الزامات اولیه طبیعتگردی در کشور وجود ندارد
به گزارش جهان صنعت نیوز: برای بررسی وضعیت و معضلات امروز طبیعتگردی کشور پای صحبتهای علیاصل نشستیم. وی معتقد است که بایدهای اولیه همچون وجود استراحتگاههای کافی در جادههای کشور وجود ندارد و همین امر باعث شده که بخش بزرگی از جامعه یعنی سالمندان، کودکان و افراد معلول نتوانند از مزایای گردشگری و طبیعتگردی بهرهمند شوند. این کارشناس ارشد اکوتوریسم رعایت نکردن مسائل زیستمحیطی همچون لزوم روشن نکردن آتش در جنگلها و انجام نشدن ارزیابیهای اکولوژیکی پیش از تعیین یک مکان به عنوان مقصد طبیعتگردی را از جمله آفتهای امروز صنعت طبیعتگردی در ایران میداند. مشروح مصاحبه «جهانصنعت» با رضا علیاصل عضو کانون انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری کشور در پی میآید.
* صحبتهای زیادی در خصوص ظرفیت بالای کشورمان در حوزه طبیعتگردی مطرح میشود و بسیاری بر این نظرند که طبیعت ایران در دنیا بسیار شاخص است؛ در این میان برخی از منابع داخلی نیز ایران را جزو پنج کشور برتر دنیا در زمینه ظرفیتهای طبیعتگردی ارزیابی میکنند. شما وضعیت و ظرفیتهای طبیعتگردی در ایران را چطور میبینید؟
باید بگویم ایران جزو کشورهای شاخص در حوزه طبیعتگردی است اما ردهبندی مشخصی برای رتبهبندی کشورها در حوزه اکوتوریسم وجود ندارد. در واقع یکسری عبارتهایی در این خصوص از قبل مطرح شده اما هیچ مرجعی برای آنها وجود ندارد. اگر هم قرار باشد ردهبندی برای ظرفیت کشورها در حوزه طبیعتگردی ارائه شود باید UNWTO (سازمان جهانی گردشگری) آن را ارائه دهد که این سازمان نیز تاکنون یک چنین ردهبندی را منتشر نکرده است.
با این وجود باید بگویم که کشورمان به لحاظ اکوتوریسم موقعیت شاخصی دارد، یعنی وقتی ما به مجموعه میراث طبیعی و فرهنگیمان نگاه میکنیم تنوع خیرهایکنندهای در آن قابل مشاهده است.
در نظر بگیرید که کمتر کشوری وجود دارد که از شمال شرقی تا جنوب غربی و یا از شمال غربی تا جنوب شرقی آن این میزان تنوع وجود داشته باشد و در این مسیر اگر فقط زبان را در نظر بگیریم شاید بیش از ۱۰ زبان عوض شود که این نشاندهنده تنوع قومی ایران است. بخشی از این تنوع قومی به تنوع اقلیمی و توپوگرافیک (شکل سطح زمین) برمیگردد. برای مثال مردمان زاگرس یک ویژگیهایی دارند و مردمان کویر ویژگیهای دیگری دارند، تمام این موارد کشور ما را جذاب کرده است. به لحاظ بحثهای زمینشناسی هم ما هفت زون زمینشناسی در ایران داریم که پر از پدیدههای خاص هستند.
* با وجود آنکه کشور ما به لحاظ جاذبههای طبیعی موقعیت شاخصی دارد اما وضعیت ارائه خدمات طبیعتگردی و تورهایی که در این حوزه برگزار میشود چندان مناسب نیست. همین امر باعث شده گردشگران خارجی کمتر با اهداف طبیعتگردی به کشورمان سفر کنند و از سوی دیگر گردشگران داخلی نیز استقبال مناسبی از طبیعتگردی نداشته باشند؛ فکر میکنید علت این وضعیت چیست و مشکل از کجاست؟
زمانی که صحبت از گردشگری میکنیم باید قبل از آن خود صنعت را در نظر بگیریم؛ در ایران به دلایل مختلف اعم از مسائل اقتصادی کلیت سفر یک مقداری تحتالشعاع قرار دارد و به تبع آن گردشگری هم همین وضعیت را دارد و کار برای ما سخت میشود. اگر دقت کنید مخاطبان طبیعتگردی ایران جوانان هستند که دلیل آن هم به خاطر روحیات ماجراجویانهای که دارند و مسائلی همچون محدودیتهایی که در جامعه وجود دارد نیز هست که باعث میشود برای تخلیه خودشان (به طبیعتگردی) بروند.
به نظرم یکی از اصلیترین دلایل توفیق نیافتن طبیعتگردی در کشور تولید نشدن محتواست؛ ما به مردم نگفتهایم که طبیعتگردی باید چگونه باشد مثلا آیا میشود زمین گردشگری را هم جزو مسائل گردشگری به حساب آورد و یا طبیعتگردی به سفر به شمال و دریا و جنگل محدود میشود؟ یا همین جنگلی که به آن سر میزنند و تماشایش میکنند و خیلی راحت شاخههای درختان آن را شکسته و تخریب ایجاد میکنند آیا میدانند که جنگلهای هیرکانی به عنوان یک میراث جهانی برای کل دنیا ارزشمند است و به عنوان مادر جنگلهای اروپا از آن یاد میکنند؟ خیلیها این مسائل را نمیدانند و تولید محتوای ما نیز این شده است که هر هفته محلهایی را برای گردشگری و طبیعتگردی معرفی کنند. این شیوه تولید محتوا خیلی جالب نیست. ما خیلی روی ذائقه مردم کار نکردیم، روی مدیریت مقصدمان کار نکردیم. فکر کنید حتی جایی را معرفی کنیم و مردم علاقهمند هم باشند که آنجا بروند وقتی مقصد برای پذیرش گردشگران آماده نباشد این کار فایدهای ندارد. حتی جاذبههای تاریخی و فرهنگی ما که سفر به آنها راحتتر است با مشکلاتی مواجه هستند. برای گردشگری افراد با شرایط ویژه در کشور ما برنامهای وجود ندارد. مثلا یک فردی که بازنشسته است در کدام مسیر و جاده کشور میتواند به سفر برود که بتواند هر دو ساعت یکبار از استراحتگاه (با سرویس بهداشتی فرنگی) استفاده کند. همچنین برای سفر و گردشگری معلولین و کودکان نیز برنامه مشخصی وجود ندارد.
از سوی دیگر ما فاقد ابزارهای تفسیری هستیم. مخاطب و گردشگر که زمینشناس، پرندهشناس یا باستانشناس نیست که همه چیز را بفهمد. در سایتهای میراث فرهنگی ما شرایط خوب است چون استانداردهای یونسکو در آنجا رعایت میشود. در بسیاری از مقاصد گردشگری تابلوها یا تارنما و مواردی که به گردشگر کمک کند بسیار کم و ضعیف است لذا گردشگران بیشتر فقط سطح قضیه را میبینند که مثلا این جنگل یا دریاست و یا یکسری توضیحات مختصر از یک کتاب راهنمای گردشگری میخوانند که آن هم ضعیف است.
این مجموعه مشکلات باعث شده که ما خیلی شاهد شکوفایی گردشگری و طبیعتگردی در کشور نباشیم. اگرچه اتفاقاتی نیز میافتد و تورهایی هم برگزار میشود و برخی از مردم به تورهای طبیعتگردی میروند اما این حداقل ماجراست.
* وضعیت تورهای طبیعتگردی در کشور ما به سمتی پیش رفته که به جای آنکه در این تورها گردشگران با جاذبههای طبیعی از نگاهی علمی آشنا شوند و نکات ظریف و شنیدنی جاذبههای طبیعی را بشنوند بیشتر به طبیعتگردی به چشم سفری برای تخلیه هیجان نگاه میکنند. علت چیست؟
زمانی که صحبت از گردشگری میکنیم باید قبل از آن خود صنعت را در نظر بگیریم؛ در ایران به دلایل مختلف اعم از مسائل اقتصادی کلیت سفر یک مقداری تحتالشعاع قرار دارد و به تبع آن گردشگری هم همین وضعیت را دارد و کار برای ما سخت میشود. اگر دقت کنید مخاطبان طبیعتگردی ایران جوانان هستند که دلیل آن هم به خاطر روحیات ماجراجویانهای که دارند و مسائلی همچون محدودیتهایی که در جامعه وجود دارد نیز هست؛ این امر باعث میشود برای تخلیه خودشان (به طبیعتگردی) بروند.
من در کلاسهایی که برگزار میکنم از مجموعه مسائل مربوط به یونسکو، فدراسیون گردشگری و مطالعات چندساله خودم برای تفسیر میراث طبیعی استفاده میکنم.
برای مثال افراد را میبرم و یک سنگ بزرگی را که در گوشهای از کوه افتاده نشانشان میدهم و برایشان توضیح میدهم که این سنگ از کجا آمده و ارتباط آن با درههای یخچالی چیست. سپس توضیح میدهم که درههای یخچالی هویت مکانی دارند و عمده روستاهایمان در همین درههای یخچالی شکل گرفته است. پس یک تکه سنگ اینقدر داستان برای روایت کردن دارد، راهنمای تور باید تمام این داستانها را پیدا کند.
به عنوان مثال دیگر درخت ارس کهنسال واقع در شهرستانک کهنسالترین درخت ایران است اما وقتی میگوییم برخی معترض میشوند که سرو ابرکوه قدیمیتر است. این در حالی است که اگر به منابع علمی مراجعه کنید میبینید سرو ابرکوه نهایتا دوهزار سال قدمت دارد. راهنمای تور باید به گردشگران توضیح دهد که چه میشود یک درخت سرو به این مرحله میرسد و رویکرد ما باید در برابر آن چه باشد.
حتی در خصوص دیدن یک پرنده نیز این موضوع مصداق دارد. کد دوم جهانی اخلاق در گردشگری میگوید گردشگری باید عامل ارتقای فردی و گروهی باشد. یعنی اگر یک پرنده را در طبیعت میبینیم باید باعث ارتقای ما شود. نظامی میگوید: «به چشم خویش دیدم در گذرگاه، که زد بر جان موری مرغکی راه، هنوز از صید منقارش نپرداخت، که مرغی دیگر آمد کار او ساخت، چو بد کردی مباش ایمن ز آفات، که واجب شد طبیعت را مکافات.» یعنی این شاعر یک صحنهای دیده و از آن یک مفهوم اخلاقی برداشت کرده و روایت میکند. اینها مفاهیمی بودهاند که قدیمیها میفهمیدند و ما از آنها دور شدهایم.
*به هر صورت امروز در تورهای طبیعتگردی مطالب علمی، اخلاقی و محیطزیستی کمتر مطرح میشوند، به نظرتان راهنمایان طبیعتگردی دغدغه و اطلاعات لازم را ندارند و یا گردشگران پذیرنده این مطالب نیستند؟
چند نکته در این رابطه وجود دارد؛ یکی آنکه شروع طبیعتگردی از ابتدا به شکل مناسبی صورت نگرفت چون راهنمای آموزشدیده در آغاز کار وجود نداشت و تورها با رقص و آواز و بگو و بخند شروع به فعالیت کردند. گردشگران نیز گفتند حالا که به طبیعتگردی رفتیم همه محدودیتها کنار رفت و ما آزاد هستیم. این موضوع خیلی اثرگذار بوده است و در حافظه ذهنی افراد به عنوان گردشگر اثر داشته است. چند وقت پیش یک کلیپی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که بلوچها با یک خانمی صحبت میکنند که چرا تور شما در اینجا این کارها را انجام میدهد و آن طرف هم جلوی آنها ایستاده و گوشیاش را به سمت بلوچها گرفته و میگوید چرا شما با شادی مخالف هستید. برخی از کاربران معتقد بودند که حق با این دختر است اما من میگفتم اصلا آزادی تعریفنشده برای طبیعتگرد در دنیا هم وجود ندارد؛ قرار نیست که ما به عنوان یک گردشگر و یا طبیعتگرد هر کاری که دوست داشتیم انجام دهیم؛ رعایت ملاحظات منطقه اجباری است کمااینکه خارجیها نیز که به ایران میآیند این مساله را رعایت میکنند.
این مساله برگزاری تورهای طبیعتگردی در ایران یک مقدار بد شروع شد. الان وقتی اعلام میکنیم ممکن است در تورمان اصلا موسیقی نداشته باشیم چون میخواهیم حیاتوحش را ببینیم و یا آتش روشن نمیکنیم و ممکن است فضولات را برگردانیم، طرف جا میخورد و میگوید مگر چنین چیزی میشود. الان این موارد را خارجیها اجرا میکنند و ما هم باید حواسمان باشد، مثلا در منطقه تحت حفاظت ما نمیتوانیم آتش روشن کنیم اما آزادی عمل بد تعریف شده است.
مورد بعدی نیز این است که متولی امر خیلی روی آموزش اثرگذار و حرفهای نقشآفرینان گردشگری دغدغه نشان نداده است. همچنین عمدتا شکلگیری مقاصد طبیعتگردی بدون برنامهریزی موثر صورت گرفته است. مثلا گنبد نمکی قم که من خودم آن را ثبت کردهام عکسهایش پخش میشود و چند گروه هم از آن بازدید میکنند و به ناگاه آنجا تور اجرا میشود. یعنی زحمت ارزیابی ظرفیت و ارزیابیهای گردشگری و زیستمحیطی را به خود نمیدهند.
توجه داشته باشید که مثلا در فصل تخمگذاری پرندگان اصلا نباید به حریم پرندگان نزدیک شد. چون ممکن است والدین بترسند و تخم را رها کنند و سروصدایی صورت دهند و همین امر سبب میشود که آن تخم شکار شود. بحث دیگر در خصوص ارزیابی توان اکولوژیک است که باید صورت گیرد تا ببینیم که مقصد ما به لحاظ گیاهی و جانوری چه دارد و بفهمیم که کدام یک از آنها در معرض خطر هستند و شرایط آنها به چه شکلی است.
* وظیفه انجام بررسیهای اکولوژیکی و سنجش و تایید مقاصد گردشگری اصولا برعهده چه نهادی است؟
دو ارگان سازمان محیطزیست و وزارت گردشگری باید این کار را انجام دهند. سازمان محیطزیست باید ارزیابیهای مربوطه را انجام دهد و وزارت گردشگری نیز باید هر جایی را به عنوان مقصد گردشگری تایید و یا توصیه نکند. اگر این کار صورت نگیرد ممکن است در یک جایی تفرجگاه گردشگری و طبیعتگردی ایجاد شود که یک گونه گیاهی اندمیک (در معرض خطر انقراض) در آنجا قرار دارد.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهخواندنیلینک کوتاه :