ثمره بیاعتمادی مردم
به گزارش جهان صنعت نیوز: پدیدهای که به عقیده آنها حاصل نبود امنیت اقتصادی، افزایش مشکلات مالی، کاهش شدید توان معیشتی افراد، رشد نابرابریها، تبعیضها و بیاعتمادی به مسوولان دولتی در جامعه است و عواقب ناشی از رشد و گسترش آن در درازمدت فروپاشی همبستگی و انسجام ملی خواهد بود. بیماری اجتماعی بیتفاوتی، نوعی بیقیدی در افراد نسبت به قوانین، هنجارها، حوادث و اتفاقات اجتماعی، سیاسی و غیره در جامعه ایجاد میکند که پویایی و سلامت جامعه را تهدید کرده و یکی از ابزارهای مهم در مسیر رشد و توسعه پایدار کشور یعنی مشارکت و همدلی اجتماعی کاملا حذف میشود.
بررسی ابعاد مختلف این پدیده ما را برآن داشت تا به سراغ دو تن از روانشناسان برجسته کشور برویم و اطلاعات بیشتری در این خصوص کسب کنیم که در ادامه آورده شده است.
سستی تعلق اجتماعی
دکتر رضا پورحسین دکترای تخصصی روانشناسی در گفتوگو با «جهانصنعت»، بیتفاوتی اجتماعی را به معنای کاهش تعلق اجتماعی عنوان کرد و افزود: در فرآیند تعلق اجتماعی، افراد به سرنوشت گروه، اجتماع در سطوح ملی و منطقهای و نیز اعتقادی علاقهمند هستند و نسبت به موقعیتهای گوناگون آن، حساسیت نشان میدهند. به لحاظ روانشناختی، تعلق اجتماعی برخاسته از پیوند عاطفی بین فرد و گروه و اهداف آن است. دلیل گرایش عاطفی هیجانی به گروه و اجتماع به دلیل همانندسازی فرد با اهداف و افراد گروه است. بر این اساس، بیتفاوتی اجتماعی را میتوان کاهش و یا سستی تعلق اجتماعی و یا کاهش پیوند عاطفی با اهداف و مسائل گروهی و حتی افراد آن دانست.
وی با اشاره به اینکه موضوع تعلق، موضوعی روانی اجتماعی است که نوع حضور دلسوزانه، مسوولانه و یا بیتفاوتی انسان در گروه را نشان میدهد، بیتفاوتی اجتماعی را محصول زمانی دانست که مولفههای ارتباطهای بین فردی و ارتباط جمعی بین افراد گروه با یکدیگر و با سرپرست گروه سست شوند. به عقیده پورحسین طبیعی است این مولفهها، عناصری هستند که ارتباط بین فردی را تسهیل میکنند. مثلا کاهش تعلق گروهی هر یک از این افراد به گروه، عدم صداقت، نابرابری بین افراد گروه، تغییر اهداف گروه و از این قبیل موجبات بیتفاوتی اجتماعی را باعث میشوند.
دکتر پورحسین درباره عوامل شکلگیری بیتفاوتی اجتماعی گفت: آنچه در اثر بیتفاوتی اجتماعی، ظاهر میشود، کاهش حساسیت افراد به اهداف و مسائل مختلف گروه است. شاید رشد بیاعتمادی مهمترین عامل بیتفاوتی باشد، تا حدی که افراد گروه احساس کنند توسط افراد گروه طرد شده یا به گروه تعلق ندارند. وضعیت فعلی ما به دلیل اینکه جزو جوامع جمعگرا هستیم باید خوب باشد.
وی افزود: رشد فردگرایی در جوامع جمعگرا به دلیل شتاب فناوری، جهانی شدن و دور شدن از سبک زندگی جمعگرایانه، تعلق اجتماعی کمی کاهش یافته است. جامعه ما به لحاظ کلاسیک یک جمعیت جمعگرایانه است؛ اما شواهد نشان میدهد که یک نوع «در هم شدگی» و تعارض در جامعه دیده میشود که نشان میدهد ما گاهی جمعگرا هستیم و گاهی فردگرا. این تعارض یکی از دلایل اصلی کاهش تعلق اجتماعی و افزایش بیتفاوتی اجتماعی است.
این متخصص روانشناسی با اعلام اینکه در جوامع جمعگرا، افراد قبل از توجه به مسائل و منافع فردی خود به مسائل و منافع جمعی توجه جدیتر دارند تاکید کرد: در این جوامع مسائل شخصی در سایه مسائل جمعی حلوفصل میشود و به لحاظ روانی اینگونه افراد با وضعیت جمعگرایی جامعه خود، همبستگی خوبی دارند. آنها از اینکه به فکر منافع گروهی و ملی خویش هستند خوشحالاند.
پورحسین با اشاره به اینکه در برخی جوامع فردگرایانه همچون جوامع غربی، تعلق اجتماعی را با مسائل دیگری از جمله اعمال قانون جمعگرایانه، تا اندازهای حل کردهاند تصریح کرد: افراد این جوامع نسبت به زیباییهای شهری، پارکها، گلهای پارکها حساسیت دارند، چون میدانند که آنها از مالیاتهای آنان به دست آمدهاند، پس اجازه نمیدهند دیگران به آنها لطمه بزنند.
وی دلایل انسانگرایانه و منطبق بر مردمداری و نوعدوستی را که موجب ارتقای تعلق اجتماعی میشود، بسیار مهم و انسانی توصیف کرد و گفت: گسترش رگههای فردگرایانه، مشکلاتی را برای جامعه ما فراهم آورده است. البته وجود ارزشهای دینی و مناسک مذهبی ما منطبق بر گسترش جمعگرایی و افزایش تعلق اجتماعی است. مساله این است که گاهی در موقعیتهایی از این ارزشها نیز فاصله میگیریم.
وی با تاکید بر اینکه نرخ کاهش تعلق اجتماعی و نیز فردگرایی و همچنین جمعگرایی و توجه به ارزشهای دینی و انسانی و اجتماعی در موقعیتهای مختلف متفاوت است، افزود: به نظر من معدل جامعه ما به دور از شرایط اقلیمی، خرده فرهنگها، تحصیلات و غیره همچنان جمعگرایانه است.
پورحسین ادامه داد: طبیعی است رشد بیتفاوتی اجتماعی، یعنی کاهش تعلق اجتماعی، آسیبهایی را متوجه افراد و جامعه خواهد کرد. در این صورت، افراد پیوند عاطفی خود با هم و با گروه را از دست میدهند. در این صورت افراد کمتر در خدمت اهداف و منافع گروهی قرار میگیرند و گروه و جامعه، بازوهای انسانی خود را به تدریج از دست میدهند.
این روانشناس که معتقد است به لحاظ روانشناختی افرادی که در فضای روانی اجتماعی بی تفاوتی به سر میبرند، این بیتفاوتی را در ارتباطهای بینفردی نیز مشاهده میکنند، تاکید کرد: این افراد ممکن است دچار مسائل روحی شوند و حس تنهایی به دست آورند. تجربیات علمی نشان دادهاند که آسیبهای روانی و اجتماعی در فضای روانی اجتماعی مطلوب کاهش دارد. جمعگرایی، تعلق اجتماعی و حساسیت نسبت به مسائل گروه در جوامع جمعگرا، بیشتر و مطلوبتر است.
برنده جایزه ترویج علم سال ۹۹ همچنین گفت: راهکار اصلی رشد همدلی و مشارکت اجتماعی در جامعه توجه جدی به گسترش جمعگرایی، توجه به ارزشها و هنجارهای دینی، اجتماعی و فرهنگی است. از دید وی این مولفهها عناصری است که مانع رشد بیتفاوتی خواهند شد.
مسیر گذر از بیتفاوتی اجتماعی
در ادامه به سراغ دکتر اصغر کیهاننیا روانشناس، مشاور و نویسنده رفتیم که در این باره گفت: بیتفاوتی اجتماعی نوعی بیماری اجتماعی است که ناامیدی و بیاعتمادی، عامل مهمی در بروز آن است. در این بین نداشتن رضایت، احساس بیعدالتی و بیاعتمادی به دستگاههای دولتی را نیز نباید نادیده گرفت. وی در ادامه نبود امنیت اقتصادی و مشکلات مالی را سبب مضاعف شدن این معضل اجتماعی برشمرد و افزود: فردگرایی، احساس درماندگی، کاهش مهربانی و سرمایه اعتماد اجتماعی در جامعه، تفاوتهای فرهنگی، تفاوت در میزان درآمدها، افزایش مشغله زندگی، گرفتاریهای اجتماعی، مهاجرتی، حاشیهنشینی و پایین آمدن سطح آموزش هم به این بیتفاوتی کمک کرده است.
وی همچنین با اشاره به نقش پررنگ شیوع ویروس کرونا در بروز برخی بیتفاوتیها اظهار کرد: مدتی است که مشکلات اطرافیان و یا حتی اعضای خانواده دیگر برای کسی چندان مهم نیست و هر کس به فکر بستن بار خویش است. زمانی که فرد سخت درگیر تهیه و تامین مایحتاجش میشود، ناخواسته نسبت به وقایع اطرافش بیتفاوت میشود.
کیهاننیا عوارض و پیامدهای بیتفاوتی اجتماعی را ناگوار خواند و گفت: در چنین حالتی هر کس به فکر بار خویش است و مهربانی و رأفت به فراموشی سپرده شده است. دست به گریبان بدبختی بودن موجب شده مردم نسبت به آینده خود و آینده کشور بیاعتنا بشوند و هر روز منتظر روز بدتری باشند.
وی در ادامه با ابراز تاسف از اینکه در حال حاضر دلسردی، خمودگی، بیاعتمادی، عادت به کمبودها، تحمل سختیها و خشمهای فروخورده مخصوصا در جوانان موج میزند، افزود: باید پی یافتن راهحل و برخورد با این معضل اجتماعی باشیم، زیرا در صورت فراگیر شدن بیتفاوتی در جامعه، در هیچ کس توانایی برخورد با نابسامانیها و دعوت به خوبیها وجود نخواهد داشت و کنترل آن بسیار سخت خواهد بود.
وی افزود: اگر تدابیر موثر نیندیشیم و فقط با حرف و گاها وعدههای طلایی و غیرممکن از مردم بخواهیم هوای همدیگر را داشته باشند راه به جایی نخواهیم برد. هر چه چتر حمایت بیشتر شود مردم با اعتماد به نفس بیشتری میتوانند زندگی کنند و در بحرانها مشارکت بیشتری خواهند داشت و برعکس، هر چه حمایت کمتر باشد آسیبپذیری و بیتفاوتی اجتماعی هم بیشتر میشود. این استاد روانشناسی اذعان کرد: برای پیشگیری و مقابله با این رفتار والدین باید فرزندان خود را از کودکی مسوولیتپذیر پرورش دهند و روحیه مشارکت و همدلی را در آنان نهادینه سازند.
وی با مهم خواندن نقش صداوسیما در راستای تقویت روابط عاطفی و روحیه مشارکتجویانه و اجرای کارهای فرهنگی تاکید کرد: نهادهای آموزشی مانند آموزش و پرورش نیز باید به طور جدی در جهت مقابله با این معضل اجتماعی از طریق فیلم و سریالهای خانوادگی و کتب درسی اقدامات لازم را بهعمل آورند.
به عقیده کیهاننیا افزایش اعتماد اجتماعی، تلاش برای اعتمادسازی، جلوگیری از پارتیبازی و رانتخواری در بهبود وضعیت موجود موثر خواهد بود و اگر دولتمردان خود در رفع مشکلات جامعه پیشگام باشند، قطعا مردم به دنبال آنها حرکت خواهند کرد.
با این اوصاف امید است که مسوولان از کنار مساله بیتفاوتی اجتماعی که امروز شاهدش هستیم، بیتفاوت نگذرند. بیتردید بهبود وضعیت زندگی افراد، توجه به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنها، ایجاد ثبات و آرامش کامل در همه بخشها، رفع تبعیضها و رشد عدالت و برابری میان اقشار مختلف جامعه، یگانه راهکار رفع این معضل است.
اخبار برگزیدهلینک کوتاه :