آمار دردناک
بهمن آرمان*بدیهی است چنین رشدی باید متاثر از رونق فعالیتهای عمرانی و ساختمانی اتفاق افتاده باشد. این در حالی است که بودجه طرحهای عمرانی در لایحه بودجه سال آینده به شدت کاهش یافته و بخش ساختمان نیز از تحرک کافی در اقتصاد برخوردار نیست و در رکود کامل به سر میبرد. از آنجا که وضعیت کارگاههای ساختمانی، تعداد جرثقیلهای بیکار و ساختمانهای نیمهکاره فراوان دیده میشود، رشد تولید مصالح ساختمانی غیرممکن به نظر میرسد.
از سوی دیگر این انتظار وجود دارد که به دنبال افزایش رشد اقتصادی، نرخ بیکاری نیز کاهش یابد، با این حال بررسیهای میدانی نشان میدهد که هر روز به تعداد جمعیت بیکار کشور افزوده میشود. افزایش تعداد فروشندگان مترو، افزایش تعداد متکدیان و افزایش تعداد افرادی که در میادین شهر در انتظار برای کار به سر میبرند این موضوع را تایید میکند.
از دیگر سو محافل بینالمللی نیز آمارهای ارائهشده توسط مقامات ایرانی را چندان جدی نگرفته و آن را تایید نکردهاند، بنابراین بعید به نظر میرسد بخش غیرنفتی کشور از چنان رشد مقبولی برخوردار شده باشد که مقامات دولتی میگویند، ضمن آنکه با آغاز دوباره موج کاهش ارزش ریال و به بیانی افزایش قیمت دلار، اقتصاد کوچکتر شده است.
آنچه در این بین از همه مهمتر به نظر میآید این است که مسوولان کشوری (به دلیل نداشتن دانش کافی یا به علت بیانگیزگی)، از فرصت رشد نقدینگی پیشآمده در اقتصاد به نحو مطلوبی استفاده نمیکنند. اتفاق عجیبی که اخیرا در بازار اقتصادی ایران افتاد و حتی در سطح جهانی نیز قابل توجه بود، تقاضای خرید عرضه اولیه سهام یک شرکت از سوی یک میلیون و ۹۶۰ هزار نفر بود که موید وجود حجم بالایی از منابع مالی در اقتصاد کشور است. با این حال هنوز مقامات دولتی به رسالت اصلی بورس که تامین منابع مالی برای اجرای طرحهای زیربنایی و توسعهای است پی نبردهاند؛ موضوعی که بورس تهران را در زمره ضعیفترین بورسهای جهان و منطقه در زمینه تامین منابع قرار داده است.
مساله قابل ذکر دیگری که وجود دارد این است که برخی از حوزهها حتی در شرایط تحریمی نیز میتوانند از رشد قابل قبولی برخوردار شوند. برای مثال حوزه پتروشیمی نیازی به بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید و تامین ارز ندارد و در حوزه ساختوساز، آزادراه و مسکن نیز میتوانیم به راحتی از توان داخلی بهره بگیریم.
آمارها نشان میدهد دارای رتبه اول جهانی در تعداد تلفات جادهای به نسبت جمعیت هستیم، به طوری که هر ۴۵ دقیقه یک نفر در جادههای ایران کشته میشود (این موضوع بدون در نظر گرفتن آمار کشتهشدگان در بیمارستانها و تعداد افراد قطع نخاع است). بنابراین از آنجا که بخش حملونقل زیربنای توسعه اقتصادی در هر کشور است، با بهرهگیری از توان داخلی در ساخت آزادراه هم تعداد کشتهشدگان سوانح جادهای کاهش مییابد و هم در مصرف فرآوردههای نفتی صرفهجویی میشود.
علاوه بر اینها، مزیت رقابتی ایران در بخش راهآهن این امکان را فراهم آورده که بدون نیاز به خارج بتوانیم زیرسازی و ریلسازی را با استفاده از توان داخلی به انجام برسانیم.
اگر مسوولان ما بیاموزند که با استفاده از سرمایههای خرد کارهای بزرگ انجام دهند، میتوان رشد اقتصادی را مثبت و بیکاری را کاهش داد. ضمن آنکه در سیاستهای اقتصاد مقاومتی نیز یکی از موضوعات مهم، مردمی کردن اقتصاد است، به این معنا که سهام شرکتها در اختیار مردم گذاشته شود تا امکان معامله این سهام توسط آنها فراهم شود. اما تجربه ناموفق دولت محمود احمدینژاد در این راستا نبوده و مردم هنوز نمیدانند سهام کدام شرکتها را در اختیار دارند و حتی امکان انجام معامله و سودآوری برای آنها فراهم نیست.
در مجموع آمارهای اعلامی از سوی مقامات دولتی از جمله رییس بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و وزیر صمت مبهم است و حتی رسانههای معتبر خارجی همچون بلومبرگ و cnbc نیز بر این آمارها مهر تایید نزدهاند.
بنابراین حتی اگر تحریمها را نیز بردارند و قادر به فروش پنج میلیون بشکه نفت در روز باشیم، با وجود کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی اداره امور کشور امکانپذیر نخواهد بود. به این ترتیب در کوتاهمدت نمیتوان شرایط را مثبت ارزیابی کرد و در میانمدت نیز تنها این امیدواری وجود دارد که تعقل بر مطالب غیرعلمی و نشدنی غلبه پیدا کند تا شاید شاهد بهبود شرایط اقتصادی باشیم.
* اقتصاددان
یادداشتلینک کوتاه :