آیا «ماسک» میتواند کل «توئیتر» را بخرد؟/«قرص سمی» توئیتر برای «ایلانماسک»
به گزارش جهان صنعت نیوز: تنها به فاصله یک هفته، ایلانماسک از خرید ۲/۹ درصد سهام توئیتر و دعوت شدن به تیم هیاتمدیره به جایی رسیده است که میگوید قصد دارد کل توئیتر را به ارزش ۴۳ میلیارد دلار تصاحب کند. شاید فکر کنید ثروتمندترین فرد دنیا باید بتواند هرچه را که اراده کرد، بخرد؛ اما در مورد توئیتر بهنظر میرسد چالشهای بزرگی در پیش رو دارد.
چند روزی است که ماسک با تمرکز بر کلیدواژه «آزادی بیان» و «الگوریتم متنباز» خود را به شکل فرشته نجات توئیتر جا زده و با نظرسنجیهای عجیب توئیتری خود انگار میخواهد این حس را القا کند که با روی کار آمدن او، کاربران نقش بیشتری در تصمیمگیریهای توئیتر خواهند داشت و «دموکراسی» واقعی بر توئیتر حاکم خواهد شد؛ اما ماسک بارها ثابت کرده شخصیت دمدمیمزاجی است و آزادی بیان و دموکراسی تا جایی برایش اهمیت دارد که در جهت منافع شخصی خودش باشد.
شاید موضوعی که بسیاری از کاربران به آن کمتوجه هستند این است که توئیتر در مقایسه با شبکههای اجتماعی دیگر، شرکت بسیار کوچکی است.
سالها است سهامداران توئیتر این شرکت را بهخاطر ناتوانی در رسیدن به پتانسیل کامل خود مورد انتقاد قرار دادهاند؛ چراکه توئیتر نتوانسته مانند فیسبوک که تعداد کاربران روزانهاش ۱۱ برابر بیشتر است، به جامعه کاربری میلیاردی دست پیدا کند یا مانند یوتیوب که درآمد آن در سهماهه گذشته، پنج برابر بیشتر از توئیتر بوده است، به کسبوکاری موفق در زمینه تبلیغات تبدیل شود.
اما زمانی که ایلانماسک پیشنهاد داد مایل است کل توئیتر را به ارزش ۴۳ میلیارد دلار تصاحب کند، تمام توجهها به این واقعیت جلب شد که این شرکت بسیار کوچک و کمدرآمد، حتی در مقایسه با رقبای قدرتمندتر و سودآورترش، چقدر بااهمیت و بانفوذ است.
تصاحب «توئیتر» برای «ایلانماسک» چه اهمیتی دارد؟
اینکه ثروتمندترین فرد دنیا ۳ میلیارد دلار برای خرید سهام توئیتر خرج کرده و حالا میگوید قصد دارد کل این شرکت را یکجا تصاحب کند، دلیل خوبی دارد. حتی اگر ماسک واقعا قصد خرید نداشته باشد (یا جلوی برنامههایش گرفته شود)، به هر حال دارد با به رخ کشیدن قدرت و نفوذش، توئیتر را تحت فشار قرار میدهد تا این شبکه اجتماعی را مطابق میل او اداره کند. توئیتر به همان دلیل برای کسی مثل ماسک ارزشمند است که برای سیاستمدارانی چون «دونالد ترامپ» ارزشمند بوده است؛ افرادی که کوچکترین و احمقانهترین حرفهایشان به گوش جمعیت بزرگی از کاربران رسیده، رسانهای شده و محبوبیت یا بدنامی آنها را بیشتر کرده است.
ارزش واقعی «توئیتر» در ارزش بازار آن نیست
همچنین باید قبول کرد توئیتر از بسیاری از جهات پلتفرمی برای نخبهها است. درست است که گاهی هم صدای افراد معمولی که فالوئر زیادی در این پلتفرم ندارند، به گوش دنیا میرسد، اما توئیتر در دستان افراد مشهور و بانفوذ ابزار ارتباطی بسیار قدرتمندتری است. اگرچه تعداد کاربران روزانه توئیتر حدود ۲۰۰ میلیون است (برای مقایسه، این آمار برای فیسبوک ۶۲/۱ میلیارد است)، نقش بسیار مهمی در شکلگیری جو سیاسی دارد. در گذشته، وقتی حساب کاربران مشهور توئیتر چون «دونالد ترامپ»، «الکس جونز» و «مایلو یناپولس» بسته شد، این افراد سراغ پلتفرمهای دیگری رفتند؛ اما نتوانستند مانند روزهای اوج محبوبیت خود در توئیتر، در مرکز توجه قرار بگیرند. توئیتر از این لحاظ با «فیسبوک» و «گوگل» متفاوت است که بازارهای مالی، قدرت واقعی آن را نشان نمیدهند و درست به همین خاطر است که ماسک میتواند برای خرید کل این شرکت تنها کسری از ثروتش را پیشنهاد دهد و طوری وانمود کند که انگار به توئیتر لطف میکند و میخواهد آن را با قیمتی بالاتر از ارزش آن تصاحب کند. درحالی که ارزش واقعی توئیتر جای دیگری است.
«قرص سمی» هیاتمدیره توئیتر برای ایلانماسک چیست؟
زمانی که ایلانماسک پیشنهاد تصاحب کامل توئیتر و خصوصی کردن آن را مطرح کرد، (هرچند طبق رفتارهای همیشگیاش گفته بود قصد ندارد سهمش را بیشتر از ۹/۱۴ درصد افزایش دهد)، «پاراگ آگراوال»، مدیرعامل توئیتر، به کارمندان خود گفت هیاتمدیره پیشنهاد ماسک را بهطور دقیق ارزیابی خواهد کرد و تصمیمی را که بهنفع سهامداران باشد، خواهد گرفت. حال خبر رسیده که هیاتمدیره با طرح «قرص سمی» که بهطور تخصصی به آن «حقوق کوتاهمدت سهامداران» گفته میشود، موافقت کرده است تا جلوی تصاحب خصمانه توئیتر را بگیرد.
استراتژی دفاعی «قرص سمی» در بین شرکتهایی که از سمت سرمایهگذاران کنشگر خود تحت فشار هستند یا درمعرض تصاحب خصمانه قرار دارند، مرسوم است. این استراتژی به تمام سهامداران فعلی، البته به جز فرد خاطی، اجازه میدهد سهام بیشتری را با تخفیف خریداری کنند تا بدینترتیب از تجمع سهام در دست طرف متخاصم جلوگیری شود. به گفته وال استریت ژورنال، «این شرکت روز جمعه طرح بهاصطلاح قرص سمی را به تصویب رساند که براساس آن، افزایش سهام ایلانماسک به بیش از ۱۵ درصد دشوار خواهد بود». توئیتر نیز در بیانیهای مطبوعاتی اعلام کرد اعضای هیاتمدیره بهاتفاق «طرح حقوق سهامداران را به دنبال پیشنهاد ناخواسته و غیرالزامآور تصاحب توئیتر به تصویب رسانند». در این بیانیه آمده است: «طرح حقوق سهامداران احتمال اینکه شخصیتی حقیقی یا حقوقی بتواند توئیتر را ازطریق انباشت سهام بازار آزاد بدون پرداخت مبلغ اضافی مناسب به همه سهامداران یا بدون دراختیار قرار دادن زمان کافی به هیاتمدیره برای انجام تصمیمگیری آگاهانه و اقداماتی در جهت منافع سهامداران تصاحب کند، کاهش میدهد.»
به عبارت دیگر، این طرح کار «ماسک» را برای اینکه مستقیما پیش خود سهامداران برود و سهام آنها را بهصورت تدریجی تصاحب کند، دشوارتر خواهد کرد، چراکه تصمیم نهایی درباره تصاحب توئیتر به عهده هیاتمدیره خواهد بود. البته توئیتر در ادامه گفت چنین طرحی هیاتمدیره را از تعامل با طرفهای دیگر یا پذیرش پیشنهادی که به باور هیاتمدیره در جهت منافع توئیتر و سهامدارانش باشد، بازنمیدارد. به این معنی که اگر ماسک پیشنهاد بهتری داد، شاید موضعگیری هیاتمدیره تغییر کند. همچنین، طرح «قرص سمی» تا یک سال برپا خواهد بود و اگر در این مدت شخصیتی حقیقی یا حقوقی ۱۵ درصد از سهام توئیتر را بدون تایید هیاتمدیره تصاحب کند، به اجرا درخواهد آمد.
واکنش «ماسک» به طرح قرص سمی «توئیتر» چه بود؟
ماسک تا چند روز توانست با دراختیار داشتن ۲/۹ درصد سهام، بهعنوان بزرگترین سهامدار توئیتر فخرفروشی کند و حتی ارزش سهام این شرکت را تا ۲۵ درصد بالا ببرد؛ تا اینکه شرکت سرمایهگذاری «گروه ونگارد» میزان سهام خود را تا ۳/۱۰ درصد افزایش داد و ماسک را به رتبه دوم فرستاد. ماسک روز پنجشنبه در واکنش به طرح «قرص سمی» توئیتر نوشت: «اگر هیاتمدیره اقدامی در جهت خلاف منافع سهامداران اتخاذ کند، درواقع به رسالت امانتداری خود خیانت کرده است. درنتیجه، بار چنین مسوولیتی بینهایت عظیم خواهد بود.» ماسک به سبک همیشگی، در یک نظرسنجی در توئیتر از کاربران پرسید آیا پیشنهاد خرید او باید به تایید سهامداران برسد یا هیاتمدیره؛ کاربران اگرچه در این زمینه دخالتی ندارند، در نظرسنجی شرکت کرده و اکثریت، جوابی را که ماسک دنبال آن بود، دادند؛ اینکه این سهامداران هستند که باید پیشنهاد خرید ماسک را بررسی کنند.
ساختار مالی توئیتر نیز، برخلاف «فیسبوک» و «گوگل»، بهگونهای است که به بنیانگذاران و مدیران اجازه دخالت در تصمیمگیریهای این شرکت را بدون دراختیار داشتن مقادیر زیادی از سهام آن نمیدهد. درنتیجه، حداقل روی کاغذ، اگر تعداد کافی از سهامداران توئیتر پیشنهاد ماسک را بپذیرند، ماسک میتواند صاحب توئیتر شود. اما ماسک شخصیتی بسیار دمدمی و متزلزل دارد و امروز چیزی میگوید و فردا از انجام آن چشمپوشی میکند. اگر یادتان باشد، سال ۲۰۱۸ در همین توئیتر اعلام کرد که میخواهد سهام شرکت تسلا را خصوصی کند؛ اما بعد معلوم شد برای این کار بودجه کافی ندارد و کل قضیه منحل شد. جدیدا هم که دیدیم گفت قصد دارد عضو هیاتمدیره توئیتر شود، اما بعد اعلام کرد از این کار منصرف شده است. کسی چه میداند چند روز بعد چه خواهد گفت؟
در نهایت چه سرنوشتی برای «توئیتر» بهتر است؟
با تمام این حرفها، باید به این حقیقت اقرار کرد که حداقل در یک زمینه حق با ایلانماسک است؛ اینکه توئیتر بهعنوان شرکت خصوصی حال و روز بهتری خواهد داشت. البته نه بهخاطر حرف ماسک که توئیتر باید «پلتفرمی برای آزادی بیان در کل دنیا» باشد؛ بلکه به این خاطر که توئیتر بهعنوان پلتفرم ارتباطی، قدرت فوقالعادهای دارد، اما بهعنوان کسبوکار، چشمانداز هیجانانگیزی در انتظارش نیست. اگرچه توئیتر از همان مدل کسبوکار «گوگل» و «فیسبوک»، یعنی پلتفرم رایگان مبتنی بر تبلیغات استفاده میکند، در مقایسه با دو شرکت دیگر، انجمن کاربری بسیار بسیار کوچکتری دارد؛ برای همین، درآمد چندانی از بخش تبلیغات نصیبش نمیشود و سهامداران از این وضعیت بسیار ناراضی هستند. به همین خاطر است که سال گذشته درآمد «گوگل» ۲۵۷ میلیارد و درآمد «فیسبوک» ۱۱۷ دلار بود، درحالیکه درآمد توئیتر تنها ۵ میلیارد دلار بود و به همین دلیل ارزش «گوگل» ۷/۱ تریلیون دلار، «فیسبوک» ۵۸۳ میلیارد دلار و توئیتر تنها ۳۶ میلیارد دلار است.
برخی میگویند توئیتر برای افزایش درآمدزایی باید مدل کسبوکار رایگان مبتنی بر تبلیغات را کنار بگذارد و کاربران باید برای استفاده از آن حق اشتراک پرداخت کنند (چیزی شبیه اشتراک «توئیتر بلو» که بهتازگی اعلام شده و ۳ دلار در ماه است)؛ اما خیلی راحت میتوان تصور کرد اگر استفاده از توئیتر پولی شود، اکثر کاربران توئیتر تصمیم بگیرند از این پلتفرم جدا شوند و این یعنی جامعه کاربری توئیتر حتی از وضعیت فعلی کوچکتر خواهد شد. با این حال توئیتر بدترین کسبوکار دنیا نیست؛ فقط آنطور که سهامداران از یک پلتفرم فناوری «سیلیکون ولی» با قدرت جریانسازی و تکان دادن دنیا انتظار دارند، عملکرد فوقالعادهای ندارد. به همین خاطر اگر توئیتر دراختیار یک مالک خصوصی باشد که دغدغه ارزش سهام توئیتر را نداشته باشد، مشکلی با این آمار و ارقام ناامیدکننده نخواهد داشت.
حتی با وجود طرح «قرص سمی» و ناتوانی احتمالی ماسک به خرید توئیتر بهخاطر گره خوردن تمام ثروتش به سهام «تسلا» و «اسپیس ایکس»، هنوز نمیدانیم پایان ماجرای ایلانماسک با توئیتر چه خواهد شد. شاید فعلا تنها نکتهای که بتوان از کل این ماجرا گرفت این است که توئیتر، صرفنظر از سود خالص آن، چقدر برای نخبهها ارزشمند است و هرقدر هم که کاربران عادی بتوانند از «آزادی بیان» بیشتری در توئیتر لذت ببرند، برنده اصلی این داستان همچنان ایلانماسک است.
لینک کوتاه :