xtrim

پارادوکس فقر و تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری

غلامرضا کیامهر * این روزها شماری از چهره‌ها و شخصیت‌های مرتبط با دولت و حاکمیت از تریبون‌های مختلف درباره ضرورت تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر سخن می‌گویند و در مجلس هم بحث‌هایی در خصوص تصویب قانونی به منظور اختصاص پاداش‌های انگیزشی به مادرانی که فرزند بیشتری به دنیا بیاورند، در جریان است. در جریان این بحث‌ها پیشنهادهایی هم در خصوص واداشتن مادران به تداوم بارداری‌های ناخواسته مطرح شده است. در این که در سال‌های اخیر تمایل به فرزندآوری در میان مادران خصوصا زوج‌های جوان به شدت کاهش پیدا کرده و جمعیت کشور ما به سرعت در حال پیر شدن است، تردیدی وجود ندارد و به طور طبیعی اگر روند نرخ کاهشی موالید و رویگردانی خانواده‌ها از فرزندآوری ادامه پیدا کند با یک حساب سرانگشتی متوجه خواهیم شد که در یکی، دو دهه آینده ایران علاوه بر کاهش شدید جمعیت کنونی به کشوری با اکثریت بالایی از جمعیت سالمند و فاقد توان کار و فعالیت‌های مولد و متکی به کمک‌های دولت در مقابل اقلیت کوچکی از جمعیت جوان تبدیل خواهد شد که حتی در صورت برخورداری از بالاترین سطح دانش، تخصص و کارایی قادر به تحقق حداقل‌های شاخص‌های مورد نیاز رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی و تامین غذا و امکانات اولیه زندگی برای خود و بقیه جمعیت کشور نخواهد بود. بنابراین اگر از این منظر به اقداماتی که قرار است به منظور افزایش نرخ باروری و فرزندآوری مورد نظر ارکان نظام صورت پذیرد نگاه کنیم، چنین اقدام یا اقداماتی باید مورد تایید و تشویق همگان قرار گیرد. اما این تنها یک روی سکه اقداماتی است که قرار است به منظور تشویق مادران و خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر صورت پذیرد، هرچند که بر شیوه‌نامه‌هایی که تاکنون از سوی منابع و مراجع مختلف برای رسیدن به چنین هدفی پیشنهاد شده، اشکالات و ایرادهای شغلی و ماهوی وارد است. اما روی دیگر سکه تشویق مادران و خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر به تامین نیازهای اولیه و اساسی فرزندان بیشتری که احتمالا با دادن این مشوق‌های نقدی و غیرنقدی به دنیا خواهند آمد، مربوط می‌شود که به نظر می‌رسد متاسفانه از دید کوشندگان و طراحان طرح‌های تشویق خانواده‌ها به فرزندآوری بیشتر پنهان مانده است. درست مانند بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی و اقتصادی دیگری که در بطن و متن جامعه ما جریان دارد و اکثریت قریب به اتفاق دولتمردان ما با گذشت افزون بر ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی از آن بی‌خبرند و شوربختانه هرچه از عمر جمهوری اسلامی بیشتر می‌گذرد، این بی‌خبری هم با روند صعودی ادامه پیدا می‌کند چه اگر این همه بی‌خبری و بی‌اطلاعی از مشکلات و شرایط بسیار وخیم و غیرقابل تحمل حاکم بر زندگی درصد بسیار بالایی از جمعیت کشور و اکثریت قریب به اتفاق خانوارهای ایرانی وجود نمی‌داشت، نه نمایندگان مجلس و نه هیچ‌یک از مسوولان و مدیران اجرایی دولت به خود اجازه نمی‌دادند کمترین سخنی از ضرورت فرزندآوری بیشتر خانواده‌ها که معنای واقعی آن افزایش جمعیت کشور است، بر زبان جاری سازند. دقیقا به دلیل همین بی‌خبری بزرگ و دهشتناک دولتمردان و حکمرانان ما از واقعیت‌های تلخ حاکم بر زندگی مردم ایران است که بعد از گذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز درصد اندکی از آرمان‌های انقلاب و چشم‌اندازهای رویایی‌ای که رهبران انقلاب قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وعده آنها را به مردم می‌دادند و برای مردم ترسیم می‌کردند، امکان تحقق پیدا نکرده است.

اگر دولتمردان ما چه در دولت‌های گذشته و چه در دولت حاضر به معنای واقعی از مقوله فقر و سفره‌های خالی آن ۶۰ درصدی که به اعتراف و اذعان مراجع دولتی در زیر خط فقر زندگی می‌کنند، آگاهی عینی می‌داشتند، اگر خود و عزیزانشان برای یک بار هم که شده نداشتن مسکن و سرپناه را مانند ده‌ها میلیون از شهروندان ایرانی تجربه کرده بودند، اگر مانند چند میلیون خانوار ایرانی به دلیل فقر و نداری، فرزندانشان از تحصیل و آموزش محروم می‌شدند و اگر اقوام و بستگانشان همچون میلیون‌ها جوان ایرانی اکثرا دارای تحصیلات دانشگاهی به جای بهره‌گیری از ثمره تحصیلاتشان یا فاقد شغل و منبع تامین معاش و درآمد می‌بودند و یا از سر ناچاری مجبور به تن دادن به مشاغلی چون مسافرکشی یا نظافتچی ساختمان‌ها و امثال این مشاغل خدماتی که کارگران بیسواد هم قادر به انجام آن هستند، نمی‌شدند و یا اگر مقامات دولتی و حکومتی در رفت‌وآمدهای روزانه میان محل سکونتشان در ویلاها و کاخ‌های آنچنانی مناطق شمال شهر و دفاتر کارشان کمی به خود زحمت می‌‌دادند و با پایین کشیدن شیشه‌دودی اتومبیل‌هایشان یکی از تجسم‌های عینی فقر به نام کودکان خیابانی را بر سر چهارراه‌ها و گذرگاه‌های شهر در حال گدایی از عابران و یا جست‌وجو برای پیدا کردن غذا در مخازن زباله شهرداری به چشم خود مشاهده می‌کردند، به این واقعیت تلخ پی می‌بردند که برای ملتی اکثر فقیر و محروم از ابتدایی‌ترین نیازهای حیاتی زندگی، فرزندآوری بیشتر معنایی جز افزودن بر خیل عظیم لشکر بیکاران، فقرا و بی‌خانمان‌ها که سرچشمه‌های گسترش جرم و جنایت و اعتیاد و ناامنی‌های اجتماعی در جامعه است ندارد و باز به این واقعیت پی می‌بردند که مجموعه‌ای از اقدامات سطحی و فانتزی همچون پرداخت پاداش‌های نقدی چندمیلیون تومانی به مادرانی که فرزند بیشتری به دنیا آوردند، در اقتصادی که مدت‌هاست ارقام میلیونی از شدت بی‌ارزشی جای خود را به ارقام میلیاردی داده است، چیزی در حد یک شوخی بزرگ به حساب می‌آید. به مصداق آن ضرب‌المثل معروف که می‌گوید اگر قصد کندن و سرقت منار را داری باید اول چاهی برای مخفی کردن آن حفر کنی، باید به حکمرانان و دولتمردان محترم کشور گفت اگر به راستی دغدغه پیر شدن و کاهش جمعیت کشور را در سال‌ها و دهه‌های آینده دارید، قبل از همه به‌طور اساسی عواملی را که موجبات رکود و فرسایش اقتصادی کشور و سد راه تشکیل خانواده و فرزندآوری است و در سطور فوق تنها به شمه‌ای از این عوامل اشاره شد، از سر راه جامعه، کشور و مردم بردارید و قبل از هر کاری سیاست و تفکرات ایدئولوژیکی را از اقتصاد کشور جدا کنید تا زمینه لازم برای گسترش ارتباطات اقتصادی میان کشور ما با اقتصادهای مطرح، پیشرفته  و تاثیرگذار جهان فراهم شود و سرمایه‌های خارجی برای ایجاد اشتغال مولد و ارزش‌افزوده امکان راهیابی به کشور ما را پیدا کنند. در بودجه‌نویسی‌های سالانه کشور منابع محدود ملی را صرفا به هزینه‌های دارای اولویت‌های اساسی و توسعه اقتصادی کشور اختصاص دهید. مسوولیت‌های کلیدی و سرنوشت‌ساز دولتی و حکمرانی را صرفا به دست کسانی که از سواد، تجربه، تخصص و شایستگی‌های لازم برخوردارند و بدون توجه به نوع گرایش‌های سیاسی و جناحی آنها بسپارید و بساط ویرانگر و مفسده‌انگیز قوم و خویش‌سالاری در انواع و اقسام آن را از عرصه مدیریت‌های اجرایی کشور برچینید، با درس گرفتن از تجربه‌های چهل و چند ساله بعد از پیروزی انقلاب تلطیف‌ فضای اجتماعی و روحیه آشتی ملی را که از ضرورت‌های اصلی کاهش موج رو به گسترش مهاجرب نخبگان و فرزانگان جامعه به خارج از کشور است، به شیوه‌ای باورپذیر برای همگان در فضای جامعه جاری سازید. کشور ما در دهه‌های گذشته از نبود یک استراتژی مدون روشن، بدون ابهام و لازم‌الاجرا برای همه دولت‌ها در زمینه اقتصاد و صنعت و تولید و کسب و کار و روابط با جهان خارج آسیب‌های جدی و بسیار پرهزینه دیده است، برای ترمیم این آسیب‌ها و به خاطر خیر و صلاح حال و آینده وطنی به نام ایران و مردم خوب آن با چشم‌پوشی از سلائق و منافع شخصی و جناحی و قوم و قبیله‌ای شجاعانه آستین‌های همت را بالا بزنید تا بدون نیاز به دست یازیدن به اقدامات سطحی با محتوای تبلیغاتی زمینه‌های لازم برای فرزندآوری و جوان شدن جمعیت کشور که ضامن دوام و بقای جامعه و استقلال و سربلندی کشور و برون‌رفت مردم و اقتصاد کشور از شرایط مصیب‌بار کنونی است، عملا مهیا شود.

دولتمردان و مجلسیان محترم! شما را به خدا این واقعیت را بپذیرید که میان فرزندآوری و فقر کمرشکن امروزی هیچ‌گونه سنخیتی وجود ندارد مگر آن‌که بخواهیم با تشویق خانواده‌ها به تولید فرزند بیشتر جمعیت لشکر بیکاران، کودکان خیابانی، معتادان، کارتن‌خوابان، سارقین و بزهکاران را افزایش دهیم. این یک پارادوکس تمام‌عیار است. اوقات پرهزینه خود را با پرداختن به این پارادوکس‌ها به هدر ندهید.

opal
اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 230422
لینک کوتاه :