گام دوم جنگ ایران و آمریکا
نادر کریمیجونی *آیا زد و خورد نظامی تهران- واشنگتن در همان گام نخست پایان یافته و به اتمام رسیده است؟ قرائن بسیار مهمی وجود دارد که نشان میدهد سقوط هواپیمای بمباردیر ایالات متحده در ایالت غزنی افغانستان دستکم کار گروهک طالبان نیست و در ساقط کردن این هواپیما از سختافزار نظامی مانند موشکهای ضدهوایی و یا سایر سلاحهای زمینپایه استفاده نشده است.
بهجز بیانیه پنتاگون درباره سقوط این هواپیما که بر سقوط آن از طرق نرمافزاری- و نه سختافزاری- تاکید میکند، بدنه این هواپیما نشان میدهد که برای ساقط کردن این پرنده راهبردی از سلاحهای متعارف استفاده نشده است چراکه فیلمهای منتشر شده هواپیمای سقوط کرده نشان میدهد که بدنه آن نسبتا سالم مانده و متلاشی نشده است.
حتی این گمان وجود دارد که هواپیما مجبور به فرود اضطراری شده و به طور کاملا سالم و فیزیکی با زمین برخورد داشته است.همچنین اینکه از کل سرنشینان هواپیما که گمان میرود هشت تا ۱۰ نفر بوده باشند، فقط دو نفر کشته شده و بقیه احتمالا سالم مانده و موفق به فرار شدهاند.
قرینه مهم دیگری نیز وجود دارد که از فرود اضطراری به جای سقوط هواپیما حکایت میکند. اگر در تحلیل وزن بیشتری به بیانیه پنتاگون داده شود آنگاه باید اذعان کرد که یک نیروی خارجی- که میتواند نیروهای نظامی ایران باشد- در ماجرای هواپیمای شناسایی ایالات متحده در افغانستان نقش داشته است.
تجربههای پیشین ایران در رهگیری و اجبار به فرود پهپادهای آمریکا که چندی پیش از برخی از آنها رونمایی شد، علاوه بر این، توضیح سردار حاجیزاده مبنی بر هک کردن پهپادهای آمریکایی بر فراز پایگاه نظامی عینالاسد، احتمال انجام این حمله سایبری علیه هواپیمای آمریکایی از سوی ایران را به شدت تقویت میکند
قرینه مهم دیگر در اینباره شایعه حضور مسوول میز ایران، عراق و افغانستان در CIA در این هواپیما بود که اکنون گفته میشود سالم مانده و موفق به فرار شده است.
نکته جالب در مورد این فرد (مایک دیآندریا) آن است که گفته میشود وی مغز متفکر و طراح ترور شهید سردار سلیمانی بوده و چند روز پیش از حمله به این هواپیما، فرمانده سپاه قدس در افغانستان به سر میبرده است.
حال اگر این حمله، تکمیل پاسخ نخست جمهوری اسلامی ایران به ایالات متحده باشد و در راستای وادار ساختن واشنگتن به خروج از منطقه ارزیابی شود آنگاه پاسخ واشنگتن به حرکت ایران چه خواهد بود و رهبران آمریکا کدام مهره یا مهرههای خود را در صفحه شطرنج منازعه منطقه به حرکت درخواهند آورد؟ در وهله نخست باید ابراز اطمینان کرد که با توجه به تحولات سوریه و آزادسازی خان طومان، عراق و حمله به سفارت آمریکا در بغداد و یمن و حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، ایران بهطور جدی تصمیم گرفته حداکثر تلاش خود را برای اخراج ایالات متحده صرف کند.
البته اینکه این تلاشها چه نتایجی دربر داشته باشد چندان روشن نیست اما قدر مسلم آن است که ایالات متحده این تلاشها را بیپاسخ نمیگذارد چنان که در موارد گذشته نیز گاهی نزاع اطلاعاتی ایران و آمریکا در خاک کشور ثالث رخدادهایی را دربر داشته است.
جغرافیای شرایط سیاسی کنونی، چنان است که احتمال پاسخ ماجراجویانه آشکار از سوی ایالات متحده را به حداقل کاهش داده است.
نظرسنجیهای انجام شده نشان میدهد که مجموع عملیات نظامی پنتاگون در خاورمیانه محبوبیت ترامپ در میان رایدهندگان را افزایش داده و استیضاح نیز سرانجام خطرناکی برای رییسجمهور ایالات متحده نخواهد داشت.
این شرایط امید ترامپ به موفقیت در انتخابات آینده را به شدت افزایش داده است. در این صورت ریسک بزرگی است که ترامپ و راهبردنویسان او در کاخ سفید، اقدامهای ماجراجویانه و نگرانکنندهای را طرحریزی و اجرا کنند که معلوم نیست بر محبوبیت ترامپ تاثیر مثبت داشته باشد. از این بابت گمان میرود پاسخهای ایالات متحده و متحد راهبردی او (اسراییل) پاسخهایی محتاطانه، موثر و از قبل برنامهریزی شده باشد.
شایعههایی که در مورد حمله به سردار حاجیزاده در سوریه و سردار عبدالرضا شهلایی در یمن همزمان یا پیش از ترور سپهبد شهید سلیمانی منتشر شده بود از گستردگی برنامههای نظامی ایالات متحده علیه ایران در منطقه خاورمیانه حکایت میکند.
بنابراین انتظار آن است که دستکم تا انتخابات آینده ایالات متحده، پنتاگون رفتار ایران را با اقدامهای اطلاعاتی، ترورهای بیهویت و اقدامهای نظامی نیابتی پاسخ دهد.حال اگر زمامداری ترامپ بر کاخ سفید تداوم یابد، آنگاه ممکن است این اقدامات صورتهای خشنتر و آشکارتری به خود بگیرد و اگر مستاجر کاخ سفید تغییر کند، آنگاه احتمال آنکه ایران از هدف اخراج آمریکا از منطقه عدول کند و به این منازعه پایان دهد، افزایش خواهد یافت.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :