پیامدهای بازگشایی زودهنگام مدارس/تحصیل در سایه اضطراب
به گزارش جهان صنعت نیوز: از آنجا که برخی کارشناسها و مسوولان معتقد بودند این شیوه آموزشی باید هرچه سریعتر تغییر کند به همین خاطر شاهد بازگشایی زودهنگام و بدون برنامهریزی مدارس در کشور بودیم. نخستین بار پس از کرونا، آبان سال ۱۴۰۰ مدارس بازگشایی شدند، اما متاسفانه به دلیل شروع پیک ششم کرونا و شیوع «اومیکرون» بار دیگر آموزش حضوری متوقف شد. دومین مرحله بازگشایی مدارس پس از تعطیلات نوروز ۱۴۰۱ صورت گرفت که همچنان هم ادامه دارد. اما بازگشایی یکباره بدون توجه به فراهم کردن برخی ساختارها، امکانات و برنامهریزیها در این زمینه، پیامدهای جدی نیز به همراه داشته است. با این حال بازگشایی مدارس موافقان زیادی دارد، زیرا آنها افت تحصیلی دانشآموزان را از معایب جدی آموزش غیرحضوری میدانند. اما مخالفان، خواستار بازگشایی مدارس به صورت تدریجی بودند. صرفنظر از وجود بیماری کرونا، باید قبول کرد که دانشآموزان هنوز برای بازگشت به محیط مدرسه آمادگی لازم و کافی را نداشتند، چراکه بسیاری از آنها با اضطراب و استرس شدید ناشی از ابتلا به بیماری کرونا دست به گریبان هستند، بنابراین به گفته روانشناسها در ابتدا باید سعی کرد میزان اضطراب دانشآموزان از ابتلا به بیماری را کاهش داد. به جای سرکوب این نوع از احساسات باید در جهت درک متقابل آنها تلاش کرد و از اجبارهای افراطی که ممکن است سطح تنش دانشآموز و خانواده را بالا ببرد، جلوگیری کرد.
تمسخر دانشآموزان توسط همکلاسیها
در همین رابطه مریم مومنی- روانشناس تربیتی- درباره مشکلات ناشی از بازگشایی یکباره مدارس به «جهانصنعت» گفت: بازگشایی مدارس پس از دو سال آن هم در شرایطی که هنوز ویروس کرونا ریشهکن نشده، نیاز به مقدمات و ملزوماتی داشت که بیتوجهی به آنها میتواند مشکلات و مسائل دیگری را رقم بزند از این نظر که در بسیاری از مدارس، فضا و امکانات تهویه مناسبی وجود ندارد و حتی بهداشت فردی به صورت مناسب رعایت نمیشود. بنابراین در چنین شرایطی خطر بیماری و همهگیری میتواند وجود داشته باشد، چراکه از قبل در خصوص بازگشایی مدارس اطلاعرسانی نشده بود و بسیاری از مدارس آمادگی لازم را به لحاظ فضا و امکانات نداشتند. بنابراین معتقدم هنوز زیرساختها برای بازگشایی مدارس مهیا نبوده و نیست. همین مشکلات نیز منجر به اعتراض خانوادهها شده است زیرا نگرانی والدین از بابت رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی و خطر ابتلا به بیماری فرزندانشان بیشتر شده است. این احساس خطر به ویژه در میان دانشآموزان مقاطع اول و دوم ابتدایی بیشتر احساس میشود. دانشآموزان نیز به دلیل نگرانی والدین دچار اضطراب و استرس شدیدی شدهاند، زیرا بر اساس گزارشها از برخی مدارس تعداد زیادی از دانشآموزان به کرونا مبتلا شدهاند که همین امر روحیه بسیاری از دانشآموزان را متزلزل کرده است.
وی افزود: این در حالی است که طبق بخشنامه آموزشوپرورش از مسوولان مدارس خواسته شده بود هفته اول به دانشآموزان سخت نگذرد و بیشتر به تفریح و بازی بگذرد که به نظر من در مدارسی که این دستورالعمل را رعایت کرده بودند دانشآموزان شادتر، پرانرژیتر و با انگیزه بیشتر برای یادگیری نسبت به سایر مدارس داشتند. از سوی دیگر باید توجه داشت که آموزش قوانین به دانشآموزان در مقاطع تحصیلی ابتدایی بسیار ضروری است زیرا آنها به اندازه کافی در محیط مدرسه حضور نداشتند و از بسیاری قوانین مدرسه هم بیاطلاع هستند. بنابراین آموزش گامبهگام و نه کوبنده و سریع میتواند موثرتر باشد چراکه در حال حاضر نیمی از کلاس دومیها سواد خواندن و نوشتن نیز ندارند. همین امر منجر به استرس آنها در فضای مدرسه میشود.
سرکوب دانشآموزان
این روانشناس خطاب به آموزگاران اظهار کرد: در حالت معمولی، افسردگی دانشآموزان خود را به شکل پرخاشگری نشان میدهد، بنابراین ضمن افزایش اختلالات رفتاری، افسردگی دانشآموزان نیز افزایش یافته است. از طرفی در بسیاری از مواقع، کودکان و دانشآموزان به دلیل ترس از ابتلا به کرونا، حق خروج از منزل را نداشتند، در نتیجه این استرس و اضطراب هم از دیگر مشکلات روانشناختی بود که به اختلالات خلقی آنها اضافه شده است. یکی از توانمندیهای گفتاری، ابراز مشکلات خود بدون پرخاشگری است. اما از آنجا که در آموزش مجازی دانشآموزان در کنار یکدیگر نبودند، بنابراین به طور طبیعی نمیتوانستند از حق و حقوق خود هم دفاع کنند و در بسیاری مواقع جرات بیان و ابراز مشکلات خود را نداشتند.
وی افزود: دانشآموزانی که مشکلاتی در خواندن، نوشتن و ریاضی داشتند و والدین و یا خواهر و برادر بزرگتر به آنها کمک میکردند، ممکن است اکنون این نگرانی را داشته باشند که از سوی معلم یا همکلاسیهایشان مورد تمسخر قرار بگیرند. همچنین دانشآموزانی که کندی حرکتی در نوشتن داشتند و دانشآموزانی که خجالتی و کمرو بودند، ممکن است در کلاس عملکرد درستی نداشته باشند و از آنجا که معمولا این گروه از دانشآموزان، مهارتهای دوستیابی و ارتباطات اجتماعی ندارند، ممکن است در کلاس حضوری با مسائلی مانند لالی عاطفی روبهرو شوند و از برقراری روابط با دیگران اجتناب کنند.
این روانشناس در خصوص بروز لالی عاطفی در دانشآموزان مقاطع اول و دوم ابتدایی میگوید: نخستین ورود کودکان به فضای تعاملی با گروه وسیعی از همسالان در ابتدا از طریق مهدهای کودک و بعد مدارس محقق میشود. در این فضا مفاهیم بسیاری از قبیل مشارکت، شهروندی مسوولانه، رعایت نوبت، اجتماعیشدن، کمک، همدلی، مراقبت، نظم و قانونمندی و رفتارهای اجتماعی فراگرفته میشود.
او ادامه داد: ضمن اینکه آموزش این مفاهیم برای دانشآموزان به ویژه مقاطع اول و دوم ابتدایی به سبب جایگزین شدن آموزش مجازی با تاخیر روبهرو شد، مشکلات بسیاری مانند اضطراب اجتماعی، چسبندگی و لالی عاطفی هم به وفور مشاهده شد که به منظور رفع این مشکلات، شرکت در برخی فعالیتها و موقعیتهای اجتماعی، دریافت مداخلات روانشناختی و تقویت سواد سلامت در حوزه ارتباطات توصیه میشود.
افزایش اختلال در خواب
مومنی با اشاره به افزایش چاقی دانشآموزان در دوران کرونا بیان کرد: اختلال در خواب یکی از مشکلاتی است که به سبب مجازی شدن آموزش رخ داده است. تصویری نبودن آموزش و حضور و غیاب سبب شد دانشآموزان شبها دیر بخوابند و صبحها دیر بیدار شوند و در نتیجه حضور فعال و به موقعی در کلاس نداشته باشند که همین امر نیز مساله اختلال در خوراک و چاقی را به همراه داشت زیرا کاملا وعدههای غذایی دانشآموزان دچار تغییر شده بود. علاوه بر اختلال در خوراک، مساله کمتحرکی هم در بروز چاقی در میان دانشآموزان نقش داشت. اگر پیش از این در مدارس ساعاتی برای ورزش و تحرک در نظر گرفته میشد، اینک این واحد درسی به دلیل مجازی بودن آموزش و کاهش تعداد ساعات کلاسی، حذف شد و نتیجه آن بروز چاقی شدید بود.
ابعاد اجتماعی بازگشایی مدارس
محمد الحسینی- جامعهشناس- در خصوص ابعاد اجتماعی بازگشایی مدارس به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه ضعف تبیین و استفاده از چارچوبی برای اندیشیدن بهشدت در برخی تصمیمگیریهای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی کشور دیده میشود؛ به این معنا که معلوم نیست تصمیمات بر چه مبنایی گرفته میشوند و چه پیامدهایی دارند! با اینوجود گاهی میبینیم تصمیماتی بدون پشتوانه علمی گرفته و پس از مدت کوتاهی، لغو میشود یا نتایجی که باید از آن تصمیم گرفته میشد، حاصل نمیشود.
وی افزود: پیش از دوران کرونا، درباره گسترش فرهنگ آموزشی مبتنی بر استفاده از فناوریهای آموزشی موجود، طرحهای پژوهشی زیادی انجام و سیستمهای کامپیوتری بسیار زیادی تهیه شد، ولی عملا در حوزه آموزش اثربخشی نداشت. دلیل این امر، وجود نداشتنِ نظام آموزشی مبتنی بر نیازها است؛ ضمن اینکه شکاف فرهنگی عمیقی بین متولیان تربیت و دانشآموزان وجود داشت. از طرفی تصمیمگیریهای سریع، بدون برنامهریزی و چارچوب نظری لازم، شهامت تدریس را از معلمان گرفته و آنها را تبدیل به ابزاری برای توجیه سیاستهای ناکارآمد میکند که موجب عدم اثربخشی آنها در فعالیت تعلیموتربیت و کارآمدی نظام آموزشی حتی در آموزش حضوری میشود.
این جامعهشناس تاکید کرد: وجود نگرشهایی که مبتنی بر برنامهریزی آموزشی و نظام فکری دقیقی نیستند، بیشتر از کرونا ما را محدود کرد. ما در نظام آموزشوپرورش سند تحول بنیادین داریم که عملا میتواند به چارچوبی برای فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود، اما حتی از آن استفاده هم نمیشود و برخی تصمیمها بیشتر بهصورت فردی و بدون پشتوانه فکری و نظری اعمال میشود.
الحسینی با اشاره به یکی از بزرگترین ضعفهای نظام آموزشی بیان کرد: به نظرم بزرگترین ضعف نظام آموزشی در دوران کرونا تعامل اندک میان دانشآموز و معلم در آموزش فضای مجازی و در بستر فضای حقیقی بود که ریشه آن اصرار بخشهای ستادی بر رعایت قواعد آموزش حضوری در آموزش مجازی و توجه اندک آنها به تحقق اهداف اصلی آموزش است و قطعا هدف آموزش پر کردن ساعات منظم برنامه هفتگی نیست؛ این قضیه باید در دوره آموزش حضوری بسیار پراهمیتتر جلوه داده شود.
او ادامه داد: علاوه بر رعایت شیوهنامههای بهداشتی، باید شیوهنامههای آموزشی صحیح و درست نیز مورد توجه باشد و این محرومیت آموزشی بدون عجله و با حوصله بسیار باید جبران شود. شاید شرایط کلاس به گونهای باشد که برای هر دانشآموز برنامه آموزشی خاصی ریخته شود که این امر، نیاز به حوصله و ارتقای مهارتهای آموزشی معلمان با نظارت مشاوران و متخصصان تعلیموتربیت دارد.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :