انحراف در شناسایی فقر
به گزارش جهان صنعت نیوز: گروه دوم هرچند تحت حمایتهای دولتی قرار ندارند اما به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی، بخشی از قدرت خرید خود را در طول زمان از دست دادهاند و از تامین بخشی از نیازمندیهای معیشتی خود بازمیمانند. صاحب نظران اقتصادی بر این باورند که دولت برای رفع فقر از چهره اقتصاد باید سیاستهای متفاوتی را به کار بگیرد. آنطور که ابراهیم رییسی میگوید یکی از اولویتهای اصلی دولت سیزدهم از بین بردن رفع فقر مطلق و تامین نیازمندیهای معیشتی برای گروههای کمبرخوردار است. وی در تازهترین اظهارات خود بر این موضوع تاکید کرده و گفته که باید در کوتاه مدت و در زمان باقی مانده تا پایان سال اقدامات لازم برای این منظور انجام شود. وی پیش از این نیز اعلام کرده بود دولت به دنبال برقراری عدالت در جامعه است. اما سوالی که وجود دارد این است که دولت چگونه میتواند زمینههای لازم برای رفع فقر را فراهم کند؟ آیا اثرات رفع عدم تعادلهای اقتصادی و اصلاحات ساختاری میتواند به طبقات نیازمند نیز اصابت کند؟
آنطور که از صحبتهای اخیر رییسجمهور برمیآید، دولت به دنبال ریشهکن کردن فقر مطلق در وهله نخست است. وی به تازگی گفته: «نهادها برای رفع فقر مطلق، هماهنگ باشند و در این راستا اقدام کنند. یک لحظه و یک شب، نباید از حال فقرا غفلت شود. اولویت ما ریشهکن کردن فقر مطلق در کشور است. از کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، خیریهها و وزیر رفاه میخواهم که رفع فقر مطلق در اولویت باشد و این مشکل را رفع کنیم؛ این فقط با طراحی و کار جهادی انجام میشود. از استانداران و همه بخشهای کمیته امداد در سراسر کشور میخواهم از همین امروز اقدام کنند.» وی پیشتر نیز گفته بود: «جلسات و برنامهریزیهای خود را بر این محور تنظیم کنید که در کوتاهمدت و حتی برای همین شب عید بتوانید با اقدامات جهادی، دستگیر فقرا و نیازمندان جامعه باشید.» مساله مورد اشاره رییسجمهور همان مسالهای است که دولتهای قبلی نیز همواره بر آن تاکید و به دنبال انجام اقدامات لازم برای حل این مساله بودهاند. با این حال به نظر میرسد که این مساله هنوز به طور کامل برطرف نشده است به طوری که تعداد اقشاری که گرفتار در فقر مطلق هستند و تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند رو به افزایش است. آخرین آمارهای اعلامی نیز نشان میدهد که بیش از ۱۲ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند. این افراد همانهایی هستند که حداقلهای لازم برای ادامه زندگی را ندارند و از حمایتهای دولتی برای این منظور استفاده میکنند. اما سیاستهای نادرست دولت در سالهای گذشته موجب شده که جمعیت فقر نسبی نیز رو به افزایش بگذارد. دلیل این مساله را نیز باید در افزایش لجامگسیخته تورم و رشد کم اقتصادی و نبود سرمایهگذاریهای تولیدی جستوجو کرد. بنابراین دولت در صورتی که بخواهد هدف رفع فقر را به سرانجام برساند باید سیاستهای متفاوتی برای این منظور برگزیند و حمایتهای ویژهای از کمدرآمدها به عمل آورد. با این حال آنچه در راس همه امور قرار میگیرد انجام اصلاحات ساختاری و عبور از کجکارکردیهای سیاستگذاری است.
پکیج رفع فقر مطلق
به گفته یک کارشناس اقتصادی، رفع فقر مطلق نیازمند ارائه پکیجی مشتمل بر مسکن، تغذیه، آموزش و بهداشت از سوی دولت است.
جمشید عدالتیانشهریاری در گفتوگو با «جهانصنعت» میگوید: بر اساس سیاستهای اعلامی از سوی سازمان ملل، قرار بر این بود که تا سال ۲۰۱۵ میلادی هیچکس درآمد کمتر از یک دلار در روز در جهان نداشته باشد. به این ترتیب معادل ریالی درآمد ۳۰ دلاری هر ایرانی در ماه بر اساس نرخ کنونی ارز حدود ۷۵۰ هزار تومان و پرداختی یک خانوار چهار نفره حدود سه میلیون تومان در ماه خواهد شد. اگرچه یارانه نقدی پرداختی در سالهای شروع آن تا حدی به رفع فقر مطلق کمک کرد اما در شرایط کنونی اقتصاد رقم این یارانه بر اساس استانداردهای سازمان ملل باید به ۷۵۰ هزار تومان برای هر فرد که درگیر فقر مطلق است پرداخت شود.
به گفته وی، در کنار افزایش رقم یارانه نقدی، دولت باید کلیه اشخاصی که زیر خط فقر قرار دارند را بیمه کند و هزینه بیمه این اقشار را پرداخت کند. به این ترتیب این خانوارها باید مشمول سیاست بیمه رایگان همگانی دولت قرار بگیرند. سومین سیاستی که دولت باید به کار بگیرد این است که فرزندان خانوارهایی که زیر خط فقر قرار دارند را مشمول آموزش رایگان کند و بسترهای لازم برای تحصیل آنها را فراهم کند. این مساله میتواند مانع از شکلگیری کودکان کار در سطح خیابانها شود. تامین مسکن و تهیه حداقلهای تغذیهای برای این اقشار نیز دیگر پیششرطهای لازم برای رفع فقر مطلق از چهره اقتصادی کشور است.
عدالتیان ادامه داد: کمیته امداد امام خمینی سازمان حمایتگری است که در حال کمکرسانی به خانوارهای کمبرخوردار است. طبق آمارها نیز بیش از ۱۰ میلیون نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند و این افراد همانهایی هستند که زیر خط فقر زندگی میکنند. اقدامات دولت برای رفع فقر مطلق نیز تامین پکیجی است که هزینههای مسکن، بهداشت، تغذیه و آموزش این اقشار را پوشش میدهد.
آنطور که این کارشناس اقتصادی میگوید: یکی از اقداماتی که در اروپا انجام میگیرد این است که افراد بیکار و جویای کار به وزارت کار و رفاه اجتماعی معرفی میشوند. در صورتی که شغلی وجود داشته باشد این افراد باید وارد بازار کار شوند در غیر این صورت اطلاعات این افراد توسط وزارتخانه مربوطه پالایش و منابع مالی لازم برای حمایت از آنها در قالب پکیج اعلامی در نظر گرفته میشود. به نظر میرسد تامین این پکیج در ایران برای هر فرد هزینهای معادل با یک میلیون تومان به دولت تحمیل میکند اما آنچنان که به نظر میرسد دولت چنین بودجهای برای این منظور در نظر نگرفته است. حتی اگر دولت بخواهد مقدمات لازم برای این منظور را فراهم کند چند ماه زمان لازم دارد که سیستم اطلاعاتیاش را آماده کند. بنابراین سیاستگذاری برای رفع فقر مطلق در کوتاهمدت شدنی نیست.
عدالتیان در خصوص سیاستهای کلی لازم برای از بین بردن فقر بیان میکند: به طور کلی افراد به چند گروه تقسیم میشوند. گروه اول آنهایی هستند که بنا به دلایلی از قبیل معلولیت و کهولت سن قادر به کار نیستند و تنها در سایه حمایتهای دولت قادر به ادامه زندگی هستند. گروه دوم آنهایی هستند که آماده کار هستند، اما آموزشهای لازم برای ورود به بازار کار را ندیدهاند. این گروه باید به مراکز آموزش مهارت معرفی شوند تا بتوانند مهارتهای لازم برای شروع کار را بیاموزند. در صورتی که اطلاعات دولت در خصوص این گروههای نیازمند تکمیل شد لازم است افراد جذب بازار کار شوند تا از شمولیت دریافتهای حمایتی دولت خارج شوند و از این وابستگی رهایی یابند.
به باور وی، نکته اصلی که نباید از نگاه سیاستگذار دور بماند این است که ایجاد شغل نیازمند سرمایهگذاری است. اما طبق آمارهای چند سال اخیر نرخ رشد سرمایهگذاری در کشور منفی بوده و به بیانی هیچگونه سرمایهگذاری در اقتصاد صورت نگرفته است. بعد از آن نیز آنچه اهمیت دارد بهبود فضای کسبوکار است. در صورتی که سرمایهگذاری جذب نشود و فضای کسبوکار بهبود پیدا نکند، افرادی که آماده کار هستند قادر به یافتن شغل نخواهند شد، بنابراین مساله ایجاد شغل حلنشده باقی میماند.
عدالتیان تصریح میکند: بنابراین یکی از دلایلی که باعث شده افراد به زیر خط فقر سقوط نکنند نبود شغل است. در نتیجه در اقتصادی که سرمایهگذاری نداشته باشد نمیتوان شغل ایجاد کرد و به رفع فقر کمک کرد.
وی در خصوص اهمیت سیاستهای اصلاح ساختاری برای رفع فقر نیز میگوید: در سالهای گذشته و در زمان ریاستجمهوری آقای روحانی اعلام شد که دولت به دنبال کنترل نقدینگی و تکرقمی کردن تورم است و این اتفاق هم افتاد. هرچند کنترل تورم یکی از ضرورتهای اصلاح ساختاری است، اما تورم برای آنهایی که زیر خط فقر قرار دارند هیچگونه اهمیتی ندارد، چه آنکه این افراد نه مسکن دارند، نه غذای کافی میخورند و نه قادر به خرید لباس هستند. بنابراین رفع فقر مطلق چالشی است که جز از طریق پکیج تامین مسکن، تغذیه، بهداشت و آموزش برطرف نخواهد شد. ضمن آنکه انجام سرمایهگذاری برای ایجاد شغل نیز یکی از مسائلی است که میتواند در این پکیج قرار بگیرد.
اصلاحات لازم برای برطرف کردن فقر
به گفته یک اقتصاددان دیگر، زمانی که حرف از فقر میزنیم باید بین فقر نسبی و فقر مطلق اقشار تفکیک قائل شویم. فقر نسبی همان مسالهای است که در سایه سیاستهای دولت بر بخش زیادی از جامعه ایرانی سایه انداخته اما فقر مطلق مسالهای است که تعداد محدودی از جمعیت با آن دست به گریبان هستند و جزو نیازمندان واقعی جامعه به حساب میآیند.
مهدی پازوکی در گفتوگو با «جهانصنعت» میگوید: بر اساس استانداردهای جهانی برای مشخص شدن فقر مطلق باید ببینیم که افراد برای ادامه زندگی به چه میزان کالری نیاز دارند. به این ترتیب ارزش کالری روزانه موردنیاز هر فرد مورد سنجش قرار میگیرد و بر اساس نتایج به دست آمده اعلام میکنند که چه تعداد از افراد زیر خط فقر هستند.
آنطور که این اقتصاددان میگوید، تعداد افرادی که در ایران گرفتار فقر مطلق هستند محدود است و طبق آمارها تعداد آنها به حدود ۱۳ میلیون نفر میرسد. اما کارمندان دولتی، بازنشستگان، آنهایی که در بخش خصوصی مشغول هستند و حتی کشاورزان جزو طبقه گرفتار در فقر مطلق به حساب نمیآیند.به گفته وی، آنهایی که بنا به دلایلی قادر به کار کردن نیستند باید تحت حمایتهای دولتی قرار بگیرند، اما کسانی که حقوقبگیر هستند نیازی به کمکهای دولتی تحت عناوین سازمانهای حمایتگر از قبیل کمیته امداد و بهزیستی ندارند.
پازوکی بر این باور است که اگر دولت باید به جای پرداخت یارانه نقدی به ۹۵ درصد اقشار جامعه این مبالغ را در اختیار طبقات نیازمند قرار دهد دیگر مشکلی به نام فقر مطلق وجود نخواهد داشت.
وی ادامه میدهد: سه دهک پایین جامعه نیازمندان واقعی به حساب میآیند که جمعیت هر دهک نیز حدود هشت میلیون و ۴۰۰ هزار نفر است. به این ترتیب حدود ۲۵ میلیون نفر جزو سه دهک پایین درآمدی قرار میگیرند که ۱۳ میلیون نفر از آن تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند. دولت باید برای حمایت از ۱۲ میلیون نفر باقیمانده نیز اقدام به حذف یارانه گروههای با درآمد بالا بگیرد و منابعی که آزاد میشود را در قالب افزایش یارانه به آنها بدهد.پازوکی در خصوص رفع فقر نسبی نیز میگوید: برای این منظور دولت باید سیاستهای اقتصادیاش را اصلاح کند. برای مثال یکی از اقداماتی که دولت باید انجام دهد اصلاح سیستم مالیاتی است به طوری که از صاحبان درآمد مالیات بگیرد و معافیتهای مالیاتی غیرضرور را از بین ببرد. بنابراین یکی از اقدامات لازم این است که سیاستهای مالیاتی اصلاح و کمدرآمدها و نیازمندان مشمول حمایتهای کمیته امداد و بهزیستی قرار بگیرند.
به گفته وی، یکی از اقدامات ضروری دیگر نیز این است که سیاستهای حمایتی کمیته امداد باید تغییر کند و شفاف شود تا منابع این کمیته به دست اقشار کم برخوردار برسد. برای مثال دولت حق بیمه کارگران ساختمانی را پرداخت میکند اما بسیاری از این افراد مغازهدار هستند و از این یارانه استفاده میکنند.پازوکی خاطرنشان کرد: به طور کلی فقر مطلق در اقتصاد ایران محدود است و بخش عمده اقشار، گرفتار فقر نسبی هستند. رفع این مساله نیز نیازمند اتخاذ سیاستهای بخردانه و تغییر شیوه مدیریتی است، به طوری که مدیران شایسته و تحصیلکرده در دانشگاههای درجه یک استفاده کند تا بتواند مسیر درستی برای کاهش تعداد اقشار فقیر از طریق اصلاحات ساختاری ترسیم کند.
لینک کوتاه :