عصر پساترامپ و ضرورت نرمش قهرمانانه
دکتر صلاحالدین هرسنی * با نشانگان و قرائنی که بعد از خروج دونالد ترامپ رییسجمهور ماجراجوی آمریکا در لحن و ادبیات زمامداران جدید واشنگتن به نمایش درآمده، دیگر تردیدی باقی نمیماند که عصر بایدن همانند عصر ترامپ برای جمهوری اسلامی ایران پرتنش و همراه با ستیز و منازعه نیست. چنین نشانگانی را میتوان با پیامهای اعلامی و در پرتو رمزگشایی از روانشناسی شخصیت برخی مقامات پرنفوذ کابینه بایدن به عینه دید و به تفسیر و تحلیل نشست. تردیدی نیست که تحلیل شرایط حاضر همراه با بار معنایی مثبت خواهد بود و چهبسا که با اخلاق راهبردی و اتخاذ فرهنگ دیپلماتیک میتواند معطوف و منجر به نتیجه مطلوب در آینده روابط تهران- واشنگتن شود.
در شرایط حاضر و از منظر محاسبه سود و زیان، بیشترین فایده و سود ناشی از اخلاق راهبردی و فرهنگ دیپلماتیک بیشتر متوجه جمهوری اسلامی ایران است چراکه در عصر ترامپ و با وجود ارسال برخی از پالسها و سیگنالها برای ترک برداشتن یخ روابط تهران- واشنگتن ما شاهد بیشترین سطح تنش در روابط تهران- واشنگتن بودهایم. ترامپ با اتخاذ راهبرد فشار حداکثری، بیشترین تحریمها را علیه ایران به کار گرفت و در مقابل ایران نیز چارهای نداشت که صبر حداکثری و ایده «نه جنگ و نه مذاکره» را در قبال سیاستهای آزار و ایذای واشنگتن اتخاذ کند. ایران در اتخاذ راهبرد صبر حداکثری توانست فشارهای اقتصادی و سیاسی فراوانی را تحمل کند و ثابت کرد که ایده صبر حداکثریاش قدرت تابآوری را در قبال فشار حداکثری ترامپ داراست. حالا در شرایطی که زمینههای ادراکی و ذهنی گفتوگو و مذاکره با اخراج دموکراتیک ترامپ از کاخ سفید فراهم شده و از طرف دیگر ایران نیز توانسته بر راهبرد فشار حداکثری ترامپ فائق آید، در شرایط حاضر و در عصر بایدن دیگر ضرورت ندارد که شرایط را برای خود سخت و فشارهای بیشتری را تحمل کند. به عبارت دیگر در عصر بایدن که از آن به عصر فرصتها تعبیر میشود، ایران چارهای جز تغییر در برخی مواضع و ایدهها ندارد. محققا نیل و ورود ایران به شرایط حاضر فقط از مسیر و رهگذر مذاکره امکانپذیر است و نرمش قهرمانانه پاسخی به نیاز ایران در شرایط حاضر است. از منظر دلالت معنا نمایش و اتخاذ نرمش قهرمانانه در عصر پساترامپ نه به معنای ذلت و استیصال بلکه نماد عقلانیت و تلاشی برای تامین منافع ملی از منظر منطق واقعگرایی خواهد بود. همچنین ظرفیتهای نرمش قهرمانانه میتواند روابط تهران- واشنگتن را از مرحله جنگ سرد به مرحله صلح سرد انتقال دهد. نتیجه و برآیند چنین نرمشی کاهش تنش و به تبع آن گشایشهای اقتصادی و سیاسی خواهد بود. به این ترتیب ریشه حل مشکلات تهران- واشنگتن نه در واشنگتن بلکه در تهران است و تهران نباید اجازه دهد در سایه رفتارهای منطقهای و برنامههای موشکی خود که دموکراتها از آن به رفتارهای ثباتزدا و نفوذهای بدخیم در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا تعبیر میکنند، جاده و مسیر تقابل خود با واشنگتن را باریکتر کند. محققا اعتقاد و باور به پایان شر ترامپ و پایان ترامپیسم بدون توجه به نرمش قهرمانانه ممکن نیست.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشت
لینک کوتاه :