xtrim

گفت‌وگو؛ شاه‌کلید حل مسائل اقتصادی

به گزارش جهان صنعت نیوز:  در نخستین نشست از سلسله نشست‌های «انتظارات مردم از اقتصاددانان و مسوولیت اجتماعی آنان» که از سوی انجمن اقتصاددانان ایران و به میزبانی محسن رنانی، استاد دانشگاه اصفهان برگزار شد، سهم و نقش اقتصاددانان در پیشبرد اهداف اقتصادی و خواست‌های اجتماعی مورد بررسی کارشناسانه قرار گرفت. از نگاه رنانی ما نتوانسته‌ایم بر ریشه‌های بحران اجماع کنیم و به حکومت بگوییم، هر دولتی که بر سر کار باشد، تا ریشه‌ها را حل و اصلاح نکند سرشاخه‌های بحران قابل اصلاح نیست. بنابراین معضل اصلی ناتوانی یا شکست نهادهای مدنی در تاثیرگذاری و ایجاد یک گفت‌و‌گوی موثر با حاکمان است.

دو معیار مسوولیت‌پذیری

محسن رنانی در پاسخ به این پرسش که «انتظار از اقتصاددانان چیست و مسوولیت اجتماعی آنها کدام است؟» گفت: اصلی‌ترین معیاری که می‌توانیم برای مسوولیت تعریف کنیم نخست توانایی افراد و دومی موقعیت آنهاست. یک پزشک جراح را در نظر بگیرید که توانایی‌ها و دارایی‌ها و امکانات لازم برای جراحی را دارد اما آیا ماموریت این پزشک تحت هر شرایطی جراحی است؟ و یا در بعضی شرایط مسوولیت این جراح تغییر می‌کند؟ زمانی که شرایط مهیاست این فرد باید دست به عمل جراحی بزند اما حالتی را در نظر بگیرید که این پزشک در بیمارستان با بیماری مواجه می‌شود که به ناگاه دچار تشنج می‌شود، در این شرایط این فرد باید جراحی را رها کند و در نقش یک پرستار ظاهر شود. بنابراین در تعریف مسوولیت اجتماعی هم توانایی افراد معیار قرار می‌گیرد و هم موقعیت افراد.

opal

این اقتصاددانان اظهار کرد: حال سوال این است که مسوولیت اقتصاددانان چیست؟ پیش از پاسخ به این پرسش باید بپرسیم که اقتصاددانان چه توانایی‌هایی دارند و موقعیت کشور ما کدام است؟ در خصوص توانایی اقتصاددانان باید صراحتا اعلام کرد معضلات اقتصادی ما به گونه‌ای پیچیده است و چنان به سطوح سیاسی و اجتماعی و روان‌شناختی گره خورده که به طور مشخص کار ویژه‌ای از اقتصاددانان برنمی‌آید. بنابراین نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که جامعه اقتصادی کشور نسخه‌ای بنویسد و مدعی شود که اگر این نسخه اجرا شود مسائل کلیدی اقتصاد از قبیل تورم، بیکاری و سرمایه‌گذاری در کشور حل می‌شود. در حال حاضر راه حل مشکلات در تئوری و در کتاب بسیار ساده است اما در بسترهای اقتصادی و اجتماعی کشور ما این راه‌حل‌ها به نتیجه‌ای نمی‌رسد. اگر بهترین و برجسته‌ترین اقتصاددانان را هم اگر بیاوریم می‌گویند که نمی‌توانیم برای اقتصاد ایران نسخه‌ای بنویسیم چه آنکه برای نسخه‌نویسی باید وضعیت اقتصادی کشور پایدار شود تا بتوان درمان مناسب برای آن تجویز کرد. آنچه ما امروز در برابر آن قرار داریم بیماری است که در مرز سرطان قرار دارد و درمان آن به سادگی ممکن نیست. درمان این بیماری زمان‌بر است و نیازمند عزم جدی سیاسی و حمایت ملی و اجتماعی است. بنابراین با وجودی که اقتصاددانان ما تخصص لازم را دارند اما امکان جراحی اقتصادی در شرایط کنونی برای آنان فراهم نیست.

اقتصاددانان در مواجهه با موقعیت

رنانی تصریح کرد: حال که به این نتیجه رسیدیم که اقتصاددانان ما توانایی جراحی اقتصادی ندارند باید از آنها بپرسیم که موقعیت کشور ما چیست و در این موقعیت باید چه کاری انجام دهیم؟ موقعیت اقتصاد و کشور ما مانند بیماری است که در وضعیت خطرناکی قرار دارد و با یک تصمیم کوچک این بیمار می‌تواند در معرض مرگ مغزی قرار گیرد. بیماری را در نظر بگیرید که بنا به تشخیص پزشک بیماری‌اش در مرحله پیشرفته ۹۵ درصدی قرار دارد و امکان درمان آن وجود ندارد، در این حالت پزشک باید تلاش کند که امید و انرژی را به این بیمار تزریق کند و از بیان واقعیت‌ها خودداری کند. در شرایط امروز مهم‌ترین وظیفه اقتصاددانان ما این است که امید را در جامعه حفظ کنند. اینکه بگوییم همه چیز خراب است و هیچ امیدی نیست چه مشکلی را حل می‌کند؟ اقتصاددان متعهد باید بپرسد اعلام اینکه قرار است تورم یا نرخ دلار سال آینده به چه نرخی برسد کدام مساله را حل می‌کند حال آنکه مقامات نسبت به این مسائل آگاهند اما به دلایل روان‌شناختی و سیاسی قادر نیستند کاری کنند.

به گفته این اقتصاددان، اولین گامی که در این شرایط باید برداشت این است که از بیان گزاره‌هایی که شرایط جامعه را به هم می‌ریزد خودداری کنیم چه آنکه در موقعیت فعلی صحبت کردن از شدت بیماری نمی‌تواند کمکی به عبور از شرایط کند. بنابراین اولین مسوولیت یک اقتصاددان متعهد در این شرایط این است که نقدهای ویرانگری که درباره اقتصاد مطرح می‌شود را متوقف کند. از آنجا که هیچ نسخه‌ای از هیچ نحله‌ای نمی‌تواند پاسخ این اقتصاد باشد و هیچ اجماعی برای نسخه‌های کاربردی نمی‌توانیم داشته باشیم گام دوم برای اینکه اقتصاددان بتواند به سیاستگذار کمک کند این است که درباره ریشه‌های بحران و گام‌های نخستین برای مواجهه با بحران به اجماع برسیم. اقتصاددانان نخست باید گفت‌وگو را بین خودشان شکل دهند حال آنکه ما جامعه‌ای هستیم که در انجام گفت‌وگو ناتوانیم و حتی روشنفکران ما نیز در انجام گفت‌وگو ناتوانند. ما اقتصاددانانی داریم که اگر بدانند اقتصاددانی از نحله‌ای خلاف نحله آنان در نشستی حضور دارد از حضور در این نشست خودداری می‌کنند حال اینکه این خلاف ماموریت روشنفکری است. شکل‌دهی یک گفت‌وگوی جدی بین نحله‌های مختلف برای ایجاد یک اجماع کارشناسی روی ریشه‌های بحران ضروری است نه نسخه‌های کابردی برای بحران کنونی. مساله ما این است که سیاستگذار همچنان دنبال نسخه‌های کاربردی است و از اقتصاددانان می‌خواهد که نسخه‌ای بنویسند و برای درمان بیماری‌های اقتصادی استفاده کنند.

عدم اجماع بر ریشه‌های بحران

آن طور که رنانی می‌گوید: متاسفانه ما نتوانسته‌ایم بر ریشه‌های بحران اجماع کنیم و به حکومت بگوییم، هر دولتی که بر سر کار باشد، تا این ریشه‌ها را حل و اصلاح نکند سرشاخه‌های بحران قابل اصلاح نیست. اینجا است که مساله به انجمن اقتصاددانان ایران پیوند می‌خورد. انجمن اقتصاددانان ایران باید بستر گفت‌و‌گوی نحله‌های اقتصادی مختلف را فراهم بیاورد تا درباره مساله امروز ما و ریشه‌های بحران گفت‌و‌گوی جدی، سخت، طولانی و انرژی‌بر داشته باشند و جمع‌بندی حاصل گفت‌و‌گوهای نحله‌های مختلف را در بسته‌های خیلی شفاف روشن کوچک، که به تایید نمایندگان همه نحله‌ها برسد، در اختیار سیاستمداران و نسخه دیگری را در اختیار جامعه قرار بدهد. الان اقتصاددانان باید یک پیام واحد به سیاستمداران مخابره کنند که ریشه داستان اینجاست و تا اینجا را حل نکنی تغییر هیچ دولتی مساله را حل نخواهد کرد. من امیدوارم تیم جدید انجمن بتوانند چنین بستری را فراهم کنند و از اقتصاددانان بازارگرا، نهادگرا، سوسیالیست یا جامعه‌گرا، اسلامگرا و غیره همه را بتوانند بر یک بستر گفت‌و‌گو جمع بیاورند و بتوانیم از این گفت‌وگو پیام روشن و شفافی به نظام تدبیر برسانیم.

وی با اشاره به اینکه تاکنون انجمن‌های تخصصی نتوانسته‌اند نقش مناسبی ایفا کنند، گفت: ما این مساله را از عصر مشروطیت به بعد داشته‌ایم که مهارت گفت‌و‌گو در جامعه ایرانی بسیار سخت و ضعیف است. گفت‌و‌گو به معنای این نیست که من نظراتم را بیان و خودم را معرفی کنم، گفت‌و‌گو در واقع به مفهوم «همشنوی» است. من نمی‌آیم تا خودم را ارائه کنم و شما خودتان را با من منطبق کنید. من می‌آیم تا شما را بشنوم و شما می‌آیید تا مرا بشنوید و از این شنیدن دوطرفه حقیقت تازه‌ای برای هر دو ما ظاهر شود. گفت‌وگو مثل یک مبادله است که من چیزی می‌دهم و از شما چیزی می‌ستانم و هر دو طرف احساس می‌کنیم که سود برده‌ایم. ما جامعه ایرانی این مهارت را بسیار کم داریم و متاسفانه روشنفکران ما از عصر مشروطه به بعد فاقد این مساله بوده‌اند و خطاهای بزرگ تاریخی در میان روشنفکران هم در عصر مشروطه و هم بعد از مشروطیت رخ داده است. حتی پیش از انقلاب اسلامی، روشنفکرانی که در انقلاب مشارکت کردند این توانایی را نداشتند و بعد از انقلاب همین جور ادامه پیدا کرده است. دقت کنید که ما این همه گروه‌های مخالف یا منتقد نظام داریم، هیچ کدام از اینها نتوانسته‌اند در این ۴۰ ساله یک گفت‌و‌گوی موثر بین خودشان راه‌اندازی کنند تا ملت ایران ببینند گروه‌هایی وجود دارند که قابلیت مدیریت جامعه را داشته باشند و بخواهند به آنها اقبال کنند. این ناتوانی هم در حکومت ما هست و هم در گروه‌های منتقد نظام که ۴۰ سال است نتوانسته‌اند با هم گفت‌و‌‌گو کنند و به تفاهم برسند.

بحران عدم گفت‌وگو

رنانی یادآور شد: مساله سوریه همین بود. پنج شش سال است که جامعه سوریه نابود شده و هنوز روشنفکران و رهبری دینی آن نتوانسته‌اند با هم گفت‌و‌گوی جدی کنند و به یک تفاهم برسند. جوامع در حال توسعه این مشکل جدی را دارند و ما هم داریم. بنابراین مشکل سراسری است؛ از خانواده شروع می‌شود تا نظام آموزش، سیاست و غیره. در میان روشنفکران هم این خیلی جدی است که اینها در واقع مهارت لازم برای گفت‌و‌گو را ندارند. من در بحث‌های دیگری عرض کرده‌ام که البته این مهارت باید از کودکی شکل بگیرد؛ در بزرگسالی امکان شکل‌گیری آن هست اما خیلی تلاش لازم دارد. خیلی نهادهایی که در ایران شکل نگرفته، مثل احزاب پایدار و باثبات، نهادهای مدنی بلندمدت، شرکت‌های بلندمدت چند ۱۰ساله یا چند ۱۰۰ساله ناشی از فقدان این مهارت است. در میان همه انجمن‌های مختلف علمی و مدنی این مساله هست و در میان اقتصاددانان هم این مساله به طور جدی و شاید شدیدتر هست. انجمن علوم سیاسی فعال‌تر از اقتصاددانان و انجمن علوم اجتماعی از هر دو فعال‌تر است، ولی متاسفانه در میان اقتصاددانان این مشکل و بیماری شدیدتر است.

وی ادامه داد: بنابراین من معضل اصلی را در ناتوانی یا شکست نهادهای مدنی در تاثیرگذاری و ایجاد یک گفت‌و‌گوی موثر با حاکمان می‌دانم. روشنفکران اگر نتوانند با حاکمان گفت‌و‌گو کنند راهی جز تحول اساسی باقی نمی‌ماند. بنابراین، من همه آن شکست‌ها را ناشی از ناتوانی روشنفکران و متخصصان ما در ایجاد یک فضای گفت‌و‌گوی جدی و صمیمانه بین خودشان و بعد بین خودشان و حکومت می‌بینم. رنانی در پاسخ به سوالی در خصوص اینکه افراد حاضر به «سواری مجانی» نمی‌شوند، گفت: اصولا «سواری مجانی» یک ویژگی انسانی است. ما در اقتصاد انتخاب عمومی فصل مفصلی در دوره دکترا درباره این موضوع تدریس می‌کنیم. این یک ویژگی طبیعی است و در همه جوامع هست و در جامعه ما به علت محدودیت‌های منابع طبیعی که به طور تاریخی بوده و هم ویژگی روانشناختی ملت ایران که مرحوم بازرگان به «روحیه سازگار ایرانی» تعبیر می‌کند و خودش را به سرعت سازگار می‌کند تا هزینه ندهد؛ با مغول‌ها می‌سازد که هزینه ندهد. نقد نمی‌کنیم که هزینه ندهیم و حتی ممکن است مدح کنیم که نفع ببریم.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 236588
لینک کوتاه :