تلاش روحانی برای تاثیرگذاری بر تصمیم نهایی
علی مطهرنیا * بر اساس این معنا و ادراک آن توسط دیگر کنشگران و کنشورزن نظام بینالملل او تنها به عنوان بازیگر قدرت و نه بازیساز و ایدهپرداز تصمیم در بافت قدرت شناخته میشود. از این منظر جدا از آنکه چه کسی در مسند ریاستجمهوری در ایران نشسته است، از سوی دیگر طرفهای درگیر در این وضعیت شاهد عدم پذیرش قدرت دولت هستیم. ترامپ، پمپئو، برایان هوک و حتی روسای کشورهای اروپایی همگی به صورت مستقیم یا تلویحی به این امر اذعان داشتهاند که رییسجمهور در ایران بیانکننده تصمیمات نهایی در بافت و ساخت قدرت در کشور نیست. از اینرو آنچه روحانی بیان میکند اگرچه نشاندهنده دیدگاههای بخشی از قدرت موجود در حکومت است اما این بخش در ساخت ساختار حکومت و بافت قدرت تصمیمگیرنده نهایی محسوب نمیشود.
در باب مجلس شورای اسلامی نیز باید گفت مجالس مختلف به نسبت نزدیکی خود و دور بودن تقریبی خویش از مرکز قدرت، قدرت میپذیرند. اینکه معمار نظام جمهوری اسلامی ایران در زمان ریاست مجلس شورای اسلامی توسط اکبر هاشمیرفسنجانی جملهای مبنی بر اینکه «مجلس در راس همه امور است» را بیان کرد، در واقع نماینده آن است که این قوه به عنوان قانونگذار و تعیینکننده خطمشی حرکت برای ریلگذاری ساختار قدرت در اقدام به استفاده از آن اهمیت پیدا میکند. بنابراین از این جهت قوه مقننه در صورت تصویب اینکه ایران باید از برجام یا NPT خارج شود، دارای جایگاه تعریفشده در ساختار قدرت است. بالطبع اگر تمایل کل نظام بر این مبنا قرار گیرد، مجلس به سوی تصویب آن پیش خواهد رفت و به این ترتیب زمینههای فشار بر دولت نیز حاصل خواهد شد. درست برعکس، اگر کلیت نظام خواهان عدم خروج از برجام یا مطرح نشدن خروج از NPT باشد، این مجلس هرچقدر هم اصولگرا و دارای گرایش تند در ارتباط با پرونده هستهای باشد، این امر صورت نخواهد گرفت. اما مجلس یازدهم در آزمون مهمی قرار دارد چراکه بسیاری از سردمداران این مجلس در مجلس دهم و در قالبهای گوناگون و متفاوت بارها بر این نکته تاکید داشتند که برجام ترکمانچای است و باید از آن خارج شد یا باید NPT را نادیده گرفت و به این ترتیب زمینههایی را حاصل کرد که در پرتو آن بتوان اقتدار ایران در برابر قدرت آمریکا را که برجام را پاره کرد، به نمایش گذاشت. بنابراین رایدهندگان در دوم اسفند، انتخابشوندگان خود را زیر ذرهبین دارند و این تا حد زیادی نماینده این است که برجام نه جهتگیری فردی و باقی ماندن در درون NPT و نه محصول یک خواست جناحی بلکه یک ضرورت تردیدناپذیر برای ادامه سیستم تلقی میشود چراکه خروج از برجام و NPT اجماع بینالمللی علیه ایران را بار دیگر منسجم میکند و به این ترتیب میتواند زمینه فشار بیشتر به ایران از بیرون در زمانهای باشد که تظلمهای درونی آشکار شده است.
به هر تقدیر حسن روحانی، رییس دولت و رییسجمهوری خوانده میشود که مردم در آن حق انتخاب داشته و وی را انتخاب کردهاند تا بتواند در مرحله نخست در سیاست خارجی به پرونده هستهای سر و سامان بخشد. بنابراین او سعی میکند از این پایگاه و با بیان این احکام بر روند تصمیمسازی در تصمیمگیری نهایی تاثیر داشته باشد. اما او اکنون از این نظر در ضعف به سر میبرد و باید دید که آیا او اثرگذاری خود را خواهد داشت یا خیر.
بر این نکته تاکید دارم که تصمیم نهایی برعهده رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران است همان گونه که قبلا نیز بوده است. بر این اساس باید منتظر ماند تا تصمیم ایشان از طرق گوناگون به فعلیت نزدیک شود. این نیز نیازمند آشکار شدن موضع ایشان در این زمینه است. تجربه نشان داده که وی تلاش داشته حد وسطی را در این زمینه رعایت کند به این معنا که هم در برابر موضع محدودکننده سازمانهای بینالمللی و هم ایالات متحده آمریکا در ارتباط با ایران بایستد و به گونهای عمل کند که وضعیت نه جنگ و نه مذاکره، تغییر نکند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :