بیگانگی مردم با دولتمردان در غیاب نظام حزبی
به گزارش جهان صنعت نیوز: از میزان حقوق و درآمد، از میزان و نوع تحصیلات و از سوابق کاری و مدیریتی گرفته تا وضعیت خانوادگی، با در اختیار داشتن چنین اطلاعاتی هر زمان که یکی از احزاب مطرح سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری، مجالس قانونگذاری یا انتخابات شوراهای شهر موفق به کسب اکثریت آرای رایدهندگان میشود، منتخبان برآمده از انتخابات از شخص رییس دولت گرفته تا وزرای کابینه و نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر و شهرداری که از سوی شورای شهر منصوب میشود، افرادی از هر جهت شناخته شده برای مردم و رایدهندگان هستند و به همین سبب میتوانند حس اعتماد افکار عمومی نسبت به توانمندی، تخصص و شایستگی در انجام مسوولیتی که بر عهده گرفتهاند را جلب کنند.
یکی دیگر از مزیتهای بزرگ نظامهای حکومتی حزبی نبودن زمینههای رانتخواری، مفاسد اقتصادی، اختلاس یا فرهنگ قوم و خویشبازی و رابطهسالاری در این نظامهاست و به دلیل آنکه رسانهها با آزادی عمل کامل عملکرد تکتک مسوولان رده بالا را با دقت و بهطور مستمر رصد میکنند دولتها و شهرداران حزبی به دلیل نیازی که به حفظ اعتماد و آرای طرفداران خود دارند، نهایت سعی خود را در سپردن مسوولیتهای اجرایی به افراد واجد صلاحیت و شایستگیهای لازم به کار میبرند و خود را در همه حال موظف به پاسخگویی به افکار عمومی میدانند. به عبارتی مردم میدانند که مثلا اگر فلان حزب سیاسی در انتخابات به پیروزی برسد، چه اشخاصی با چه ویژگی، تخصص و طرز تفکری مسوولیت هر یک از وزارتخانهها، بانک مرکزی یا دیگر حوزههای اجرایی را بر عهده میگیرد. در انتخابات شوراهای شهر و شهرداریها هم وضع از همین قرار است و حزبی برنده انتخابات میشود که کاندیداهای آن بهترین و جذابترین برنامهها را برای اداره امور هر یک از شهرها به مردم ارائه داده باشند. این وضعیت درست نقطه مقابل نظام حکومتی غیرحزبی ما و شیوه تشکیل دولتها یا مجالس قانونگذاری است که در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور خود شاهد بودهایم.
یعنی در غیاب احزاب ریشهدار و صاحب شناسنامه و مرامنامههای شفاف و مشخص این شعارها و چهرهها و ائتلافهای مقطعی بازیگران عرصه سیاست بوده که توانستهاند برای تشکیل دولت یا به دست آوردن اکثریت کرسیهای مجلس در انتخابات به پیروزی برسند. شعارهایی فاقد ضمانتهای اجرایی و ائتلافهای مصلحتی و ناپایداری که بعد از اعلام نتیجه هر انتخاباتی علت وجودی خود را از دست میدهد و به بایگانی تاریخ سپرده میشود و ما مردم میمانیم با دولتها و مجالس و شوراهای شهرهایی که شناخت اندک و مقطعی از برندگان آنها قبل از برگزاری انتخابات پیدا کردهایم و وزیران کابینههایی که رییس دولت برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی میکند و باز ما مردم هیچ شناخت قبلی از آنها نداریم و اصلا نمیدانیم که مثلا فلان شخصیت با چه سطح از تحصیلات، تخصص و سوابق مدیریتی و خدمتی برای تصدی فلان وزارتخانه در نظر گرفته شده است بر سر انتخاب وزرای دولت بعضا چالشهایی هم میان مجلس و دولت به وجود میآید و چون دولتها و مجالس برآمده از انتخابات به حزب شناسنامهدار خاصی تعلق ندارند ما مردم متوجه نمیشویم که اختلاف دولت و مجلس در خصوص انتخاب وزیر فلان وزارتخانه بر سر چیست؟ مثل چالشی که در چند ماه اخیر در ارتباط با معرفی وزیری برای وزارت صنعت و معدن و بازرگانی به وجود آمده بود و چون ما مردم هیچ شناختی از پیشینه وزیر معرفیشده نداشتیم تنها نقش تماشاچی را در چالش به وجود آمده میان دولت و مجلس بازی میکردیم. مشابه نقشی که در خصوص انتخاب و معرفی دیگر اعضای هیات دولت در دولتهای مختلف از جمله دولت کنونی بازی کردهایم. نتیجه کار همین چیزی میشود که سالهاست شاهدش هستیم.
دولتها با انبوهی از شعارهای رنگارنگ میآیند و میروند و با رفتن خود انبوهی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را برای دولتهای بعد از خود به جای میگذارند و تاسفبارتر از همه آنکه هیچیک از دولتها اشتباهاتی را که در دوره هشت سال زمامداری در همه زمینههای اقتصادی و اجتماعی مرتکب شدهاند به گردن نمیگیرند، حالا هم که چند سالی است همه مشکلات حتی مشکل گران شدن قیمت گوجهفرنگی، پیاز و سیبزمینی را به گردن تحریمهای آمریکا میاندازند و از خود رفع تکلیف میکنند.
چرا؟ چون دولتهایی که با هر انتخاباتی بر سر کار میآیند حرب خاص و شناسنامهداری را که نسبت به سرنوشت آن در صحنه سیاسی کشور متعهد و نگران باشند، نمایندگی نمیکنند. به این ترتیب یک دولت میرود و دولت دیگری که از قبل هیچ طرح و برنامه و سیاست مدون و اعلامشدهای برای اداره امور کشور ندارد، بر سر کار میآید و همچون دولتهای قبل از خود قبل از هر چیز با چالش انتخاب و معرفی اعضای کابینه به مجلس روبهرو میشود و کسی هم نمیپرسد چرا روسای دولتها به جای این در و آن در زدن برای پیدا کردن وزیر برای هر وزارتخانه، افراد باتجربه و واجد شرایط از درون تشکیلات خود وزارتخانهها و سازمانهای دولتی برای تصدی امور آنها انتخاب نمیکنند یا چرا با وجود این همه دانشگاه و موسسات آموزش عالی در کشور که برخی از آنها از نظر علمی دست کمی از دانشگاههای معتبر جهان ندارند، وزیران وزارتخانهها یا مدیران ارشد برای سازمانهای بزرگ دولتی و معاونان و مشاوران عالی رییس دولت را از میان اساتید برجسته همین دانشگاهها که از تخصصهای مختلفی در حد عالی برخوردارند، انتخاب نمیکنند و به سراغ کسانی میروند که اغلب نه از تخصصهای علمی لازم برخوردارند و نه شناختی از ساختار و ماهیت وزارتخانه و سازمانی که برای اداره امور آن در نظر گرفته شدهاند، دارند. به این ترتیب آنها به دولتمردانی تبدیل میشوند که اکثریت ما مردم ایران تا آخرین روزی که دوره وزارت و وکالت و مدیریت آنها به پایان میرسد، جز نام و نامخانوادگی و بعضا نوع گرایشهای سیاسی و جناحی آنها چیز دیگری درباره هیچکدامشان نمیدانیم.
به کلام سادهتر آنها ناشناس برای مردم میآیند و ناشناس هم میروند بیآنکه در مدت صدرات و وزارت خود به صورت اساسی مشکلی از مشکلات بیشمار مملکت را برطرف کرده باشند و این دور نه چندان مبارک در غیاب یک نظام حزبی ریشهدار و قدرتمند در کشور ما ادامه دارد. حالا هم که مشکل هیولامانندی به نام ویروس کرونا مدتی است مرگبارتر از تشعشعات انفجارات هستهای وارد صحنه مشکلات کشور شده و هر روز دارد از میان هموطنان، همنوعان، دوستان و بستگان ما صدها تن قربانی میگیرد و بخش مهمی از زندگی اجتماعی و فعالیتهای نیمهجان اقتصادی ما را هم فلج کرده است. حالا در چنین شرایطی است که بازیگران صحنه سیاست یعنی همانهایی که هیچ حزب دارای طرح و برنامه و سیاستهای راهبردی برای اداره امور مملکت را نمایندگی نمیکنند، اینجا و آنجا سخن از انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ را به میان میآورند و اینکه قرعه ریاستجمهوری آینده به نام کدام چهره سیاسی زده خواهد شد بیآنکه کمترین بخشی از برنامههای راهبردی و سیاست داخلی و خارجی دولتی که قرار است در سال ۱۴۰۰ زمام امور مملکت را در دنیای پر از چالش و بحران امروزی برعهده بگیرد، به میان نمیآورند.
در چنین شرایط و اوضاع و احوال نامساعدی نمیتوانیم از نتیجه انتخابات پیش رو در سال ۱۴۰۰ هم انتظار معجزهای در حل مشکلات بیشمار کشور داشته باشیم. اما به عنوان یک راهحل تا زمانی که یک نظام حزبی در سپهر سیاسی ایران استقرار پیدا کند، دولت دوازدهم که مجموعهای از مشکلات اقتصادی، تورم دورقمی بسیار سنگین، گرانیهای بیسابقه و یک پول ملی درمانده و حیثیت از دست داده برای دولت هزار و چهارصدی به ارث میگذارد، به عنوان یک خدمت بدون هزینه، میتواند با تهیه و تقدیم لایحهای به مجلس، از همین حالا تمام کسانی را که قصد اعلام نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری و یا شوراهای شهر را دارند ملزم و موظف کند یک برنامه راهبردی مکتوب و به ثبت رسیده و تعهدآور درباره سیاستهای اقتصادی و اجتماعی خود در تمامی حوزهها از سیاستهای پولی و ارزی گرفته تا تجارت خارجی، واردات و صادرات، قوانین مالیاتی، کاهش خطفقر، سرمایهگذاریهای خارجی، فقرزدایی و هر آنچه را که به زعم خودشان میتواند نسخه شفابخشی برای نجات اقتصادی و اجتماعی کشور از خطر فروپاشی باشد، به دبیرخانه مشترکی متشکل از نماینده قوای سهگانه ارائه دهند و متن آن را هم به تفصیل برای اطلاع عموم در رسانهها منتشر کنند تا در انتخابات آینده مردم به جای چهرهها و ائتلافهای مصلحتی و سروصدای تبلیغاتی که به راه میاندازد، به برنامهها و سیاستهای کاری نامزدهای نهادهای انتخابی رای دهند. این یک آزمون بزرگ برای دولت دوازدهم است.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
لینک کوتاه :