وارونگی آماری و رفتار‌های سینوسی روحانی در بحران کرونا

دکتر صلاح‌الدین هرسنی *  البته برای شخص روحانی چنین بحرانی ابتدا آن هم با این ابعاد از خطرناکی و کشندگی، زیاد از حد به چشم نمی‌آمد تا آنکه آش به قدری شور شد که داد سعید نمکی وزیر بهداشت را نیز درآورد تا او نامه‌ای به روحانی بنویسد و در انتهای نامه به روحانی بگوید: «اینجانب تردید ندارم که اگر عزم دستگاه‌های کشور بر حل مشکلی به این سادگی باشد، نباید اینقدر شرمسار مردم و همکاران مان در سراسر کشور باشیم.» همین کلام پایانی وزیر بهداشت کافی بود تا روحانی متوجه وخامت اوضاع شود . روحانی هم که پیام پرمخاطره وزیر بهداشتش را گرفته بود طی اظهاراتی عنوان کرد طولی نخواهد کشید که اوضاع از شنبه موعودش عادی خواهد شد. اما با وجود گذشتن شنبه‌های فراوان و با وخیم‌تر شدن اوضاع و وقتی متوجه شد که ابعاد مخرب و مرگبار کرونا خیلی گسترده تر از آن است که او فکر می‌کند، اخیرا اعلام کرد که نمی‌توان تاریخ دقیقی برای پایان بحران هراسناک کرونا تعیین کرد و شاید هم کرونا بخواهد تا پایان سال با ما بماند.

همین بعد خطرناک کرونا سبب شد که او به همراه مجموعه‌های تحت امر به ویژه طرح بسیج ملی مبارزه با کرونا تصمیماتی برای شکست کرونا بگیرند. اعمال و اجرای قرنطینگی کلانشهر و همچنین اعمال و اجرای طرح فاصله‌گذاری اجتماعی یا همان فاصله‌گذاری فیزیکی از جمله برنامه‌های درمانی و مجموعه‌های تحت امر او در مهار و شکست کرونا بود. اگرچه تصمیم و اقدام دولت بابت اعمال و اجرای این برنامه‌ها کنشی مسوولانه و با توجه به امکانات و ظرفیت‌های موجود سزاوار تقدیر بود اما مشاهده برخی از رفتارها ار سوی دولت و مشخصا شخص روحانی نشان داد که برنامه‌های دولت در شکست دادن این بحران مهیب همچون برنامه‌های اقتصادی‌اش بسیار ناامید‌کننده و فشل است و آن گونه که دولت رفتار می‌کند، چنین برداشت می‌شود که دولت خود درگیر و دچار بحران است و اراده و انگیزه کافی و همچنین برنامه‌ای جدی و درخور دفاع برای مدیریت این بحران ندارد.

این در شرایطی است که بوی بهبودی از آینده شنیده نمی‌شود و روز‌های پرخطر کرونایی نیز با توجه به شیوع موج دوم کرونا و موج‌های بعدی در پیش است. با این شرایط، مساله تراژیک و غمبار ماجرا آنجاست که آمار‌هایی را که دولت بابت تلفات جانی این بحران از طریق سخنگوی وزارت بهداشت گزارش می‌کند به نظر می‌رسد قبل از آنکه واقعی باشد، بیشتر سیاسی است و منطبق با واقعیت نیست. ضمن آنکه گزارش‌ها از کاهش اقلام بهداشتی و همچنین دارویی حکایت دارند. از طرف دیگر او از یک طرف از خطرناکی بحرانی چون کرونا سخن می‌گوید و تاکید می‌کند که پای خطر در حفظ و سلامت مردم در میان است اما از طرف دیگر از کاهش کسب‌وکار مردم و از تعطیلی یا وضعیت نیمه‌تعطیل نهاد‌ها و ارگان حکومتی بیمناک است و حتی بی‌محابا گفته است که شرایط نمی‌تواند تا بیستم فروردین به این صورت باقی بماند. البته برخی از نهاد‌ها مانند مجلس و مجمع تشخیص مصلحت مشمول این شرایط روحانی نشده‌اند.

طرفه آنکه واگذاری تسهیلات درمانی و یارانه کرونا به سرپرستان خانواده حکم وعده سر خرمن را پیدا کرده است. اسفناک‌تر از همه آنکه کارکرد کرونا همانند تحریم عمل کرده و بیشتر اقشار ضعیف و کم‌درآمد جامعه را هدف قرار داده است. البته روحانی اتخاذ و انجام این رفتار‌های خود را منحصر به شرایط داخلی نکرده است. او از آنکه بخواهد اوضاع کرونایی در کشور را عادی و طبیعی جلوه دهد، دائم از عمق فاجعه و گسترش بحران در ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و آمریکا و از ضمیر مبهم و ناتوان مسوولان آن کشور‌ها در ناتوانی این بحران سخن می‌گوید و کمبود‌ها و نواقص را به تحریم‌ها و متهم درجه اول آن یعنی آمریکا گره می‌زند و نسبت می‌دهد و البته بعید هم نیست که بعد از عبور کشور از کرونا، این مشکلات و نواقص را به کرونا نیز گره بزند.

حال از منظر روانشناسی شخصیت، جای این پرسش به میان می‌آید که دلیل این‌گونه رفتار‌های عجولانه و پرنوسان، بی‌برنامگی افسارگسیختگی و تششت در تصمیم چیست؟ آیا دیرفهمی روحانی و مسوولان ما در وخامت اوضاع دلیل این رفتار‌هاست یا آنکه دولت درگیر اقتصاد بیمار کشور است هرچند که تقاضای او بابت برداشت یک میلیارد یورو از صندوق توسعه ملی با هدف مبارزه با کرونا ویروس مورد موافقت قرار گرفته است و دیگر آنکه آیا روحانی به جای اتخاذ تدابیر منطقی و اثربخش، می‌خواهد با حرف و گفتاردرمانی از عمق درد‌ها و آلام مردم در گرفتار شدن به این بحران بکاهد و اینکه چه سبب دارد که او تلاش دارد با وجود همه ضعف‌های موجود کشور به مسوولان کشور‌های ایتالیا، اسپانیا، فرانسه و سایر کشور‌های مبتلابه بحران مشاوره دهد و سرانجام آنکه چرا روحانی مرگ را خوب می‌داند اما برای همسایه؟ بدیهی است که حل بحرانی خوفناکی که کشور با آن روبه‌رو است نه مستلزم اتخاذ این رفتار‌ها بلکه متضمن شفافیت و دوری از پنهانکاری است. محققا تداوم چنین رفتاری منطبق با منفعت مردم نیست و اگر روحانی نتواند از لاک دیرفهمی و وارونگی واقعیت خارج شود، همچنان به پنهانکاری متهم می‌شود. این مساله موجب سلب اعتماد مردم و در نتیجه موجب تعمیق شکاف میان ملت و حاکمیت می‌شود که نشانه خوبی برای وضعیت فعلی کشور نیست.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 98963
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا