تاسیس «قارچگونه» یا «هوشمندانه» شرکتهای هواپیمایی
داود ربیعی * با وجود آنکه بسیاری از کارشناسان هوانوردی، روزنامهنگاران و مردم جامعه از خبر تاسیس شرکت هواپیمایی اظهار نارضایتی دارند باید بگویم که راهاندازی شرکت هواپیمایی با هر قد و قامت را باید به فالنیک گرفت؛ چراکه افزایش تعداد شرکتهای هواپیمایی حتی با دو هواپیمای عملیاتی علاوه بر اشتغالزایی در صنعت، عاملی در جهت ورود سرمایه به هوانوردی کشور است.
کشور ما دارای پتانسیلهای بسیاری در حوزه حملونقل هوایی در تمامی شاخهها و حوزههاست و بسیاری از مناطق کشور با کمبود پرواز منظم روبهرو هستند. آنچه مهم است، حفظ ایمنی پرواز و کیفیت نظام شرکتهاست که به طور حتم توسط سازمان هواپیمایی کشوری نظارت و رصد میشود و در گام مهمتر، افزایش رقبا در هوانوردی، این صنعت را به سوی ایجاد سیستم بازرگانی، بازاریابی، برندسازی و حفظ مشتری سوق میدهد. موضوع مهمی که پاشنهآشیل صنعت هوانوردی کشور است و جایگاه بازرگانی در هوانوردی را به عنوان توزیعکننده صندلی پرواز در میان دفاتر گردشگری و آژانسهای مسافرتی تنزل داده است.
در بسیاری از رسانهها از واژه «قارچگونه» برای بیان خبر تاسیس شرکت هواپیمایی استفاده شده و با سابقه تاریخی تاسیس بانکها و صندوقهای مالی و اعتباری در سالهای گذشته مقایسه میشود. لازم به ذکر است که قیاس این دو موضوع کاملا قیاس معالفارق است، چرا که ورود سرمایه به صنعت هوانوردی و ورود هواپیما به کشور (براساس قوانین سازمان هواپیمایی کشوری) به افزایش صندلی عرضهشده در کشور و افزایش ناوگان هواپیمایی منجر شده اما صندوقهای مالی و اعتباری نقشی متفاوت در قبال سرمایههای جامعه و مردم ایفا میکنند و اگر روزی سرمایه همان موسسات مالی و اعتباری در گذشته به جای سرمایهگذاری در حوزههای ارزی و ساختمانسازی که سبب آسیب جدی به اقتصاد کشور شد در حوزههای زیربنایی مانند هوانوردی سرمایهگذاری میشد، علاوه بر آنکه رشد صنعت استراتژیک هوایی را دربر داشت، آسیبی به مال و سرمایه مردم وارد نمیشد.
یکی از عواملی که میتواند مفهوم واژه «قارچگونه» را به مسیری صحیح سوق دهد، بهرهگیری از مفهوم «هوشمندانه» است. همانگونه که حضور هوشمندانه در موسسات مالی و اعتباری میتوانست مسیر آن بخش از اقتصاد را در ریل صحت و سلامت قرار دهد، تفکر هوشمندانه میتواند افزایش شرکتهای هواپیمایی ایرانی را نیز در مسیر منطقی و عقلانی قرار دهد.
کافی است یک روز خود را در آموزشگاههای هوانوردی سپری کنید تا برق شوق را در چشمان دانشجویان خلبانی و مهمانداری در هنگام خبر راهاندازی یک شرکت جدید ببینید. آنچه شفای بیماری این روزهای جامعه ما به شمار میرود، امید است؛ امید به اشتغال در یک شرکت هواپیمایی که بتواند جبران هزینههای سرسامآور آموزش هوانوردی و عمر جوانی باشد.
اما وظیفه تفکر هوشمندانه برعهده چه شخص یا سازمانی است؟ باید بگویم که در مرحله نخست، گروه اجرایی که قاعدتا از میان فعالان هوانوردی هستند در مشاوره به سرمایهگذاران که معمولا از خارج صنعت هوانوردی برمیخیزند، باید با درک صحیحی از شرایط کشور و نیازهای هوانوردی به نگارش طرح تجاری، انتخاب تایپ هواپیما و بازارسازی نوین بپردازد و اگر قرار است چهره جدیدی ظهور کند چه بهتر که با بینش و تفکر جدید باشد. امیدوارم سرمایهگذاران نیز در انتخاب مدیران ارشد و هیات مدیره نگاه خود را به عملکرد و سابقه مدیران منتخب جلب کنند. اتوبوس مدیران ارشد هوانوردی دارای چهرههای مشخصی است که از این شرکت به شرکت دیگری نقل مکان میکنند و گاهی پیش میآید که یک نفر پس از مدتها مجدد مدیرعامل و یا معاون شرکتی میشود که چند سال گذشته در آن شرکت فعالیت داشته است. شرکتی که هماکنون تاسیس میشود نیازمند بینش حال حاضر است و راهاندازی با اسلوب بیست سال گذشته مانند پرورش کودک با الگوهای پدربزرگ است. این شرکت از نگاه تاریخی جوان بوده اما از جنبه مدیریتی و کارآمدی پیر خواهد بود.
هوشمندی دیگر را باید سازمان هواپیمایی کشوری در تجزیه و تحلیل طرحهای تجاری ارائه دهد و حتی این سازمان میتواند به عنوان متولی هوانوردی کشور با ارائه پیشنهادات تجاری براساس نیاز کشور، شرکتهای نوپا را در مسیر درست و موثر هدایت کند. هدایت شرکتهای هواپیمایی اگر به درستی صورت نگیرد، آسیبهای آتی میتواند دامنگیر سازمان هواپیمایی کشوری شود.
امیدوارم با تکیه زدن رییس جدید سازمان هواپیمایی کشوری بر مسند این سازمان، صورت مساله با کلمات و واژهها از اصل منحرف نشود و نگاه کارشناسی و عقلانی همواره سرلوحه هوانوردی باشد.
* کارشناس هوانوردی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :