خانواده، کرونا و اضطراب
دکتر سیدمحسن فاطمی*پس از دلبستگی، ما موجودیت جدا و مجزایی نداریم. توجه به مطالعه و پژوهش انجام شده از سوی جیمز کن (James Coan) در این زمینه مهم است؛ دکتر جیمز کن مسوول آزمایشگاه نوروساینس عاطفی در دانشگاه ویرجینیاست. او مکانیسمهایی را که از طریق آن روابط اجتماعی نزدیک و شبکههای اجتماعی گستردهتر پاسخهای هیجانی ما را تنظیم میکنند مورد بررسی قرار داد.
در این پژوهش که به صورت مشترک با همکاری ریچارد دیویدسون (Richard Davidson) و هیلری شفر (Hillary Schaffer) انجام داد از تکنولوژی امآرای برای اسکن مغز خانمهای متاهل استفاده کرد. در هنگامی که از این خانمها اسکن گرفته میشد، دکتر کن و همکارانش موقعیت پراسترس را برای این خانمها ایجاد میکردند و این موقعیت بدین ترتیب بود که به خانمها گفته شد قرار است یک شوک الکتریکی نسبتاً ملایمی را دریافت کنند.
معمولاً تحت شرایط پراسترس هیپوتالاموس فعال میشود. این موضوع هنگام آزمایش اتفاق افتاد یعنی وقتی این خانمها منتظر شوک بودند فعالیت هیپوتالاموس انجام شد. بعد از آن، پژوهشگران خانمهایی را هنگامی که غریبهای دست آنها را گرفته بود، مورد بررسی قرار دادند. در اینجا اسکن مغزی کاهش فعالیت هیپوتالاموس را نشان داد. و زمانی که دست همسران این خانمها وارد صحنه شد، چه اتفاقی افتاد؟ از استرسها تقریباً خبری نبود. جالب اینجاست که خانمهایی که از دست همسران خود بیشترین بهره را بردند کسانی بودند که بالاترین میزان رضایت زناشویی را از خود نشان دادند.
این مطالعه همراه با پژوهشهای دیگر نشان میدهد که وقتی دو نفر رابطه صمیمی را تشکیل میدهند، سلامت روانشناختی و هیجانی و عاطفی یکدیگر را نیز تنظیم میکنند.
علاوه بر این و در همین باره کُن بیان میکند که دیگرانی که آنها را دوست داریم تنظیمکنندگان پنهانی فرآیندهای بدنی ما و زندگی عاطفی ما هستند و وقتی عشق و دوستی در کار نباشد، اذیت میشویم.
نائومی آیزن برگر (Naomi Eisenberger) از دانشگاه کالیفرنیا نیز اصطلاح احساسات اذیتشده را به کار میگیرد. نتایج مطالعات او در حوزه مغز نشان میدهد که طرد کردن دیگران و حذف آنها همان بخشی را نشانه میگیرد که بدن هنگام درد فیزیکی واکنش نشان میدهد یعنی بخش anterior cingulate (سینگولات قدامی). در واقع این بخش از مغز ما هر زمانی که از دیگرانی که از لحاظ عاطفی به آنها نزدیک هستیم دور میشویم، روشن میشود. از سوی دیگر وقتی به دیگرانی که از لحاظ عاطفی به آنها نزدیک هستیم نزدیک میشویم و آنها را در آغوش میگیریم، هورمونهای آکسیتوسین (Oxytocin) و وسوپریس (Vasopressin) بسیار ترشح میشوند. این هورمونها ظاهرا بخشهای پاداش را در مغز فعال میکنند و مواد شیمیایی آرامشبخش و شادیآفرین مانند دوپامین را در بدنمان بالا میبرند و هورمونهای استرس مانند کورتیزل را خاموش میکنند. پریشانی در یک رابطه روی سیستمهای ایمنی و هورمونهای ما و حتی توانایی ما برای بهبود و شفا پیدا کردن اثر میگذارد.
در یک آزمایش بسیار جالب، روانشناس دانشگاه ایالتی اُهایو خانم جنیس کیکلت گلیسر (Janice Kiecolt Glaser) باعث شد زوجهای تازهازدواج کرده با هم دعوا کنند. سپس نمونههای خون آنها را طی ساعتهای بعد گرفت. آزمایش او نشان داد که به هر میزان همسران از رابطه تخاصمآمیز و تحقیرآمیز بیشتری برخوردار باشند، سطح هورمونهای استرس آنها بالاتر خواهد بود و سیستم ایمنی آنها آسیب بیشتری را نشان میدهد. در یک آزمایش شگفتانگیز دیگر، او تاولهای کوچکی را روی دست خانمهای داوطلب ایجاد کرد و سپس ترتیبی داد تا با همسرشان دعوا کنند. هر چه عمق دعوا بیشتر و شدت آن زنندهتر بود، زمان بهبود پوست خانمها بیشتر به طول انجامید.
علاوه بر این کیفیت رابطه محبتآمیز و مهربانانه همراه با عشق و صمیمیت عامل بسیار مهمی در افزایش سلامت ذهن و عاطفی است. تزاحم و جنگ با کسانی که آنها را دوست داریم و دریافت رابطه خصمانه از سوی آنها شک ما به خود را افزایش خواهد داد و احساس بیپناهی، استیصال و یأس را ایجاد خواهد کرد که میتواند به افسردگی منجر شود. اعتباریابی از جانب عزیزانمان نیاز جدی ماست.
پژوهشهای مختلف نشان میدهد که پریشانی در رابطه خانوادگی ریسک افسردگی را تا ۱۰ برابر افزایش میدهد. صدها مطالعه دیگر نشان میدهد که ارتباط مثبت با دیگران و مخصوصا اعضای خانواده ما را در مقابل استرسها حمایت خواهد کرد و به ما کمک میکند تا با چالشها و دردها و آلام زندگی بهتر مواجه شویم. در دسترس بودن همسران، مجاورت و قرابت آنها در پاسخ مربوط به استرسها نقش مهم و تاثیرگذاری خواهد داشت.
با این مقدمه مفصل، اکنون توجه خود را به شرایط فعلی معطوف میکنیم.
اطمینانآفرینی، اضطرابزدایی، آرامشآفرینی و امیدبخشی در مقابله با ویروس کرونا از اهمیت زیادی برخوردار است. حضور عاطفی و هیجانی همسران در تعامل با یکدیگر، در دسترس بودن عاطفی آنها نسبت به یکدیگر در این شرایط پرتنش، پاسخدهی مناسب نسبت به یکدیگر برای اطمینانبخشی و امیدآفرینی میتواند اکسیژن عاطفی در خانواده را تقویت کند. توجه به تمناهای عاطفی طرف مقابل و توجه به حساسیتهای احساسی در این زمینه میتواند نقش مهمی را ایفا کند. نادیده انگاشتن طرف مقابل، تحقیر یا برخوردهای ستیزهجویانه، بیتفاوت یا استهزاآمیز میتواند تنشها را افزایش دهد و میزان اضطراب را تشدید کند.
به طور کلی دلبستگیهای بزرگسالان سه سبک عمده را دربر میگیرد (اگرچه بر این سبکها، سبک جدید نیز اضافه شده است). این سبکها به این نکته میپردازد که صمیمیت در رابطه چگونه درک و به آن پاسخ داده میشود. همین موضوع در کودکان نیز قابل پیگیری است. این سبکها عبارتند از: سبک ایمن، سبک اضطرابی و سبک اجتنابی.
در تشریح این سبکها باید توضیح داده شود که افراد ایمن در ارتباط با صمیمیت احساس راحتی را تجربه میکنند. معمولاً گرم برخورد میکنند و دوست داشتن را همراه دارند. افراد اضطرابی یا مضطراب شدیداً تمنای نزدیکی و صمیمیت و نیز دلمشغولی بالا نسبت به ارتباطهای خود دارند. آنان معمولاً نگران هستند که آیا طرف مقابل آنها توانایی خواهد داشت که به محبت و عشق آنها پاسخ دهد و به آنها عشق بورزد یا نه. افراد اجتنابی صمیمیت را برابر با از دست دادن استقلال میدانند و همواره تلاش میکنند نزدیکی را به حداقل برسانند. علاوه بر آن، افراد یادشده با سبکهای دلبستگی مطرحشده تفاوتهایی را در موارد زیر نسبت به یکدیگر نشان میدهند: ۱- نگاه نسبت به صمیمیت و با هم بودن ۲- نوع برخورد با تعارضها و تزاحمها ۳- نگرش نسبت به مسائل جنسی ۴- توانایی نسبت به ابراز خواستهها و نیازها ۵- انتظار آنها از همسر و انتظار آنها از رابطهها.
براساس مطالعات انجام شده، همه انسانها چه آنها که تازه به دنیای تاهل قدم گذاشته و چه دیگرانی که ۴۰ سال است به صورت متاهل در خانواده زندگی میکنند ذیل یکی از این سبکها قرار میگیرند (البته برخی به ندرت ترکیبی از دو سبک آخر یعنی اضطراب و اجتناب را نشان میدهند).
فهم سبکهای دلبستگی و تشخیص آنها در رابطهها میتواند پیشبینی رفتار را همراه داشته باشد.
آنچه در اینجا از اهمیت زیادی برخوردار است توجه به سبکهای اضطرابی در برخورد با ویروس کروناست. اضطراب بالا قدرت تخریب گستردهای را نشان میدهد و بنا بر دیدگاه بسیاری از روانشناسان و روانتحلیلگران، اضطراب سنگ زیرین بسیاری از اختلالها تلقی میشود. اضطراب به عنوان یک هیجان منفی قابل توزیع و گسترش است و مانند ویروسها میتواند شیوع بالا داشته باشد. اضطراب بالا سیستم ایمنی را مختل کرده و تصمیمگیریهای بالغانه را فلج میسازد.
چندین مطالعه در انجمن روانشناسی آمریکا (APA) نشان میدهد که یکی از مهمترین عواملی که در بهبود، احیای سلامت و غلبه بر شرایط بحرانی نقش بسیار مهم و کلیدی را ایفا میکند حمایت عاطفی نزدیکان و به خصوص حمایت خانواده است. این شرایط در کنار سختی خود فرصت در دسترس بودن عاطفی بیشتر را برای اعضای خانواده فراهم کرده است. در بسیاری از خانوادهها قبل از شیوع ویروس کرونا کمتر پیش میآمد که همه با هم جمع شوند، سر یک سفره غذا بخورند، با هم خلوت کنند و با هم بودن را بدون شتاب، با حضور عمیق تجربه کنند. الان فرصت گرانبهایی است که از این فرصت حضور خوب استفاده کنند. با دنیای همسر و فرزندان خود بیشتر آشنا شوند، از دغدغهها، علایق، سلایق، نیازها، کاستیها، نگرانیها و آرزوها و رویاهای یکدیگر بیشتر آگاه شوند.
بر این مبنا راهکارهای زیر در شرایط موجود برای مدیریت اضطراب در خانواده توصیه میشود:
۱- در دسترس بودن عاطفی و توجه به نیازهای طرف مقابل، برای اضطرابیها این توجه بسیار نقش حیاتی ایفا میکند.
۲- فراهم آوردن اتصالهای عاطفی و استفاده از جملات و کلمات و واژگانی که آرامش، امید و تنشزدایی را تقویت میکنند.
۳- استفاده از سرمایههای معنوی و مذهبی، دعا، نیایش، تاکید بر توکل و توسل میتواند نقش مهمی را در تسهیل آرامش فراهم کند.
۴- انجام فعالیتهای مشترک مانند کتاب خواندن، فیلم دیدن، درست کردن یک کار هنری، خواندن دعا به صورت مشترک و ترغیب یک فعالیت هنری، تفریحی، فکری مشترک.
۵- مرور بر خاطرات مطلوب، مثبت و امیدبخش از گذشته و تاکید بر افقهای امیدآفرینی مربوط به آینده.
۶- در آغوش گرفتن فرزندان و همسر و نوازش جسمی و عاطفی آنها همراه با تاکید آرامشآفرین و امیدبخش.
۷- انجام تمرینهای حضور پویا در لحظه (MindFulness) در طول روز
۸- انجام تمرینهای شکمی و دیافراگمی با دقت و توجه
۹- تصویرسازیهای آرامشآفرین و امیدبخش
۱۰- آگاهی از اثر شبکههای اجتماعی مخرب و اطلاعات نادرستی که با افزایش اضطراب فضای عاطفی را مسموم میکنند.
۱۱- ابراز محبت و دوست داشتن هم به شکل کلامی و هم به صورت غیرکلامی
۱۲- تماس تلفنی یا تصویری با افراد فامیل و انتقال هیجانهای مثبت و امیدبخش
۱۳- اذعان نسبت به هیجانهای منفی مثل اضطراب و ترس و انجام تمرینهای انقطاعی (Detachment)
۱۴- توجه به این پرسش که اگر الگوهای شما در این شرایط پراسترس و پراضطراب بودند چگونه عمل میکردند؟
* فوق دکتری روانشماسی دانشگاه هاروارد
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :