جایگاه برجام در سیاست خارجی اولاف شولتس
محمد سعید نیکوکار * اولاف شولتس با ۳۹۵ رای مثبت پارلمان آلمان به عنوان نهمین صدراعظم آلمان پس از جنگ جهانی دوم و جانشینی آنگلا مرکل انتخاب شد. در کنار اولویتهای اولاف شولتس در سیاست خارجی، بحث جایگاه برجام نیز از اهمیت فراوانی برای سیاست خارجی دولت نو پای آلمان برخوردار است. در این ارتباط به نظر نمیرسد رویکرد اولاف شولتس بخواهد در قبال برجام تغییر اساسی پیدا کند. در واقع میتوان گفت که رویکرد دولت نوپای آلمان در ادامه رویکرد دولت آنگلا مرکل قرار خواهد گرفت. در نگاه شولتس، برجام مناسبترین ابتکار عمل کشورهای غربی در قبال برنامههای هستهای ایران بوده است، بهگونهای که هماینک جایگزین برای برجام وجود ندارد و حتی میتوان آن را الگویی برای حل بحران شبهجزیره دانست. به همین خاطر است که او در مجمع ائتلاف سوسیالدموکراتهای چپ میانه آلمان اعلام کرده است که اگر نیازی به حضور آلمان در حل بحران باشد، به سرعت به آن پاسخ مثبت خواهد داد. البته حسن اصلی رویکرد شولتس در قبال برجام نسبت به اضلاع دیگر تروئیکای اروپایی یعنی فرانسه و انگلیس آن است که آلمان استقلال بیشتری در رویکرد سازنده خود در قبال برجام دارد و هیچگاه اسیر هیاهو و رویکردهای پرنوسان شرکای اروپایی و حتی آمریکا نمیشود. البته نگاه شولتس در قبال برجام جنبه انتقادی هم پیدا میکند و آن هنگامی است که ایران بخواهد بر برنامه شتابگیرنده موشکی خود اصرار داشته باشد. آنگونه که شولتس گفته است، ادامه و اصرار ایران بر برنامه موشکی مخل برجام است و در این صورت است که شرایط ماندن آلمان در کنار ایران را کمی سخت و دشوار میکند. در بعد دیپلماتیک هم شولتس به قابلیتهای تعیینکننده ایران در حل بحرانهای کشورهای شورای همکاری خلیجفارس سخت ایمان دارد. به همین جهت است که او تنها راهحل بحران دیپلماتیک قطر و عربستان را به حضور و مشارکت ایران دانسته است. آنگونه که شولتس اعلام کرده ایران نقش تعیینکننده در حفظ ثبات در منطقه دارد و قادر خواهد بود با اتخاذ راهبردهای موثر به بحرانهای خاورمیانه پایان دهد.
با همه نگرش و راهبردهای سازندهای که در رویکرد دولت نوپای آلمان بابت برجام دیده میشود، اما این مواضع مثبت و سازنده گهگاهی تحت تاثیر روابط آلمان با مجموعههای عبری- عربی دستخوش رفتارهای سینوسی و گاها متناقض نیز میشود. در این ارتباط، مانعسازیهای دولت راستگرای تلآویو به رهبری نفتالی بنت میتواند یکی از مولفههای تاثیرگذار در رفتارهای سینوسی دولت نوپای آلمان در قبال برجام باشد. تحت این شرایط غیرمنتظره نیست که نفتالی بنت با توجه به سنت گذشته از اولاف شولتس بخواهد که برای تغییر واقعی برجام تلاش و همچنین زمینه را برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت اتمی فراهم کند. واقعیت آن است که تلآویو با توجه به مواضع ناهمسویی که از همان ابتدا در قبال برجام نشان داد، مهمترین و در عین حال موثرترین جریان ناهمسو با برجام است و این کشور با همافزایی و تعقیب راهبرد ائتلافسازی با محافل سنتی دنیای عرب تلاش میکند اعضای اروپایی برجام را تدریجی و مرحله به مرحله در پروژه ایرانآزاری و مشخصا عقیمسازی برجام همراه خود کند. منطق و استدلال اینگونه رفتارها هم بیشتر در ارتباط با نگرشی است که نفتالی بنت و مجموعههای همسو با آن در قبال ایران دارند. در باور مجموعههای عبری- عربی توافق هستهای موسوم به برجام صرفا باعث عقب افتادن زمان دسترسی به ایران به سلاح هستهای شده و لغو برخی تحریمهای ایران، باعث گسترش برنامه موشکی و افزایش دخالتهای آن کشور در خاورمیانه شده است. آنگونه که نفتالی بنت در دیدار با مقامات برلین اشاره کرده، هماینک تهران حضور نظامی در سوریه و لبنان دارد که تهدیدی علیه حیات سرزمینی تلآویو است. ضمن آنکه برنامه موشکی بالستیک ایران ضمن یک خطر بالقوه برای متحدان تلآویو و واشنگتن در خاورمیانه تهدیدی فزاینده برای اروپا است و چهبسا در صورت لزوم بخواهد شهرهای لندن، پاریس و برلین را در تیررس حملات موشکی ایران قرار دهد. در شرایطی که دولت نوپای آلمان نیز همچون نفتالی بنت خواهان کاهش نفوذ تهران در منطقه شده است، باید دید که برلین چگونه میتواند نقش خود را در میان اعضای تروئیکای برجام برای حفظ برجام ایفا کند؟ به نظر نمیرسد که راهبرد برلین در سایه دولت نوپای آن بخواهد موجب پایداری استراتژیک حول محور برجام و حتی مذاکرات وین شود، چراکه برای آلمان و سایر اعضای اروپایی برجام، بازی در زمین تلآویو و واشنگتن مطلوبیت و فایده بیشتری نسبت به بازی در زمین تهران دارد.
* دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :