خودزنی استراتژیک
به گزارش جهان صنعت نیوز: روزنامه چاپ حزب حاکم کمونیست چین در چندین سرمقاله به آمریکا و متحدانش هشدار داد که علیه پکن و مسکو هیچ اقدام تحریکآمیزی انجام ندهند و پیشنهاد کرد که دو کشور اکنون خیلی قویتر از بلوک قدیمی شرق هستند.
قدرت اشتراکی چین و روسیه اکنون خیلی قویتر از بلوک قدیمی شوروی- شرق اروپاست. قوای نظامی، اقتصادی و علمی چین و روسیه نهتنها در مقیاس عظیم، بلکه گستردهتر از تمام جهان است. اگر کسی تلاش کند تا از این حقیقت بگریزد و چین و روسیه را با نیروهایی مشترک در نبردی بسیار سخت درگیر کند، برایش به کابوسی میماند.
روزنامه گلوبالتایمز چاپ حزب کمونیست چین در نخستین سرمقاله خود به تاریخ پنجم می ۲۰۲۱ با هشدار به واشنگتن که «بازی استراتژیکش با آتش، به نابودی خودش میانجامد»، تاکید کرد که مسکو و چین رفتار مهار استراتژیک پیشه کردهاند و به منشور سازمان ملل و نظم بینالمللی مبتنی بر قانون بینالمللی پایبند هستند.
این سرمقاله در حالی منتشر شده که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه اخیرا روابط مسکو با پکن را بهترین در طول تمام تاریخ دو کشور دانسته و وزارت خارجه چین نیز ماه گذشته میلادی گفت که دو کشور از شراکت جامع و کاملی بهره میبرند و از یکدیگر در زمینه حفظ تمامیت و حاکمیت ارضی خود دفاع میکنند.
سرمقاله این روزنامه حکومتی چین همچنین این پیشنهاد را مطرح میکند که دلیل تلاش نخبگان آمریکایی برای منزوی کردن چین و روسیه و فاکتور گرفتن آنها از یک سیستم جدید بینالمللی تحت سلطه غرب به این دلیل است که آنها یا میدانند یا پیشبینی میکنند که رقابتپذیری راه و روش غربی و آمریکایی رو به افول و زوال است و به راحتی به دنبال این هستند که از شر رقبای بالقوه خود خلاص شوند.
این روزنامه تاکید میکند، چین و روسیه در مقابل ایجاد یک ائتلاف رسمی نظامی مقاومت کردهاند، اما هرقدر که کشورهای غربی ائتلاف متخاصم خودشان را در برابر این دو کشور تقویت کنند، مسکو و پکن هم به همان اندازه بیشتر تمایل خواهند داشت تا به صورت مشترک در مقابل این ائتلاف متخاصم همکاری داشته باشند. این قانون اولیه سیاست است.
دومین سرمقاله چاپ ششم می بر اعلامیه منتشر شده از سوی وزرای خارجی گروه هفت پس از نشست در لندن تمرکز دارد که در بین موضوعات مختلف، چند پیشنهاد میدهد که روسیه و چین نیز محور اصلی مذاکرات بودند.
گلوبالتایمز با اذعان به اینکه ایالات متحده همچنان از لحاظ قدرت جامع و توانایی مجبور کردن کشورها به تبعیت از عقاید خود، تنها کشور قدرتمند جهان است، استدلال میکند که مشکل واشنگتن، بیش از حد حریص بودن در کنار تمایل برای تسلط کامل در پیشی گرفتن از تواناییهای واقعی خود است که باعث ایجاد حس بحران و سردرگمی بیسابقهای شده است.
کابوس مطلق
در این سرمقاله همچنین آمده که تلاشهای واشنگتن برای متقاعد کردن متحدانش در مقابله با روسیه و چین در نهایت به شکست میانجامد چون انجام چنین کاری به منزله خودکشی استراتژیک است و برخلاف تلاش برای وحدت بزرگتر غربی و همانند آخرین قطرات آب در یک اسفنج چون همکاری روسیه و چین به مثابه یک اسفنج است که کاملا در آب خیس خورده است.
سرمقاله روزنامه دولت چین تاکید دارد: چین و روسیه میتوانند همکاری بیشتر دیپلماتیک را در مخالفت با سلطهگری داشته باشند و علیه تلاشهای آمریکا برای تقویت ائتلافها دست به اقدامات مقابلهای بزنند. دو کشور همچنین میتوانند از ظرفیت بالقوه و عظیم اقتصادی خود استفاده کنند. به علاوه، دو کشور اکنون از نظر نظامی با یکدیگر همکاری دارند و در صورت لزوم هم میتوانند همکاری بیشتری در این زمینه داشته باشند که میتواند شوک ایجاد کند.
روزنامه گلوبالتایمز با ارائه پیشنهادهایی برای رهبران روسیه و چین استدلال میکند، مادامی که دو کشور اشتباه نکنند، کارهای خود را به خوبی انجام دهند، همکاری با یکدیگر را در زمینه استراتژیک جامع تقویت کنند و به ادغام عمیقتر خود با جهان ادامه دهند، آمریکا نمیتواند جاهطلبی خود را در تکرار پیروزیاش در جنگ سرد محقق کند.
ماه گذشته میلادی و زمانی که پکن اعلام کرد که به تعهدش در همکاری بیشتر با شرکای روسی ادامه میدهد، واشنگتن و متحدانش تحریمهای جنگی را علیه هر دو کشور بیشتر کردند. واشنگتن ماه گذشته میلادی و در بحبوحه یکسری ادعای بیپایه و اساس جدید درباره مداخله انتخاباتی و هک، تحریمهای جدیدی را علیه مسکو وضع کرد و اوایل سال جاری میلادی نیز به اتهام نسلکشی در سینکیانگ تحریمهایی را علیه پکن وضع کرد. دولت چین ادعای نسلکشی را محکوم کرده و به رویدادهای ناگوار در تاریخچه بسیاری از کشورهای غربی درباره بومیان، بردهداری سیاهپوستان و آفریقاییها و سایر موارد اشاره کرد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق آمریکا که در جریان کارزار انتخاباتی ۲۰۱۶ خود وعده تلاش برای بهبود روابط با مسکو را داد اما بعدا ادعاهایی را علیه روسیه در تمام چهار سال ریاستجمهوری خود مطرح کرد، اخیرا دولت جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا را بابت سوق دادن روسیه و چین در آغوش یکدیگر به واسطه دشمنی مکرر با دو کشور مورد انتقاد قرار داده و میگوید: بدترین کاری که میتوانی بکنی، این است که چین و روسیه را در کنار هم قرار دهی و آنها با هم باشند.
ترامپ همچنین اعلام کرد که مظنون است واشنگتن شاید به عمد درگیری در اوکراین و تایوان را شدت میبخشد و گفته که این دو مساله، مشکل بزرگ در دوران ریاست جمهوریاش بود.
در مارس ۲۰۲۱، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که واشنگتن باید بتواند از موضع قدرت در مقابل چین بایستد و به متحدان آمریکا تاکید کرد تا برای مواجهه با چالشهای به وجود آمده از سوی چین و روسیه همکاری نزدیکی داشته باشند.
هشدار درباره زورآزمایی دریایی آمریکا و چین
این در حالی است که واشنگتنپست در گزارشی با اشاره به حضور نظامی آمریکا و چین در دریای چین جنوبی نوشت: سنای آمریکا اگر پیمان «قانون دریایی» سازمان ملل را تصویب نکند، جنگ دریایی میان آمریکا و چین بر سر حق کشتیرانی در دریای چین جنوبی غیرقابل اجتناب خواهد بود.
از این آبراهه شلوغ و پرتردد، تقریبا یک سوم حملونقل بینالمللی جهان میگذرد و ارزش سالانه این تجارت بالغ بر پنج تریلیون دلار است. این دریا رگ حیات چندین اقتصاد بزرگ جهان است از جمله چین، ژاپن، کره جنوبی، تایوان، اندونزی، مالزی، فیلیپین و سنگاپور. لبه شرقی دریا، آسیا را به قاره آمریکا متصل میکند. لبه غربی آن هم آسیا را به خاورمیانه و اروپا وصل میکند. از شیلات حاصلخیز آن تقریبا ۱۰ درصد از صید سالانه جهان حاصل میشود.
چین به لطف رشد اقتصادی خارقالعادهاش، همزمان قدرت دریایی و قدرت سیاسی خود را هم به اندازهای بالا میبرد تا نیروی لازم برای پشتیبانی از ادعای ارضیاش بر این دریا را داشته باشد. در طول ۱۰ سال گذشته، دریای چین جنوبی تقریبا دائما در اصطکاک بسر برده است. در ماه دسامبر، یعنی درست در زمانی که آمریکا درگیر تعطیلات و درگیر انتخابات بود، حواسش پرت شد و پکن با عصبانیت واشنگتن را متهم کرد که تمامیت قلمرو چین را نقض کرده است. پکن با افتخار اعلام کرد که نیروی دریایی چین یک فروند ناوشکن آمریکایی به نام «یو اس اس جان اس. مک کین» را در آبهای شرق ویتنام که چین در آن ادعای ارضی دارد تعقیب کرده است.
بعدا معلوم شد حادثه کاملا ساختگی بوده است. یک افسر ارشد نیروی دریایی میگوید که کشتی از این آبها اخراج نشد، بلکه تازه از آن عبور میکرد. ناوشکن «مک کین» برای انجام عملیات آزادی ناوبری به آن آبها سفر کرده بود. آمریکا مدعی است که حق عبور از این آبراه را دارد و این حق نه تنها برای آمریکا بلکه برای همه کشورهای جهان محفوظ است و همه کشورها میتوانند از طریق کشتیرانی در آبهای بینالمللی از این آبراه عبور کنند.
نویسنده بر این باور است که این اتفاق شاید به ظاهر، مساله چندان مهمی نبود اما اهمیت آن در آن است که میتواند زنگ خطری برای آینده باشد. در آن هنگام آمریکا درگیر انتخابات و بحران سیاسی داخلی ناشی از آن و حمله مهاجمان به ساختمان کنگره موسوم به کپیتول بود. بنابراین مناسبترین وقت بود تا چین در دنیا جار بزند و به جهانیان مباهات کند که یک بسته نیروی دریایی آمریکا را به خانهاش پس فرستاده است.
بسیاری از همسایگان چین و خیلی از کشورهای جهان برای عبور آزاد از این آبراه حیاتی، متکی به حراست نیروی دریایی آمریکا هستند. علت اینکه چین هرگز دلش نمیخواهد پای آمریکا به این آبراه باز شود این است که میخواهد توازن قدرت منطقهای به چین منتقل شود و پکن در موقعیت و منزلتی قرار بگیرد که تسلط و اختیار تام بر «تایوان» داشته باشد.
واشنگتنپست در ادامه نوشت: اما خدا آن روز را نیاورد که ما برای درک اهمیت جغرافیایی این نقطه حساس از جهان مجبور به جنگ شویم. بهترین راهکار برای جلوگیری از چنین نتیجه فاجعهباری؛ ایجاد یک جبهه مستحکم بینالمللی به نفع دریای آزاد است.
مکانیسم آن همین حالا آماده است، پس از دههها بحث و جدل بر سر موضوع، امروز سنا باید با یک واقعیت تغییر یافته از خواب غفلت بیدار شود و عضویت آمریکا در «کنوانسیون حقوق دریا» در سازمان ملل را تصویب کند. دو نسل از سناتورهای محافظهکار به این پیمان اعتراض کردهاند و آن را بسته شدن دست و پای آمریکا در اعمال حاکمیت ملیاش دانسته اند.
آمریکا زمانی میتوانست از این پیمان خارج بماند که نیروی دریاییاش تنها نیروی مسلط دریایی در منطقه بود. اما چین؛ در حال ساخت یک ناوگان دریایی است که توانایی رقابت با ناوگان ایالات متحده را دارد. معنایش این است که وقت آن رسیده آمریکا هرچه میتواند برای خودش شریک و متحد دست و پا کند.
اگر آمریکا پیمان «قانون دریا» را تصویب کند، آن زمان سیاست آمریکا رسما با سیاست بقیه جامعه بینالملل همسو میشود. آنگاه روشن میشود که درگیریهای رو به افزایش «دریای چین جنوبی»، دیگر فقط یک بازی قدرت ساده میان چین و آمریکا نیست. آن موقع چین فقط با آمریکا روبهرو نخواهد بود، بلکه این تقابلی خواهد بود میان چین با کل جهان.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :