیه اروپا داشته باشند.
بزرگترین چالشی که بوریس را در تحقق برگزیت تهدید میکند، وجود ۵۱ درصد از مردمی است که مخالف خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا هستند. از طرف دیگر ریزش کرسیهای حزب کارگر در این انتخابات را نمیتوان به معنای سنگینی وزن سیاسی حزب محافظهکار در مجلس عوام این کشور و در نهایت پوششی برای تحقق ایده برگزیت دانست.
این ریزش قبل از آنکه دلیلی بر آرزوی بوریس در تحقق برگزیت باشد، بیشتر به جهت فقدان محبوبیت و کاریزمای جرمی کوربین در رهبری حزب کارگر است و از شواهد نیز پیداست که این کرسیهای ریزشی توافقی با طرح برگزیت ندارند و چهبسا ممکن است با رفتارهای سینوسی و حتی با آبستراکسیونهای معنادار خود، به بزرگترین چالش تحقق برگزیت مورد نظر بوریس تبدیل شوند. به این ترتیب اگرچه پرونده برگزیت تاکنون دو نخستوزیر بریتانیا یعنی دیوید کامرون و ترزا می را قربانی کرده است، احتمالا جانسون نیز به جهت اختلافنظرها در بین مقامات این کشور و مخالفتهای میلیونی با این طرح به سرنوشت نخستوزیرهای قبلی بریتانیا دچار خواهد شد. ضمن اینکه ایده طرحی چون برگزیت آنقدر پیچ در پیچ و چالشزاست که حتی ممکن است شخصیتی در تراز وینستون چرچیل را نیز از کار براندازد.
در سطحی دیگر حتی اگر بوریس بتواند آرزو و رویاهای خود در خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را محقق کند اما قطعا حیات سیاسی جزیره از تبعات آن در امان نخواهد ماند. این تبعات ابتدا متوجه زیانی است که قرار است از رهگذر اجرای برگزیت نصیب بریتانیا و حتی اتحادیه اروپا شود. آنگونه که پیشبینی شده در چند سال اول خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، اقتصاد این کشور بیش از ۱۰۰ میلیارد پوند ضرر میکند.
از سوی دیگر شواهد موجود نشان میدهند که بریتانیا از تامینکنندگان اصلی بودجه اتحادیه اروپاست و این خروج باعث میشود بار بودجهای که بریتانیا برای اتحادیه تامین میکرد بر دوش اقتصادهای بزرگ اروپا مثل آلمان و فرانسه بیفتد. اما مهمترین تبعات برگزیت متوجه اروپای واحد و یکپارچگی اروپاست.
به واقع اجرای برگزیت میتواند همچون کارکرد دیوار برلین به ایده دوقطبی شدن اروپا کمک کند و حتی سبب شود ایده اروپای واحد رهبرانی چون چمبرلین و دوگل، رنگ ببازد و حتی ممکن است دومینو و دنبالهروی برخی دیگر اعضای این اتحادیه از طرح لندن در خروج از این اتحادیه را به دنبال داشته باشد.
محققا اینگونه تحولات در پسابرگزیت به جهت آنکه از وزن اتحادیه اروپا در معادلات جهانی کم میکند، نمیتواند مورد قبول پاریس و برلین باشد. به این ترتیب به نظر نمیرسد با به دست گرفتن کلید عمارت شماره ۱۰ داونینگاستریت از سوی بوریس، ما در تحقق برگزیت شاهد آرامش، ثبات و سامان در حیات سیاسی جزیره باشیم. محققا با توجه به سوابق رفتاری بوریس و با توجه به سادهانگاری او در خروج بیتوافق و حتی با توافق بریتانیا از اتحادیه اروپا، بار دیگر آسمان سیاست بریتانیا تیره و ابری خواهد شد و امیدها به بازگشت ثبات و آرامش با طوفان برگزیت کمرنگ خواهد شد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهسیاسییادداشتلینک کوتاه :