xtrim

پیچیدگی‌های یک انتخابات

به گزارش جهان صنعت نیوز: نگاهی به مواضع و اظهارنظرهایشان نیز نشان می‌دهد که اگر چه وضعیت نسبت به چند هفته‌ قبل شفاف‌تر شده اما همچنان پر از ابهام است. برای ترسیم چشم‌اندازی روشن‌تر از فضای انتخاباتی کشور اما در ادامه این نوشتار نگاهی به کاندیداهای احتمالی و وضعیت آنان از نظر بدنه رای و پشتوانه سیاسی خواهیم انداخت.

اصولگرایی؛ تعدد کاندیدا و موازی‌کاری

اصلی‌ترین ویژگی جبهه اصولگرایی در این انتخابات نیز مثل ادوار گذشته به صف شدن یک مینی‌بوس کاندیداست. این البته حرف ما نیست و همین یکی دو روز قبل منصور حقیقت‌پور فعال سیاسی اصولگرا در گفت‌وگو با سایت «نامه‌نیوز» ضمن برشمردن نمایندگان مجلسی که سودای پاستور را در سر دارند، گفته بود: «مجلس خودش یک مینی‌بوس نامزد دارد و سرجمع می‌شود دو مینی‌بوس کاندیدا.»

opal

جریان اصولگرا که تاکنون بارها و بارها از این چندکاندیدایی زخم خورده، به هیچ وجه مایل نیست این انتخابات از پیش برده را مفت ببازد لذا از مدت‌ها قبل به صورت چراغ خاموش فعالیت‌های انتخاباتی خود را آغاز کرد. این را نیز حمیدرضا ترقی بارها در پاسخ به پرسش‌هایی پیرامون چرایی مشخص نشدن سازوکار انتخاباتی اصولگرایان گفته بود. این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه بارها تاکید کرد که قصد اصولگرایان حرکت چراغ خاموش است تا رقبا از برنامه‌هایشان مطلع نشوند. چراغ‌ها اما از یک جایی روشن و معلوم شد که اصولگرایان موفق نشده‌اند روی یک سازوکار واحد توافق کنند. از این رو شاهدیم که در آستانه انتخابات هم شورای وحدت را با محوریت جامعه روحانیت مبارز و هم شورای ائتلاف را با محوریت حدادعادل، سروری و چمران دارند. اصرار دارند که این وجهی از موازی‌کاری نیست و نهایتا به توافق خواهند رسید. اینکه توافق مورد بحث حادث می‌شود یا یک رویا می‌ماند نیز در هفته‌های آتی معلوم خواهد شد.

کلاف سردرگم

اصولگراها هنوز رسما روی هیچ نامزدی اجماع نکرده‌اند و دلیلش این است که هنوز تکلیف کاندیدا شدن یا نشدن بسیاری از نیروهایشان معلوم نیست. این بلاتکلیفی نیز ناشی از همان عدم اجماع است؛ چیزی شبیه حکایت مرغ و تخم‌مرغ! چهره‌های شاخص و سرشناس اصولگرا منتظر مانده‌اند تا ببینند که رویشان اجماع می‌شود یا خیر. هیچ کدام مایل نیستند موقعیت فعلی خود را به خطر اندازند. از آنجا که نه تکلیف سازوکار تصمیم‌گیرنده معلوم است و نه بازی جریان رقیب، انتخاب گزینه مورد اجماع نیز سخت است. برای همین هم کلاف انتخابات خاصه در جریان اصولگرا هر روز سردرگم‌تر می‌شود. نگاهی به لیست نامزدهای احتمالی جریان اصولگرا دلیل این پیچیدگی را مشخص خواهد کرد.

رییسی و تغییر معادلات

جدی‌ترین گزینه اصولگرایان در این انتخابات سیدابراهیم رییسی، رییس دستگاه قضاست. او نه اعلام کاندیداتوری کرده و نه کلامی گفته که تلویحا چنین برداشتی شود اما آن‌طور که از محافل اصولگرایی به گوش می‌رسد، خیلی هم بی‌میل نیست. رییسی امروز دیگر آن رییسی ۱۶ میلیون رایی انتخابات ۹۶ نیست. در قوه قضاییه خوش درخشیده و از حق نگذریم روابط‌عمومی این قوه نیز در پوشش اقداماتش به جد کوشیده است. لذا رییسی امروز به مراتب مطرح‌تر و محبوب‌تر است.

اجماع روی او در انتخابات ۹۶ ثابت می‌کند که این بار نیز گزینه مورد اجماع خواهد بود. ورود وی به این انتخابات اما موافقان و مخالفانی دارد؛ مخالفانی که به دلایل انتخاباتی – حمایت از یک کاندیدای دیگر – یا دلایل غیرانتخاباتی – استقبال از تغییرات دستگاه قضا – مدام سر جنگ دارند و به شایعات درباره نامزد شدن یا نشدن وی دامن می‌زنند. بیشتر از همه اما جامعه روحانیت مبارز و شورای وحدت خواهان کاندیداتوری رییسی هستند. شاهد آنکه غلامرضا مصباحی‌مقدم سخنگوی جامعه روحانیت دیروز اعلام کرد: «هیچ تردیدی در حمایت از  رییسی نداریم.»

این جمله مصباحی‌مقدم به معنی کاندیدا شدن رییسی نیست اما از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا این‌طور که گفته می‌شود، بخشی از جریان اصولگرایی یعنی همان شورای وحدت مایل است که اگر رییسی کاندیدا نشد، در تعیین نامزد نهایی و مورد اجماع اعمال نظر کند. نیازی به گفتن نیست که کاندیداتوری رییسی به معنی حذف قالیباف و امثال او از گردونه رقابت است. به اضافه اینکه اعمال نظر او در انتخاب کاندیدای مورد اجماع نیز به معنی آن است که کار به نفع قالیبافی‌ها تمام نخواهد شد و معادلات آن بخشی از اصولگرایان که می‌خواهند رییسی را در صدر قوه قضاییه، قالیباف را در پاستور و جلیلی را در مجلس بنشانند، به هم خواهد خورد.

قالیباف و بلاتکلیفی

محمدباقر قالیباف را تقریبا می‌توان بلاتکلیف‌ترین نامزد احتمالی در انتخابات ۱۴۰۰ دانست. وضعیت او از اصلاح‌طلبانی که نگران تایید صلاحیت خود هستند نیز خطیرتر است. علت نیز روشن است. آنهایی که معلوم نیست تایید صلاحیت می‌شوند یا خیر، چیزی برای از دست دادن ندارند اما قالیباف کرسی ریاست مجلس را دارد. تنها امید قالیباف به نیامدن رییسی و یا اجازه نیافتن وی برای آمدن است. تکلیف این ماجرا اما معلوم نیست و بعد از استقبال‌ اخیر اصولگرایان – از شورای وحدت گرفته تا امضا جمع کردن در مجلس برای دعوت از رییسی – خیلی هم نمی‌توان به نیامدن او دل بست.

برخی مثل محمدجواد لاریجانی که دیروز گفته بود رقابت اصلی را بین رییسی، قالیباف و برادرش علی لاریجانی می‌بیند، قالیباف را پای ثابت این رقابت می‌دانند اما ورود قالیباف به انتخابات در صورتی که رییسی نامزد باشد، به هیچ وجه عقلانی نیست. او به یاد دارد که در انتخابات ۹۶ اگرچه بر اساس نظرسنجی‌ها جایگاهی بهتر از رییسی داشت اما کنار گذاشته شد. ضمن اینکه این بار رییس مجلس است. درست است که او نیازی به استعفا ندارد و می‌تواند در صورت شکست در انتخابات در مجلس بماند اما ممکن است در انتخابات هیات‌رییسه مجلس که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار می‌شود، ببازد. به هر حال طبیعی به نظر می‌رسد که نمایندگان به فردی که قصد رییس‌جمهور شدن  دارد، رای ندهند. ضمن اینکه ممکن است در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس رقبای جدیدی مثل سعید جلیلی وارد میدان شده باشند. بر این اساس شکست قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌تواند با شکست وی در انتخابات هیات رییسه مجلس توام شده و چیزی از آبرو و شأن قالیباف باقی نگذارد.

جلیلی و دوراهی پاستور بهارستان

یکی دیگر از بلاتکلیف‌های این انتخابات سعید جلیلی است. او قبلا گفته بود در صورت کاندیداتوری رییسی، وارد میدان نخواهد شد. اگر رییسی نیاید اما وضعیت فرق خواهد کرد. جلیلی می‌تواند کاندیدا شود اما شانس چندانی برای تبدیل شدن به گزینه مورد اجماع ندارد. اما این به معنی آن نیست که جریان اصولگرایی در غیاب رییسی، روی جلیلی اجماع نکرده و روی فردی مثل قالیباف اجماع می‌کند بلکه به این معناست که آفت چندکاندیدایی به جان اصولگرایی می‌زند و شکست محتمل خواهد شد. البته اگر رییسی پذیرفته باشد که با شورای وحدتی‌ها در امر انتخاب کاندیدای نهایی همکاری کند، شاید وضعیت قدری به نفع جلیلی تغییر کند.

راه دومی که جلیلی پیش رو دارد اما ورود به انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس و خیز برداشتن برای ریاست مجلس است. این گزینه هم ریسک‌های متعددی دارد. مثلا ممکن است جلیلی وارد مجلس شود و قالیباف که با آمدن رییسی اوضاع را به نفع خود ارزیابی نمی‌کند، بخواهد در مجلس بماند لذا دعوای ریاست جدی خواهد شد. از طرفی معلوم نیست نمایندگان مجلس در نبود قالیباف، جلیلی را بر زاکانی‌، میرسلیم، نیکزاد و سایر مدعیان کرسی ریاست ترجیح دهند.

کاندیداهای ریز و درشت

ناگفته نماند که جریان اصولگرا چندین و چند کاندیدای ریز و درشت دیگر دارد که نه ظرفیت تبدیل شدن به گزینه مورد اجماع را دارند و نه قابلیت رای‌آوری. ویژگی این گروه از کاندیداها این است که عرصه انتخابات را شلوغ و تحلیل را سخت کرده‌اند. از اولین گزینه نظامی این انتخابات یعنی حسین دهقان گرفته تا سعید محمد که درباره کاندیداتوری و شانس موفقیت او حرف و حدیث بسیاری است. از ضرغامی و محسن رضایی گرفته تا رستم قاسمی و سایرینی که فقط خودشان، خودشان را در قد و قواره ریاست‌جمهوری می‌بینند. هیچ یک از اینها رییس‌جمهوربشو نیستند اما حضورشان در شرایطی که نه تکلیف کاندیداهای جدی معلوم است و نه تکلیف سازوکار اجماع‌ساز، می‌تواند تعیین‌کننده باشد.

بازیگردانی پایداری

جبهه پایداری را باید یکی از اثرگذارترین طیف‌های سیاسی در این انتخابات به حساب آورد، نه از این جهت که زورش می‌چربد یا کاندیدای مورد نظرش اصلح‌تر از سایرین است بلکه از آن رو که همیشه به بازی‌برهم‌زنی شهره بوده و این بار نیز می‌تواند از همین طریق نقش‌آفرین باشد. برای درک بهتر از اهمیت رای و نظر پایداری کافی است به این امر نظر داشته باشیم که کاندیدای این جبهه یعنی جلیلی با ورود رییسی به انتخابات به حاشیه خواهد رفت. از طرفی در صورت عدم کاندیداتوری رییسی هم امیدی به پیروزی جلیلی در برابر قالیباف نیست لذا منطقی‌تر به نظر می‌رسد که این جریان وارد معامله‌ای با قالیبافی‌ها شده و مقدمات رییس مجلس شدن جلیلی را فراهم کنند. پست گرفتن‌های اخیر برخی نیروهای نزدیک به پایداری از قالیباف نیز شاهدی بر در پیش گرفتن همین رویه است. پیچیدگی این موضوع نیز شکافی است که بعد از فوت آیت‌الله مصباح‌یزدی در پایداری ایجاد شده است. شاخه تهران این طیف یعنی محصولی و هوادارانش در گروه حامیان رییسی قرار گرفته و حتی در مجلس برای ورود او امضا جمع می‌کنند. در مقابل شاخه قم یعنی آقاتهرانی و همراهانش هر روز به قالیباف نزدیک‌تر می‌شوند و به این مدیر جهادی اصولگرا اجازه یارگیری می‌دهند.

اصلاح‌طلبی و چالش سرمایه و صلاحیت

سوی دیگر این بازی اصلاح‌طلبان هستند؛ اصلاح‌طلبانی که به خاطر دو چالش جدی سرمایه اجتماعی و تایید صلاحیت از سوی شورای نگهبان به اندازه رقیب امیدی به پیروزی ندارند. این تردید تا جایی است که تا همین چند ماه قبل درباره مشارکت یا عدم مشارکت بحث بود. با نزدیک شدن به انتخابات اما بخش خواهان ماندگاری در قدرت بر اصلاح‌طلبان جامعه‌محور فائق آمد و ایده مشارکت مشروط را مطرح کرد. مطرح‌کنندگان این ایده بر این باورند که چون برد اصلاح‌طلبی در افزایش مشارکت است و این امر نیز در این اوضاع و احوالی که ناامیدی مردم هر روز بیشتر از دیروز می‌شود، ممکن نیست، بهتر است اصلاح‌طلبان با دنباله‌روی از هواداران ائتلاف با گزینه غیراصلاح‌طلب بیش از این خودشان را از چشم مردم نیندازند و بدون توجه به اینکه فرد مورد نظرشان تایید صلاحیت می‌شود یا نه نامزد خود را معرفی کنند. در حقیقت کار به تقدیر و شورای نگهبان سپرده و ببیند که فرد معرفی‌شده تایید صلاحیت می‌شود یا خیر.

از مواضع اظهارات اصلاح‌طلبان اینطور برداشت می‌شود که طرفداران ایده خیلی بیشتر از محافظه‌کاران خواهان ائتلاف هستند. برای همین هم شاهدیم که حتی کارگزارانی‌ها که اول بار حرف از ائتلاف با لاریجانی را پیش کشیده بودند، کوتاه آمده و اعلام کردند که زیر چتر نهاد اجماع‌ساز جدید اصلاح‌طلبان قرار خواهند گرفت.

رقابت با دست خالی

آنچه درباره ریزش سرمایه اجتماعی و عبور از فیلتر دستگاه‌های نظارتی گفته شد اما تنها چالش اصلا‌ح‌طلبان نیست. فعالان سیاسی اصلاح‌طلب باور ندارند یا نمی‌خواهند به روی خود آورند اما دستشان در معرفی کاندیدا به شدت خالی است. نام‌های متعددی در فهرست کاندیداهای احتمالی اصلاح‌طلبان قرار گرفته اما به نظر نمی‌رسد که هیچ یک قابل اعتنا باشند. از اسحاق جهانگیری که از یک سو به خاطر عملکرد دولت روحانی تحت فشار است و از سوی دیگر به خاطر پرونده برادرش مورد نقد قرار گرفته تا محمدرضا عارف که غیر از خودش، کسی او را کاندیدای قابل توجهی نمی‌داند. از گزینه‌های حزبی کارگزاران و اعتمادملی که هیچ یک در حد ریاست‌جمهوری نیستد گرفته تا امثال معین، صفایی فراهانی، محمدرضا خاتمی و… که نیامده رد صلاحیت خواهند شد.

ائتلاف و تردیدها

از اظهارات اصلاح‌طلبان تا دیروز اینطور برداشت شده که این جریان روز به روز از ائتلاف و تکرار الگوی ۹۲ فاصله می‌گیرد اما برخی اظهارنظرها درباره احتمال کاندیداتوری علی لاریجانی که از دیروز مطرح شده است، یک بار دیگر این گزاره را قابل اعتنا نمی‌کند. حرف از ورود لاریجانی به انتخابات ۱۴۰۰ وقتی شروع شد که در انتخابات اسفند ۹۸ کاندیدا نشد. بعد از آن شواهد متعددی مثل مصاحبه‌های چهره‌های نزدیک به وی ردیف شد تا نامزدی او جدی شود. نزدیکان لاریجانی از شرط و شروط او برای کاندیداتوری گفته و تاکید کردند که در صورت حمایت همه طیف‌های سیاسی وارد میدان خواهند شد. در همین اثنا بود که شنیده شد حامیان ائتلاف با لاریجانی یک سناریوی تازه نوشته و معتقدند اگر لاریجانی نامزد ریاست‌جمهوری و ظریف معاون اول او باشد اولا ضعف لاریجانی در رای‌آوری جبران شده و دوما اصلاح‌طلبان با گرفتن سهم خود از کابینه از خطرات ائتلاف می‌کاهند.

با اصرار طیف رادیکال‌تر اصلاح‌طلبی بر معرفی نامزد خاصل این گمانه تضعیف و تصور شد که لاریجانی بدون حمایت اصلاح‌طلبان ریسک کاندیداتوری را نخواهد پذیرفت. از دیروز تا حالا اما اظهاراتی بیان شده که یک بار دیگر گمانه کاندیداتوری لاریجانی و حتی حمایت اصلاح‌طلبان از وی را جدی می‌کند. اول از همه آنکه محمدجواد لاریجانی، برادر و از جمله چهره‌های نزدیک لاریجانی در مصاحبه‌ای اعلام کرد که رقابت را بین علی لاریجانی، رییسی و قالیباف می‌بیند. از آنجایی که به نظر نمی‌رسد او بدون اطلاع یا کسب اجازه از رییس سابق مجلس این را گفته باشد، باید دوباره ورود لاریجانی به انتخابات را جدی تلقی کرد.

اما فقط این نیست و پرویز سروری به استفاده اصولگراها از مدل کاندیدا– کابینه در مقابل مدل کاندیدا– معاون که به قول وی مدل اصلاح‌طلبان است، این را به ذهن رساند که حداقل اصولگرایان سناریوی ریاست‌جمهوری لاریجانی و معاون اولی ظریف را حسابی جدی گرفته‌اند. ضمن آنکه همین دیروز یکی از اعضای شورای مرکزی کارگزاران یعنی علی محمد نمازی اعلام کرد که ظریف یکی از گزینه‌های حزبی آنان است.

افزون بر این اشاره مصباحی‌مقدم به اینکه بحثی درباره حمایت از لاریجانی در جامعه روحانیت مبارز مطرح نیست، ثابت کرد که نظر اصولگرایان در حمایت از وی عوض نشده و تنها در صورت جلب حمایت اصلاح‌طلبان شانس خواهد داشت.

جمع‌بندی

جمع‌بندی این بحث نه الان و نه حتی تا قبل از دقیقه نود بازی انتخابات ممکن نیست. منظور نگارنده نیز رسیدن به یک نتیجه مشخص یا پیش‌بینی نتیجه انتخابات نبوده است. تلاش ما در این نوشتار صرفا نمایاندن پیچیدگی‌های این انتخابات و ترسیم چشم‌اندازی حدالامکان شفاف بوده است.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 171983
لینک کوتاه :