کاهش حجم مبنا؛ موتور محرکه نمادهای کوچک
حسن کاظمزاده * پیش از اجرایی شدن تصمیمسازمان بورس در اواخر اردیبهشت مبنی بر کاهش حجم مبنا، زمانی که خبر موثر مثبت یا منفی به طور خاص درباره سهمهای کوچکتر گروههای مختلف بازار منتشر میشد به این دلیل که کف حجم مبنا برای آنها عدد بالاتری در نظر گرفته شده بود دیرتر تعدیل میشدند؛ به نحوی که به عنوان مثال این نمادها صف خرید میشدند اما عرضه نبود و در نتیجه دیرتر رشد میکرد یا در مقابل در زمان صف فروش هم، همین روند قفل شدن رخ میداد.
طی مدت اخیر اما سهمهای کوچکی که در نتیجه انتشار خبر یا هر دلیل دیگری مورد توجه بازار قرار گرفتهاند، معمولا با سرعت بالاتری رشد میکنند و به قیمت ارزنده و مناسب میرسند. بر همین اساس میتوان گفت اصلاح قیمتی درصد بالایی از نمادهای بازار به گونهای بوده است که قیمتها چه از منظر تکنیکالی و چه از منظر بنیادین به محدوده ارزندگی و جذابیت رسیدهاند و از همین رو مورد توجه قرار میگیرند. در همین حال به دلیل افت قیمت سهام در دوره اصلاح، از قدرت فروشندگان کاسته شده است؛
این روند افت قیمتها همچنین در ادامه، منجر به انصراف عرضهکنندگان از فروش سهام میشود. در مقابل از آنجا که نرخ سهم برای خریدار در محدوده جذاب قرار گرفته است، سمت تقاضا تقویت میشود. از همین رو میتوان گفت که روند کاهش حجم و ارزش صفهای فروش طی هفتههای اخیر جنبه هیجانی نداشته است. در طول این مدت بعضا این اتفاق رخ داده است که صفوف فروش برخی گروههایی که برای مدت طولانی در سمت عرضه گرفتار بوده و اصلاح قیمتی کردهاند جمع میشد و بازمیگشتند؛ اما در همین حال همچنان یک سری از سهمها با رویکردی منفی روی تابلو قرارداشتند؛ بر این اساس نمیتوان ادعا کرد که کاهش صفهای فروش ناشی از یک هیجان و رفتار توده واری بوده است؛ بلکه این روند به همان اصلاح و ارزنده شدن قیمتها بازمیگردد. اما برای باقیمانده صفهای فروش قفل شده چه باید کرد؟ تاکنون کاهش حجم مبنا در دستور کار قرار داشته که نتیجه آن نیز شتاب گرفتن افت و اصلاح قیمتی بوده است. از سوی دیگر در قانون گره معاملاتی اصلاحاتی صورت گرفت که نتیجهبخش بود.
البته این امکان وجود داشت که اصلاحات بیشتری در این حوزه صورت گیرد؛ به عنوان مثال زمانی که سهمها به گره میروند حجم مبنای آنها باز هم کاهش یابد. در همین حال نیز اگر نمادی برای برگزاری مجمع یا هر دلیل دیگری بسته شده بود، بدون دامنه بازگشایی میشد. همه این موارد در کنار هم سبب شده است که سرعت اصلاح قیمتی نمادهای قفل شده افزایش یابد. حال میتوان امیدوار بود در راستای حل مشکل قفل شدگی صفوف فروش دیگر نمادها، همین سیاستها تداوم داشته باشد. البته لازم است در این میان اگر نمادی شرایط خاصی دارد، بازارگردان یا متولی مشخصی برای آن در نظر گرفته شود تا دستکم در یک قیمت معین، خریدار داشته باشد و بدون برنامهریزی دامنه نوسان آن باز نشود. با وجود وضوح مسیر طی شده برای بازشدن قفل صفهای فروش طی مدت اخیر اما نمیتوان صنعت به صنعت و گروه به گروه، تغییر شرایط نمادهای کوچک و متوسط را برای هفتههای آینده پیشبینی کرد.
مثلا ممکن است در صنعت قند و شکر نمادی وجود داشته باشد که زودتر اصلاح کند و به سطوح جذاب برسد و متعادل شود اما نماد دیگری در همین گروه صنعتی موجود باشد که هنوز مهیای این روند نباشد؛ کما اینکه میبینیم در صنعتی نمادی وجود دارد که اصلاح قیمتی آن انجام شده و حتی پس از تجربه ریزش، بازدهی مثبتی نیز داشته است اما در مقابل، نمادی نیز وجود دارد که همچنان دچار صف فروش قفل شده است. در واقع اما به نظر میرسد این روند ادامه خواهد یافت و نمادها فارغ از اینکه در کدام گروه قرار دارند به تدریج مسیر اصلاح و ارزندگی را طی خواهند کرد.
* تحلیلگر بازار سرمایه
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :