دلواپسیهای آقای رییسجمهور
داریوش قنبری *باید اذعان داشت که در شرایط فعلی کشور که نیاز به همدلی، وحدت و انسجام درونی بیشتر از قبل است رد صلاحیتهای گسترده در راستای منافع ملی و امنیت ملی کشور ارزیابی نمیشود. قطعا هر چه انتخابات پرشورتری داشته باشیم، انتخابات رقابتآمیزتر میشود و مردم با شور بیشتری شرکت میکنند. با این شرایط ضریب امنیت ملی کشور هم ارتقا پیدا میکند و در مجموع وحدت و انسجام نیز بیشتر تقویت میشود. انتخابات راهی برای برونرفت از بگومگوهای سیاسی است. جریانهای مختلف به میدان میآیند و دیدگاههای خود را مطرح میکنند.
طبیعتا مردم نیز انتخاب میکنند. انتخاب مردم که صورت گرفت این بگومگوها خاتمه پیدا میکند و موافقان و مخالفان گردن مینهند به آنچه که مردم انتخاب میکنند اما شرطش آن است که رقابت وجود داشته باشد و دیدگاهها و طیفهای مختلف سیاسی بتوانند با هم رقابت منصفانه کنند. اما واقعیت آن است که رقابت در مجموع از یکی از جریانهای درون نظام یعنی اصلاحطلب گرفته شده است و در چنین اوضاع و شرایطی انتخابات در میان یک تفکر و اندیشه واحد برگزار میشود. اکنون مردم باید از میان افراد همفکر انتخاب کنند.
آنچه اهمیت دارد انتخاب افراد نیست. انتخاب افکار، تفکرها و برنامههاست که مهم است. هر کسی انتخاب شود به نظر نمیرسد خیلی اهمیت داشته باشد. انتخاب افراد همفکر که به یک دیدگاه فکری تعلق دارند خیلی تفاوتی ندارد. اینکه آقای یامینپور بیاید یا رسایی و کوچکزاده مهم نیست. مردم اگر از میان اینها انتخاب کنند هنر نیست، اینها همه یک تفکر دارند. مهم این است که تفکرها، اندیشهها و برنامهها رقابت کنند. این رویه است که به انتخابات معنا و مفهوم میبخشد وگرنه افراد همفکر را که متعلق به یک برنامه هستند در معرض رای مردم قرار دهند خیلی با فلسفه واقعی انتخابات سازگاری ندارد و این اتفاقا باعث کاهش مشارکت، تنش و ایجاد مشکلاتی در درون جامعه میشود. ضمن اینکه دلخوریهایی هم پدید میآورد. صحبتهای آقای روحانی درباره انتخابات در روزهای گذشته و سخنان دیروز او در این راستاست که یک انتخابات پرشور قطعا ضریب امنیت ملی را ارتقا میدهد.
با اتفاقی که افتاده است احتمال اینکه مشارکت مردم کاهش پیدا کند زیاد است و این دلواپسیهایی را در میان دلسوزان به ویژه رییسجمهور به وجود آورده است. به هر حال گرچه یک تفکر و دیدگاه سیاسی در انتخابات حذف شده و نیروهای لازم برای رقابت در خیلی از حوزهها حضور ندارند اما حداقل در حوزههایی که کاندیدا وجود دارد باید از کاندیداهای خود حمایت شود. جاهایی هم که کاندیدا نیست باید بین بد و بدتر به طرفداری از بد رفت تا بدتر انتخاب نشود. متاسفانه در این انتخابات امکانات انتخاب مطلوب برای مردم وجود ندارد اما بین بد و بدتر باید مردم بروند بد را انتخاب کنند تا کشور دچار شرایط خطیر نشود. این وضعیت و انتخاب بین بد و بدتر باز به عقل و منافع ملی نزدیکتر است تا کشور گرفتار نشود. در این شرایط نباید مردم با صندوقهای رای قهر کنند. قطعا جریانهای سیاسی بهخصوص اصلاحطلبان در خیلی از حوزهها کاندیدا ندارند.
به نظر من در این شرایط بهتر این است که اصلاحطلبان به حمایت از افراد میانهرو و مستقل بپردازند چرا که حداقل منفعت این موضوع برای کشور بیشتر است. دغدغه رییسجمهور هم که مردم با صندوقهای رای قهر نکنند درست است. این رویه اگر در پیش گرفته شود قطعا دغدغه آقای روحانی هم رفع خواهد شد البته فقط این دغدغه رییسجمهور نیست. دغدغه همه دلسوزان کشور است. انشاءالله مردم با تدبیر خود جریاناتی که در انتخابات مورد بیمهری قرار گرفتند رها نکنند و بیمهری را با بیمهری جواب ندهند. مردم باید با حضور وسیع در انتخابات حتی جاهایی که کاندیدا ندارند به حمایت از چهرههای میانهرو و مستقل روی آورند. آسیبی که احتمال دارد به کشور وارد شود انتخاب تندروهای طیف راست است و تمام دلسوزان کشور اعم از اصلاحطلبان و سایر مردم جامعه باید دغدغهشان این باشد که این تندروها به مجلس نیایند و تلاششان بر این باشد که طیف افراطی که میکوشند مجلسی شبیه مجلس نهم متشکل از افراطیون تشکیل دهند خوابشان تعبیر نشود و مجلسی شبیه مجلس دهم تکرار نشود. به نظر میرسد اینگونه منافع ملی بهتر فراهم خواهد شد.
اما دیروز آقای روحانی در مراسم بزرگداشت انقلاب از نقش سردار سلیمانی در دیپلماسی کشور نیز سخن گفت. واقعیت آن است که سردار شهید سلیمانی برای صلح در منطقه جنگید. او مدافع مردم ایران و منافع مردم منطقه که گرفتار تروریسم شده بودند، بود. به هر حال او در میان نبرد به نحو شایستهای جنگید و تروریستها را شکست داد و به منافع ملتهای مظلوم منطقه کمک کرد. جاهایی هم که لازم بود ایشان مذاکره را به عنوان ابزاری برای دفاع از ملت ایران و منطقه جزو برنامههایش قرار داد.
همانطور که نخستوزیر عراق اشاره کرد شهید سلیمانی حامل پیامی بوده؛ پیامی در ارتباط با مذاکره با کشور عربستان که البته گفتوگوی مستقیمی نبود و عراقیها واسطه این مذاکره بودند اما این نشان میدهد که سردار سلیمانی نیز به مذاکره اعتقاد داشت. در مجموع جنگ و دیپلماسی دو روی یک سکه هستند. برای پیشبرد منافع و برای ایجاد امنیت و سردار شهید از هر دو این ابزارها استفاده میکرد و دید عقلانی و منطقی نسبت به این مسائل داشت و در نهایت برای ایجاد صلح در منطقه جانش را در منطقه از دست داد.
* کارشناس مسائل سیاسی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :