بازخوانی توصیه رهبری به رفتار محافظهکارانه
نادر کریمیجونی *بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل سیاسی که هوادار نظام جمهوری اسلامی ایران هستند نیز نسبت به وجود چنین کارکردی در انتخابات بیتوجه بودهاند. این بیتوجهی البته گاهی عمدی بوده است چراکه برخی اوقات از اینکه فکر نو مترادف با مخالفت با نظام گرفته شود، ترس وجود دارد. به همین علت حتی اگر علاقه برای ورود فکر جدید و نو به سیستم تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام جمهوری اسلامی ایران وجود داشته باشد، این علاقه هیچگاه به اراده تبدیل نمیشود و کاملا قابل انتظار است که وقتی علاقه به اراده تبدیل نشود، آن علاقه هیچگاه به عمل تبدیل نشود.
رفتارهای مخالفان و دشمنان نظام اعم از داخلیها و خارجیان در کنار سیستم به شدت محافظهکار درون جمهوری اسلامی ایران باعث هراس نظریهپردازان و ایدهپردازان برای توجه به افکار نوین و ارائه فکرهای تازه به جامعه شده است. این هراس باعث شده آنچه به جامعه عرضه میشود در واقع رونویسی و گاه رونویسی ناشیانه و نادرست از همان افکار شایع فعلی شود. به همین علت این پرسش پدید آمده که آیا ایران فکر تازهای برای ارائه به جوامع انسانی ندارد؟ در اینباره باید توجه شود که حرفهای انقلاب اسلامی ۵۷ بارها بیان و عرضه شده است و اگر انقلاب اسلامی ۹۸ میخواهد زنده بماند ناچار از ارائه گفتمان جدید و حرفهای تازه است که لزوما از فکرهای نو و جدید نشات میگیرند.
در واقع اگر فکرهای جدید به هر وسیله سرکوب شوند و یا از ورود به مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری بازداشته شوند، آنگاه نمیتوان انتظار شناخته شدن افکار تازه و زنده ماندن انقلاب اسلامی حداقل در زمینههای فکری و اندیشه را داشت.با این حال به ویژه دستگاههای نظارتی گاهی با سختگیریهای سلیقهای و بدون منطق در جهت خلاف این هدف مقام معظم رهبری رفتار میکنند؛ اینکه کسی به خاطر یک عمل مجرمانه از ورود به عرصه انتخاب شدن منع شود یا به خاطر یک عمل مجرمانه مواخذه، بازداشت و مجازات شود، امری قابل قبول در تمام دنیاست.
اما اگر این منع، مواخذه، بازداشت و مجازات به خاطر یک اندیشه، بیان و دیدگاه باشد، آنگاه موضوع تا حد زیادی محل چالش و تامل میشود چراکه در این صورت اولین سوال آن است که آیا مغایر بودن دیدگاه و فکر با جریان سنتی اندیشه در کشور یا انقلابی بودن صرف برخلاف جریان محافظهکار موجود، موجب اتخاذ این رفتار علیه اندیشه و دیدگاه ارائه شده، نشده است؟ آیا مغایر بودن دیدگاه و اندیشه، جریان به شدت محافظهکار داخل را نگران نکرده تا آنها برای سرکوب فکرهای تازه و ایدههای نوین دست به اسلحه ببرند و فکرهای تازه را سرکوب کنند؟
مقام معظم رهبری در سخنان دیروز خود درباره همین مورد دغدغه داشتهاند به ویژه آنکه جامعه انسانی مواردی مانند سرکوب اندیشهها از سوی نهادهای به شدت محافظهکار دینی در دوران قرون وسطی را مشاهده کرده و از آن زیان دیده است. در تمام مواردی که از ورود فکر جدید و نو به جامعه و ساختار تصمیمگیری یا تصمیمسازی کشور جلوگیری میشود، جلوگیریکننده و مانع خود بخشی از حکومت است و اتفاقا بخش بزرگ و قدرتمندی از حکومت را تشکیل میدهد. نکته جالب در اینباره آن است که دلایل توجیه ممانعت از ورود فکر تازه به جامعه نیز تقریبا مشابه است و اگر از برخی اختلافهای اختصاصی جوامع صرفنظر شود آنگاه تشابه و یکسان بودن رفتار محافظهکارانه علیه ورود افکار جدید و تازه مشاهده میشود. در چنین شرایطی چگونه میتوان انتظار داشت که به پرسشها پاسخهای کهنه داده شود و جامعه قانع شود یا برای مشکلات جدید راههای قدیمی ارائه و مشکل حل شود؟
اگر دستگاههای نظارتی مانند شورای نگهبان و قوه قضاییه واقعا میخواهند به منویات رهبری وفادار باشند و در آن جهت حرکت کنند باید اجازه ورود فکرهای تازه به جامعه و مطرح شدن آن را بدهند و علاوه بر آن، راه ورود این افکار تازه به مراکز تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور را هموار کنند. البته در یک پاسخ تکراری و بارها شنیده شده این مراکز میتوانند بگویند که وظیفهشان شامل هموار کردن راه برای ورود افکار تازه به مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری نظام و افزون بر آن ایجاد بستری برای ارائه و مطرح شدن افکار تازه در جامعه نیست اما آیا وظیفهشان شامل اقدام در جهت اجرای اهداف عالیه نظام که در گفتار رهبری مطرحشده، نمیشود؟
از این سخن مقام رهبری، علاوه بر این برداشت میشود که افکار سیاسی موجود اعم از اصولگرا، اصلاحطلب و… کارکردهای خود را ارائه داده و برای روزهای آینده کشور لازم است افکار نوینی وارد عرصههای اجتماعی ایران شود. در این صورت چهرههای کهنه و قدیمی که با شیوههای گوناگون بارها مقامهای انتخابی را از آن خود میسازند نیز باید جای خودشان را به افرادی جدید با افکار نوین بسپرند. اما آیا فضای به شدت محافظهکار امروز، اجازه خالی کردن عرصه به نفع افکار نو را خواهد داد؟
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :