xtrim

توقف در بن‌بست

محمدرضا سعدی * امضای سند همکاری میان ایران و چین مباحث زیادی را میان شهروندان ایرانی پدید آورده و اگرچه مقامات کشور توضیح داده‌اند که این سند، تفاهمنامه است و هیچ تعهدی را متوجه ایران نمی‌کند بلکه راهبردها و مسیر حرکت را مشخص می‌کند اما باز هم ایرانیان با نگرانی می‌پرسند که چرا در متن این سند بر موضوع عدم انتشار و آگاهی مردم و افکار عمومی تاکید شده است.

ایرانیان همچنین می‌گویند اکنون که کشورمان در موضع ضعف قرار گرفته، آیا چینی‌ها فرصت را مغتنم شمرده و درصدد تحمیل منافع خود به ایران و استثمار ایرانیان برآمده‌اند؟ روشن است که البته در طرف ایران هم توجه به منافع و حفظ مصالح کشور وجود دارد ولی موقعیت‌های فعلی و از جمله اینکه پس از تغییر رییس‌جمهور در ایالات متحده، هنوز تحریم‌ها علیه کشورمان برطرف نشده و چشم‌انداز روشنی برای عادی‌سازی روابط اقتصادی ایران و جهان وجود ندارد، حساسیت‌ها علیه این سند همکاری را دوچندان کرده است.

این پرسش مهمی است که آیا اگر ایران در موقعیت عادی روابط با جهان قرار داشت باز هم حاضر به امضای این سند می‌شد یا خیر؟ مثلا هنگامی که در زمان ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، ایران دارای روابط رو به توسعه و منطقی با اروپا بود، اگرچه به توازن روابط با جهان غرب و شرق می‌اندیشید، اما این سند آیا می‌تواند نشانه یا مشخصه توازن روابط محسوب شود؟ به ویژه قراینی که وجود دارد سوءظن‌ها در مورد استفاده ابزاری از این سند همکاری برای تداوم بقای جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است. در این صورت چینی‌ها برای کمک به بقای جمهوری اسلامی در ایران چه چیزی را مطالبه می‌کنند؟ در این مطالبه و همکاری آیا منافع یا مصالح شهروندان هم مورد توجه قرار گرفته است یا منافع و مصالح حاکمیتی آن‌قدر سنگین بوده که منافع و مصالح شهروندان ایرانی را له کرده است؟

opal

پرسش مهم دیگر آن است که آنچه چینی‌ها به ایرانیان می‌دهند و در ازایش سهم بزرگی از منافع اقتصادی را مطالبه می‌کنند، آیا قابل تهیه از درون جامعه ایرانی داخل و یا خارج کشور نبوده است؟

بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند و صاحبان سرمایه‌های مادی و معنوی به حساب می‌آیند، اشتیاق به همکاری و مشارکت در توسعه، پیشرفت و‌ آبادانی ایران دارند و در بسیاری موارد حاضر به ایثار در این باره نیز هستند. برآوردهای غیررسمی که در زمان ریاست‌جمهوری سید محمد خاتمی و محمود احمدی‌نژاد در این‌باره انجام شده نشان می‌دهد که اگر به سرمایه‌های مادی و معنوی ایرانیان مقیم خارج از کشور رجوع شود و اطمینان و اعتماد ایشان برای حضور، فعالیت و مشارکت آنان در فعالیت‌های توسعه‌ای داخل جلب شود، کشورمان نیازی به کشورها و سازمان‌های بین‌المللی نخواهد داشت. به واسطه همین توجه ایران در اواخر دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد توانست بسیاری از تحریم‌های شورای امنیت و سازمان ملل متحد را خنثی و بی‌اثر کند. اما مشکل آن است که قدرتمندان محافظه‌کار و دلواپس همه ایرانیان مقیم خارج از کشور را جاسوس، پادوی غرب و عوامل دشمن می‌دانند. اخیرا برخی اصولگرایان بر این عقیده پای فشرده‌اند که حتی اصلاح‌طلبان داخلی نیز خود دشمن هستند نه همکار دشمن. حال وقتی اصلاح‌طلبان به خاطر مخالفت‌ها با رفتار اصولگرایان دشمن دانسته می‌شوند با کسانی که در کشورهای توسعه‌یافته دارای سرمایه مادی یا معنوی هستند و رویکردهای اقتصادی یا اجتماعی این کشورها را ترجیح می‌دهند چگونه برخورد می‌شود؟ و آیا سرمایه‌های کشورمان می‌توانند به یاری ایران و ایرانی بیایند؟

در واقع همین هیات حاکمه و مقامات پیشین و کنونی با ندانم‌کاری‌ها و سخت‌گیری‌های نابجا، سلیقه‌ای و غیرمنصفانه موجبات فرار سرمایه‌های انسانی و مادی از ایران را فراهم کرده‌اند. جالب است که در مقابل انتقاد به این ندانم‌کاری‌ها، مقامات دولت محمود احمدی‌نژاد فرار مغزها را به تبادل مغزها تفسیر کردند تا از فشار افکار عمومی علیه خود بکاهند و از پاسخ دادن رهایی پیدا کنند.

البته نظام جمهوری اسلامی ایران در دوره زمامداری‌اش نتوانسته از فرصت‌ها و امکانات در اختیارش بهره لازم را ببرد. مثلا آیا رهبران و سیاستگذاران اقتصادی از پولی که در اختیار موسسه‌ها و بنگاه‌های ثروتمند مانند شرکت‌های خودروسازی، شرکت‌های صنایع فولاد و فلز و… است توانسته‌اند بهره مناسب را ببرند و آن را به مسیرهای مولد اقتصادی هدایت کنند؟ از آن بدتر در مورد بانک‌هاست که پول کلانی را از سطح جامعه جمع‌آوری می‌کنند ولی مقامات اقتصادی کشور در دولت‌های گوناگون از مدیریت و راهنمایی این پول ناتوان بوده‌اند و پول جمع‌آوری شده در بانک‌ها به سمت دلالی و سفته‌بازی در مسکن و سایر بازارها روانه شده است. دقیقا به همین خاطر است که پول انباشته شده در صندوق بنگاه‌های ثروتمند و بانک‌ها به جای آنکه یار دولت و اقتصاد کشورمان شود بار ایشان شده است.

مورد دیگر آن است که رفتارهای هیجانی و اقدامات ماجراجویانه از سوی نهادها و مجموعه‌های وابسته به حکومت در موارد متعدد سبب هراس ایرانیان از وقوع رویدادهای ناخوشایند شده و به این ترتیب هر خانه ایرانی را به یک بانک کوچک حاوی طلا و فلزات گرانبها، ارز و کالاهای زودنقدشونده تبدیل کرده است یعنی به جای اینکه سرمایه‌های خرد افراد در مجموعه‌های اقتصادی و یا توسط خودشان در مسیر تولید در جریان افتد، به امید تورم قیمتی در داخل خانه‌ها انبار شده است و همین میزان قابل توجهی از اموال و سرمایه‌های کشور را راکد و مدفون کرده است. ضمن اینکه همین هراس و بلوکه شدن برخی کالاهای زودنقدشونده مانند طلا و یا ارز، بازار دلالی در این کالاها را رونق بخشیده و مردم را به جای فعال کردن در امور تولید، به دلالی کشانده است.

نکته مکمل در این‌باره آن است که نابسامانی و غیرقابل پیش‌بینی بودن اقتصاد ایران، شهروندان کشورمان را تشویق کرده که از کالاهای مصرفی به جای کالاهای سرمایه‌ای استفاده کنند. مثلا سرمایه‌های کشور به سمت انبار شدن در کالاهایی مانند مسکن، زمین و اتومبیل حرکت کرده در حالی که اگر سیاست‌های درست و صحیح در طول ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی بر ایران حاکم بود آیا این کالاهای مصرفی، ارزش سرمایه‌ای پیدا می‌کردند و آیا در این صورت ایران نیازمند سرمایه‌گذاری چینی‌ها می‌شد؟نکته دیگر در این ‌باره آن است که اگر این رفتارهای سلیقه‌ای و ماجراجویانه نبود آیا ایران در موقعیت تضعیف‌شده کنونی قرار داشت؟ بعید به نظر می‌رسد که پاسخ به این سوال مثبت باشد. موضوع این پرسش البته به چند سال اخیر و تصمیم‌گیری‌های ترامپ یا دولت‌های اخیر اروپایی بازنمی‌گردد. پاسخ به این سوال البته ریشه در رفتارهای حاکمان جمهوری اسلامی در چهل سال اخیر دارد. بسیاری از صاحبان اندیشه در این‌باره تصریح می‌کنند که رهبران ایران با توسل به ماجراجویی‌های نسنجیده و رفتارهای نامتعارف، عملا هزینه‌های حکمرانی در کشورمان را به حد غیرقابل قبولی افزایش داده‌اند. این هزینه‌ای است که در نهایت هزینه زندگی در ایران را به‌طور کلی افزایش می‌دهد و شهروندان ایرانی را متضرر می‌کند.

مجموعه این عوامل سبب شده کشورمان در موقعیت کنونی ناگزیر از امضای سند همکاری با چین باشد. جمهوری اسلامی ایران به خوبی می‌داند که به جز این همکاری گزینه دیگری ندارد و نمی‌تواند از همکاری با چین اعراض کند، هر چند که این همکاری یک‌طرفه باشد و یا منافع بیشتر را به چینی‌ها اهدا کند.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 180240
لینک کوتاه :