خود کرده را تدبیر نیست
سیدجلال ساداتیان *
سفیر روسیه در تهران به گریبایدوف ادای احترام کرده و این موضوع بازتاب قابلتوجهی در افکار عمومی جامعه ایران داشت. قبل از این هم نحوه استقبال از رییسی در سفر به مسکو باعث کدورت خاطر مردم ایران شده بود، حتی قبل از آن مسائلی مثل عکس یادگاری در باغ سفارت روسیه و یادآوری کنفرانس تهران یا مواردی از این دست را شاهد بودهایم اما خود کرده را تدبیر نیست.
فراموش نکنیم که در حوزه بینالملل دو تئوری و تفکر وجود دارد. یک تئوری مبنی بر آرمانگرایی است و بعد از جنگ دوم جهانی با معیارهایی مثل حقوق بشر که از سوی آمریکاییها مطرح شد و… مورد توجه قرار گرفت. تئوری دیگر اما واقعگرایی است که بر اساس آن دولت مثل یک جنگل است و هر کسی که قدرت بیشتری دارد، پیروز میشود؛ به تعبیری «الحق لمن غلب.»
آنطور هم که شاهدیم به خصوص بعد از جنگ دوم جهانی تا کنون تئوری واقعگرایی بیشتر بر دنیا حاکم بوده است. شاید سوابق قبلی هم برای اثبات درستی این تفکر مطرح میشود. حتی قدرتمندان آمریکایی که در دوران جنگ سرد اظهاراتی داشتند، یا کسینجر هم در کتاب دیپلماسی در این چارچوب گفتهاند.
برخی هم ماکیاولیسم را ترویج کرده و معتقدند که او هم میگوید برای حفظ غلبه هر کاری مجاز است.
امروز شاهدیم که همه قدرتهای دنیا وقتی غالب میشوند، با سایرین در این چارچوب عمل میکنند. جمهوری اسلامی نیز از ابتدا سعی کرد روابط خود را با دنیا در قالب «نه شرقی و نه غربی» تنظیم کند اما به خاطر مخالفت بیشتر با غرب- که البته دلایل زیادی مبنی بر رفتارهای غلط غرب اعم از آمریکاییها و اروپاییها وجود دارد- به دامن شرق افتاد. شرق و به خصوص روسیه هم اما از این رفتارهای غلط کم نسبت به ما نکردهاند. یعنی از زمانی که روسیه تزاری حاکم بود، دیدیم که به خصوص در دوره قاجار چه اجحافاتی را نسبت به ایران کردند و بارها و بارها در کتابهای مختلف این حوادث تکرار شده و جدا کردن بخش عمدهای از سرزمین ایران از گلستان و ترکمنچای را دربرگرفته است.
وارد ریز و جزئیات حوادث تاریخی نمیشوم اما هم شرقیها و هم غربیها سابقه بدی کردن نسبت به ما را داشتهاند و هنوز هم چنین رفتارهایی دارند اما کشور ما میتوانست در چارچوب «نه شرقی و نه غربی» مراودات و رفتار خود را بر اساس موازنه مثبت به نحوی تنظیم کند که هیچ یک از این قدرتها جرات نکنند با ما چنین رفتار کنند.
ایران برای اینکه به این نقطه برسد، فکر کرد که باید در مراودات خود، قدرتش را بر اساس مناسبات نظامی تنظیم کند. در حالی که برای تقویت قدرت در دنیای امروز باید همه پارامترهای قدرت را تقویت کرد. ما باید دیپلماسی قوی داشته باشیم و قدرت نظامی را پشتوانه آن کرده و از مجموعه امکانات داخل کشور یعنی حضور و سرمایه اجتماعی مردم، به اضافه همه منابع انرژی، موقعیت ژئوپلیتیک و… استفاده میکردیم. اگر از این مجموعه با هم استفاده میشد و همه چیز را به تقویت قدرت نظامی منحصر نمیکردیم، اینطور مورد سوءاستفاده روسیه یا از این پس مورد سوءاستفاده چین اگر بتواند موقعیتی پیدا کند، قرار نمیگرفتیم. حالا که این کار را نکردیم، طبیعی است روسیه هم با ما اینطور رفتار کند و ببینیم که در سفر رییسجمهور ما پروتکل را بهانه کرده و آنطور سرد استقبال کنند و… . اگر آن سفر حتی کاری بود باید آن قرارداد ۲۰ساله امضا میشد یا حداقل پوتین تا در اتاق به استقبال رییسجمهور ما میآمد و… . به هرحال این رفتارهای تحقیرآمیز به این دلیل ایجاد شده که ما گرفتار شدهایم یا میخواهیم در برجام امتیاز بگیریم و به آمریکا فشار آوریم و… . درحالی که اگر با غرب و شرق رفتار متعادل داشته و در داخل کشور نیز پشتوانههای جدی مردمی داشته باشیم اینها جرات نخواهند داشت که چنین برخورد کنند اما وقتی میبینند که دست ما خالی است، هر طور خواستند رفتار میکنند.
* دیپلمات پیشین و تحلیلگر
مسائل بینالملل
لینک کوتاه :