پرونده‌ای برای معرفی یک اثر از «جانان نجفی» «آنچه آدمیان از عشق می‌دانند»

به گزارش جهان صنعت نیوز:  «جامعه‌شناسی بیکاری جوانان روستا»، سه ترجمه در حوزۀ جامعه‌شناسی جوانان و ترجمۀ کتاب «اتاق رویداد»، با موضوع خاطرات «جان بولتون» از دیگر آثار اوست. وی تحصیلات خود را در مطقع کارشناسی و در رشتۀ هنرهای تجسمی در دانشکدۀ هنر دانشگاه سراسری وزارت‌فرهنگ‌وارشاداسلامی در سال ۱۳۷۰ آغاز کرده و پس از دریافت آموزش‌های مختلف هنری، دورۀ کارشناسی را به پایان رسانده است. نقاشی را نزد اساتیدی هم‌چون غلامحسین نامی، جلال شباهنگی، منوچهر معتبر و رویین پاکباز آموخته است.و پس از آن، سال‌ها به صورت خصوصی شاگرد عالیجناب نامی در آتلیه و کارگاه نقاشی وی در خیابان ویلا، تحت نظر و آموزش این استاد، فعالیت هنری خود را پی گرفته است. نجفی، سال‌ها، به دلیل مشغله‌های ادامه تحصیل نقاشی را کاملاً محدود و به عنوان سرگرمی شخصی دنبال کرده و پس از گذشت این مدت، این روزها، گام‌های مهم‌تر و محکم‌تری را در عرصۀ نقاشی برمی‌دارد. آن‌چه پیشکش حضور می‌شود، نظرات و دیدگاه‌ها پیرامون یکی از آثار جانان نجفی با عنوان «آنچه آدمیان از عشق می‌دانند» است که چندی پیش، در نمایشگاه «بهمن ۱۴۰۰» که به همت گروه هنری کنتراست برگزار شد در باغ موزۀ هنر، در معرض دید عموم علاقه‌مندان به هنر قرار گرفت.

«آن‌چه آدمیان از عشق می‌دانند»

جانان نجفی، هنرمند نقاش و خالق اثر «آنچه آدمیان از عشق می‌دانند»، در رابطه با پروسۀ خلق این اثر، با اشاره به این موضوع که در رابطه با ارائه این کار در نمایشگاه گروهی و پربازدید اخیر که توسط گروه کنتراست در باغ موزه هنر ایران برپا شد مدعی شجاعت در عملکرد و ساختارشکنی در فرم و رنگ و تصورات عموم از نقاشی است، گفت: این تابلو، اثری ساده است که احتمال ممیزی و پذیرفته نشدن را داشت چرا که سعی کرده بودم در نگاهی دیگر در بومی کاملا سفید و خالی از هر فرم و رنگی مفهومی «آنچه آدمیان از عشق می‌دانند» را از «دیدگاه شخصی خود» به تماشا بگذارم .
وی در ادامه با بیان این که از نگاه «دریدا»، ساختارشکنی به معنای ضد ساختارگرایی نیست و مفهوم منفی نابود کردن و خراب کردن را با خود حمل نمی‌کند بلکه می‌خواهد ایجابی و اثباتی باشد، افزود: دریدا معتقد است همواره در تمامی زمینه‌ها مسائلی وجود دارد که انسان به آن‌ها اشاره نمی‌کند و گاه از آن بی‌اطلاع است و ساخت‌شکن‌ها به تجربه اندوزی بشر و توانمندی انسان برای برقراری ارتباط با یکدیگر توجه نشان می‌دهند.
وی در ادامه، با بیان این که آثاری در این حوزه وجود دارد، ادامه داد: در حوزه ادبیات می‌توان به چندین کتاب از جمله کتاب چندین دهه پیش استاد «محمد صالح‌اعلا» و اثری دیگر با عنوان «تمامی آن‌چه مردان در مورد زنان می‌دانند»، کتابی با صفحات سفید از نویسنده‌ای بنام «عبدل اسمت» و اخیرا دو نسخه مشابه خارجی ۱۹۰صفحه‌ای با عنوان «دلایل احترام گذاشتن به رئیس‌جمهور برزیل» و کتابی ۲۶۶ صفحه‌ای با عنوان «دلایل رأی دادن به دموکرات‌ها» از «مایکل جی. نولز» با صفحات سفید به چاپ رسیده است.

اثر «جانان نجفی» روایتی است از عشق و جهانی که از معنویت تهی شده است
دکتر سید شهاب الدین ساداتی، استادیار زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی رودهن و مدیر گروه ادبیات جهان مرکز تحقیقات زبانشناسی کاربردی، نیز پیرامون این اثر، با بیان این که برای فهم اثر جانان نجفی باید تعریف هنر مدرن و نمادسازی آن را در نظر بگیریم، گفت: اگر یک شیء عادی از کارکرد عادی و روزمره خود خارج شود و درون قاب قرار گیرد، می‌تواند تبدیل به یک شیء هنری بشود، به همین جهت مارسل دوشامپ فرانسوی سال ۱۹۱۴ با انتخاب تصادفی یک بطری و قرار دادن آن بر روی یک ستون دست به خلق یک اثر هنری جدید زد، زیرا بطری خالی ظاهراً دیگر به‌درد نخور است، اما می‌تواند کارکرد دیگری داشته باشد.
وی در ادامه با بیان این که هنر مدرن «تخیلی» و «انتزاعی» است و نقاشی مدرن پدیده نمادینِ دوران ماست، افزود: در واقع، هنرمند در تمام زمان‌ها سخنگوی عصر خویش و روحیات زمانه است؛ هنرمند علاوه بر تحت تأثیر بودن ناخودآگاه فردی خویش، بخشی از ناخودآگاه جمعی محیط پیرامون خویش است و در تلاش است تا طبیعت و ارزش‌های زمانه خود را بازتاب دهد. به عبارتی دیگر، تلاش هنرمند مدرن در راستای بازنمایی عصر خویش است.
ساداتی با اشاره به این مفهوم که نقاشی مدرن حوزه جهان فردی را پشت سر می‌گذارد و بیشتر به عناصر ناخودآگاه جمعی می‌پردازد، ادامه داد: نقاشی مدرن تقلیدی و برای خودنمایی نیست، بلکه یک جریان خودجوش و حقیقی است که منشاء آن امیال و آرزوهای هنرمند است.
وی با اشاره به این امر که واسیلی کاندینسکی در اوایل قرن بیستم در مقاله خود تحت عنوان «درباره فُرم» می‌نویسد: «هنر امروز تجسّم تعالی معنویت تا اوج رهایی است. هنر جدید به حیات هم‌نشینیِ خوشایند انتزاع و واقعیت خاتمه داده است»، اضافه کرد: نقاشی جانان نجفی همانند اثر هنری مارسل دوشامپ در عین حال می‌تواند به «پوچی و آزاردهندگی زندگی» اشاره کند، عشق و جهانی که از معنویت تهی شده است.

پیوستن و با هم بودن و جستجوی معنای متعالی انسان، تفسیری از عشق است

استاد سهراب هادی، پیشکسوت عرصۀ نقاشی، پیرامون این اثر با بیان این که به تفصیل می‌توان در این باره گفتگو کرد، گفت: ریشۀ عشق، همان «عشقه» هست و این گیاه برای زیستن به تکیه‌گاهی توجه می‌کند و چنان به نقطۀ تکیه گاه خود می‌پیچد که می‌توان از آن به عنوان نشانه‌ای از مجذوب شدن، یکی شدن و پیوند خوردن یاد کرد، گفت: این عشق تا بی‌کرانه و بی‌نهایت و حتی تا سمت مبدأ ذات می‌رود و به جائی می‌رسد که نور حقیقت وجود هستی می‌درخشد و بر همین اساس، می‌توان گفت که پیوستن، با هم بودن، در آفاق فکری هم جستجوی معنای متعالی انسان را کردن، تفسیری از عشق است و بیرنگ بودن و نیرنگ نداشتن و حرمت بر حقیقت انسان، همان معنایی است که در جهان عشق، وادی عشق و بی‌کرانگی این مفهوم که انسان تمام لحظه‌های خود را در پی یافتن آن حقیقت است، می‌توان جستجو کرد.
وی با اشاره به این که معمولاً در نمایشگاه‌ها، کسانی که کمی پیشنه و سبقۀ هنری را داشته باشند، معمولاً از جلوی نقاشی‌ها رژه می‌روند، افزود: این افراد تا به کاری برسند که مضمون هنری داشته باشد و یا قدرتی در ساختار تکنیکی داشته باشد، این کار بیننده را وادار می‌کند که بایستد و دربارۀ کار تأمل و تفکر کند و این اثر، هم در موضوع و هم در ارائه چنین قدرتی را داشت و به همین دلیل قابل تأمل است.
وی با بیان این که موضوع انتخاب شده برای این اثرف موضوعی قابل تأمل است، اظهار داشت: دریافت‌های متفاوتی که از عشق وجود دارد، همواره در میان انسان‌ها ترویج داشته است و همین امرف سرچشمۀ خلاقیت برای هنرمندان بوده است و چه اسطوره‌های عاشقانه‌ای در تاریخ بشریت به وجود آمده است و می‌تواند برای شناخت عشق، مصداقی باشد.
هادی، با اشاره به این که این بوم، کاملاً سفید بوده و هیچ خط و نقشی بر آن نبوده است، با اذعان به این امر که عشق همواره سرشار از همۀ بیرنگی‌هاست و برتر از همۀ رنگ‌ها همین بی‌رنگی و عاشق بودن است، ادامه داد: این بی‌رنگی به زندگی کردن با عشق و عاشق بودن اشاره دارد و به این موضوع تأکید دارد که با هر کسی باید با عشق گفتگو کرد و زندگی را عاشقانه فهمید.
این پیشکسوت عرصۀ نقاشی، با ابیان این که همۀ انسان‌ها می‌توانند همواره این توجه را به همۀ جریان‌های انسانی داشته باشند، اضافه کرد: این تابلو چنین معنایی را بیان می‌کرد.

 

«آدمیان چگونه بر تابلویی سفید نقشی از عشق می‌زنند که جاودانه بماند؟»

دکتر محمد نجمی، جامعه‌شناس، پس از بازدید از این اثر، با اشاره به این موضوع که در ابتدا این تصور را داشته است که تنها نگاهی اجتماعی به عشق مد نظر است، گفت: پس از این تصور به این موضوع فکر کردم که نیاز است کمی زاویۀ نگاه خود را تغییر دهم و به ارائۀ یک تابلوی سفید و جملۀ «آن‌چه آدمیان از عشق می‌دانند» فکر کنم و به این نکته رسیدم که این تابلو پیامی به این مضمون دارد که آدمیان به اندازه تلقی خویش از عشق، در این جهان اثری از خود بر‌جای می‌گذارند.
وی در ادامه، با بیان این که انسان‌هایی، عشق را امری قدسی می‌دانند و برخی عشق را به تملک دیگری، تقلیل می‌دهند و ‌بعضی عشق را در ایثار و از خود گذشتن می‌دانند، افزود: می‌توان گفت آنچه مهم است این است که آدمیان چگونه بر این تابلوی سفید نقشی از عشق برای خود حک می‌کنند که جاودانه گردد.

«آنچه مردم از عشق می‌دانند همه نور و پاکی و سادگی است»

شیرین خردبخش، دانش‌آموختۀ مقطع کارشناسی مترجمی و هنرهای تجسمی و دانشجوی روانشناسی، پیرامون این اثر، با بیان این که از قبل با جانان نجفی آشنایی دارد و سبک او نیز، برای وی سبکی آشناست، گفت: در ابتدا دوست دارم که بابت ساختارشکنی و جسارت ایشان در ارائه این کار و عنوان کار تبریک بگویم.
وی در ادامه، با بیان این که شخصاً وقتی اولین بار کار را با عنوان آن دیده، به فکر این افتاده است که چطور از پذیرفته نشدن این کار نترسیده، افزود: من واقعا هیچ وقت این شجاعت را نداشتم که یک همچین کاری را برای بازدید عموم بگذارم؛ اول که عنوان را نخوندم فکر کردم که این تابلو را به همین حالت گذاشته تا بعداً بر روی آن کار کنند، اما زمانی هم که عنوان را خواندم‌، بهت زده بودم و اور نمی‌کردم که با چنین اثری از جانان نجفی روبرو شوم.
خردبخش، در بخشی دیگر از سخنان خود با بیان این که در مواجهۀ با آثار هنری جدید، با حسی تازه روبرو می‌شود، ادامه داد: وقتی بیشتر به عنوان اثر فکر کردم به نظرم رسید به نوعی می‌توانیم دو برداشت از اثر ایشان داشته باشیم؛ برداشت اول این که در واقع مردمان هیچ از عشق نمی‌دانند از عشق و برداشت دوم این‌که آنچه می‌دانند همه نور و پاکی و سادگی عشق است و به نوعی دو برداشت کاملا متفاوت و شاید متضاد در این اثر با هم نهفته است و یا به عبارتی دیگر «هر کسی از ظن خود شد یار من».

یک نتوانستن و یک ندانستن در عشق وجود داد

لیلا زمانی، کارشناس زبان و ادبیات فارسی، پیرامون این اثر، با بیان این که همان طور که می دانیم به تعداد نفرات کل آدمهایی که در این دنیا آمده و رفته‌اند، نظر در مورد عشق وجود داشته و دارد، گفت: عشق و دوست داشتن به هر موجودی چه زمینی و چه معنوی تعبیر و برداشت خاص خودش را دارد.
وی در ادامه، با اشاره به این مفهوم که گاهی عشق آدم‌ها مانند «این اثر» پاک و بی غل و غش است و مانند عشق مادری آن قدر خلوص در آن هست که واژه ها و رنگ ها و خطوط نمی‌توانند ترسیم اش کنند؛ افزود: گاهی افراد نمی‌توانند عشق‌هایشان را ابراز کنند و یاد نگرفته اند که چطور بروز دهند، پس آن عشق هم، مثل این اثر، در قلب فرد، سپید باقی می‌ماند.
زمانی در بخشی دیگر از این گفتگو با اذعان به این امر که نوع سوم برداشت از این اثر این می تواند باشد که اصلا هیچی چیز در مورد عشق و دوست داشتن نمی‌دانند که بخواهد آن را نشان بدهند، ادامه داد: در این صورت، این تابلو، باز هم می‌تواند سفید باشد، پس یک نتوانستن در ابزار عشق داریم و یک ندانستن، که این اثر خانم جانان نجفی سه مورد بالا را در خویش مستتر دارد.

روزنامه سراسری سایه

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهخواندنی

شناسه : 250083
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا