خطر جنگ جهانی سوم با رویارویی آمریکا- ناتو علیه روسیه افزایش یافت/جنگ نیابتی
سرگئی لاوروف در گفتوگویی هشدار داد که کشورش تلاش خود را به عمل میآورد تا مانع یک جنگ جهانی شود و به طور مصنوعی هم وضعیت را دراماتیزه نکند، اما خطر جنگ جهانی سوم به هر صورت واقعی است و نباید دستکم گرفته شود. لاوروف در پاسخ به سوالی در مورد شباهت بحران کنونی با بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲ گفت در آن زمان مقررات مکتوب بینالمللی برای رفتار در چنان شرایط بحرانی وجود نداشت، اما آمریکا میدانست که روسیه چگونه رفتار خواهد کرد و روسیه هم رفتار آمریکا برایش قابل پیشبینی بود. در جریان بحران موشکی کوبا روسیه قصد استقرار موشکهای مجهز به کلاهکهای هستهای در کوبا را داشت. با افشا شدن تلاشهای عملی مسکو در این راستا دو ابرقدرت تا آستانه یک جنگ پیش رفتند، اما نهایتا روسیه از قصد خود صرفنظر کرد و قرار شد آمریکا سلاح اتمی در ترکیه مستقر نکند.
از طرفی، وزیر خارجه روسیه در ادامه اظهاراتش غرب و ناتو را متهم کرد که در اوکراین به جنگی نیابتی علیه روسیه مشغول هستند و همین امر حمله به محمولههای تسلیحاتی ارسالی به اوکراین را موجه میکند. او حملات متعدد به انبارهای اسلحه در غرب اوکراین را هم در همین رابطه دانست. لاوروف همچنین آمریکا را متهم کرد که با ارسال سلاح بیشتر اوکراین را به ادامه جنگ تشویق میکند.
کشورهای غربی میگویند تحویل سلاح به اوکراین برای قادر کردن این کشور به دفاع موثر از خود در برابر تجاوز روسیه و دفع این حمله است. در حال حاضر بحث در پایتختهای غربی بر سر عملیکردن هر چه بیشتر ارسال سلاحهای سنگین مانند توپخانه، تانک، هلیکوپتر و خودروهای سنگین زرهی به اوکراین در جریان است.
در این خصوص رابرت کلی، استاد روابط بینالملل در سایت «۱۹ fortyfive» در گزارشی نوشته است که اوکراین در حال تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی خطرناک بین روسیه و غرب است.«قرار بود تهاجم روسیه به اوکراین یک حمله رعدآسا باشد؛ حملهای سریع برای نابودی نخبگان سیاسی اوکراین و استقرار یک دولت دستنشانده توسط روسیه. آنها میاندیشیدند که اوکراینیها که نسبت به دولت فاسد خود بدبین و دلسرد شدهاند، این تغییر را سریع خواهند پذیرفت و پس از آن روسیه میتواند به سرعت نیروهای خود را از این کشور خارج کند. این درگیری در واقع یک «عملیات نظامی ویژه» خواهد بود، نه یک جنگ. ارتش روسیه پیش از آن که غرب فرصت پاسخگویی داشته باشد، از اوکراین خارج میشود. همه چیز مانند ربودن کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴، یک عمل انجام شده است.
ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه، مشروعیت دولت ولودیمیر زلنسکی رییسجمهور اوکراین و احساس هویت ملی اوکراین را دستکم گرفت. حرکت سریع پوتین در قبال کییف به بنبست کشیده شد. پس از شش هفته، روسها از آن محور شمالی حمله منصرف شدند. آنها اکنون روی تصرف منطقه شرقی دونباس در اوکراین تمرکز کردهاند. حتی این تهاجم محدودتر هم با مشکل مواجه خواهد شد. دلیل آن این است که پوتین اکنون تقریبا با کل غرب میجنگد، نه فقط با اوکراین.
جنگ اکنون یک جنگ نیابتی است
تقریبا بلافاصله، زلنسکی درخواست کمک از غرب را آغاز و عملا درگیری را به یک جنگ نیابتی بین غرب و روسیه تبدیل کرد. در واقع، زلنسکی تلاش جنگ در اوکراین را به صراحت با این عبارات بازاریابی کرد. او از اوکراین به عنوان لبه رو به جلوی اروپا صحبت و از آن در برابر تهاجم گسترده روسیه دفاع کرد. اوکراین ممکن است در ناتو یا اتحادیه اروپا نباشد، اما به طور فزایندهای مشخص شد که به عنوان یک سنگر عمل میکند.
در آستانه جنگ، پوتین سخنرانیهایی داشت و کل توافقات پساجنگ سرد در اروپا را محکوم کرد. او نه تنها به استقلال اوکراین، بلکه به گسترش ناتو، فرار اروپای شرقی از حوزه نفوذ روسیه و توسعه دموکراسیهای متمایل به غرب در سراسر روسیه اعتراض کرد. او به وضوح میخواهد نسخهای از اتحاد جماهیر شوروی یا امپراتوری روسیه را بازگرداند. این ظن گسترده وجود دارد که اگر پوتین قبلا اوکراین را کنترل میکرد، اکنون کشورهای بالتیک یا لهستان را تحت فشار قرار میداد.
در این مورد، احتمالا حق با زلنسکی است. رویزیونیسم (تجدیدنظرطلبی) پوتین، در حالت ایدهآل، فقط به اوکراین محدود نمیشود. او خواهان نظم امنیتی متفاوت اروپایی است؛ نظمی با نقش بسیار بزرگتر و نیمه امپراتوری برای روسیه. افسوس، هیچکس به جز مسکو این را نمیخواهد، بنابراین غرب به طرز چشمگیری از اوکراین حمایت کرده است. این جنگ در واقع یک جنگ نیابتی است.
پوتین برای جلوگیری از این نتیجه نیاز به پیروزی سریع داشت. اکنون کانال کمکهای غرب به اوکراین در حال گسترش است و شامل تسلیحات سنگین میشود که حتی میتواند به اوکراین در بازپسگیری اراضی در صورت توقف حمله فعلی دونباس کمک کند. در واقع روسیه اکنون در حال نبرد با ارتش اوکراینی است که دارای تجهیزات نظامی غربی است. اگر این روند ادامه پیدا کند، اوکراین یکی از مجهزترین و جنگزدهترین ارتشهای روی کره زمین را خواهد داشت.
عملیات نظامی روسیه در اوکراین موجی از حمایت کشورهای غربی را از کییف به راه انداخته و باعث سرازیر شدن کمکها و تسلیحاتی غرب به اوکراین برای کمک به مقاومت مقابل نیروهای اشغالگر روسی شد. زلنسکی ماههاست که از کشورهای غربی خواسته است تا تسلیحات سنگین از جمله توپخانه و هواپیماهای جنگی در اختیار او قرار دهند. او تاکید کرده است که در صورت دریافت تسلیحات بیشتر، نیروهایش میتوانند روند عملیات نظامی روسیه را معکوس کنند. به نظر میرسد که درخواستهای زلنسکی اکنون گوش شنوایی در میان کشورهای غربی یافته است، چراکه تعدادی از کشورهای ناتو در چند روز گذشته متعهد شدهاند با وجود اعتراض مسکو، تسلیحات و تجهیزات سنگین را به اوکراین عرضه کنند.
این نتیجه برای پوتین یک فاجعه است. روسیه از نظر تعداد و حجم تسلیحات در حال حاضر برتری دارد، اما اوکراین دارای روحیه بالاست و به زودی از نظر تجهیزاتی تقویت میشود و دست بالا را خواهد داشت. با افزایش ورود تسلیحات غربی، ترازو برابر میشود و سپس علیه روسیه میچرخد.
روسیه همچنین ظرفیت اقتصادی، به ویژه پایگاه صنعتی دفاعی، برای رقابت با (تقریبا) کل ظرفیت صنعتی دفاعی غرب را ندارد. تولید ناخالص داخلی روسیه کمتر از دو تریلیون دلار است و تولید ناخالص داخلی آمریکا و اتحادیه اروپا بیش از ۴۰ تریلیون دلار. هر دو تجهیزاتی به خوبی یا بهتر از تجهیزات روسی تولید میکنند.
بدتر از آن، اقتصاد روسیه به دلیل تحریمها علیه روسیه به دلیل جنگ دچار انقباض شدیدی خواهد شد. برآوردها حول محور انقباض ۵ تا ۱۰ درصدی فقط در سالجاری شناور است. این مساله به علاوه هزینههایی که یک جنگ بزرگ در پی دارد و عدم آمادگی جمعیت روسیه برای آن، این کشور را به سمت بحران اقتصادی سوق خواهد داد یا در آیندهای نزدیک دچار رکود خواهد شد.
پوتین بخش زیادی از نوسازی دفاعی روسیه در دهه گذشته را صرف جداسازی اقتصاد دفاعی خود از اقتصاد جهانی کرد. یعنی پایگاههای صنعتی دفاعی روسیه کاملا خودکفا است و باید تا مدتی بتواند سلاحهای لازم را تولید کند. اما اگر جنگ در بنبست فرو رود- اگر حمله فعلی دونباس به یک پیشرفت جنگی منجر نشود- سازندگان دفاعی روسیه وارد یک رقابت تسلیحاتی میانمدت با تولیدکنندگان غربی خواهند شد. با توجه به عدم تقارن فاحش در اندازه، به علاوه درد ناشی از تحریمها، بعید است آنها برای مدت طولانی از تولید دفاعی غرب پیشی بگیرند. همانطور که بسیاری مشاهده کردهاند، اگر اوکراین بتواند چند ماه دیگر ادامه دهد و دوام بیاورد، روسیه احتمالا نمیتواند در جنگ پیروز شود.
مدل افغانی
سایت ۱۹ fortyfive در ادامه مینویسد: یک مدل برای این موضوع داریم؛ آخرین جنگ نیابتی فاجعهبار روسیه با جهان گستردهتر. در سال ۱۹۷۹ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد. همانند درگیری کنونی اوکراین، مدافعان ابتدا متحمل خسارات تنبیهی شدند و شوروی دستاوردهایی داشت. اما مقاومت ملی- اسلامی در افغانستان ادامه داشت و دنیای بیرونی پشت سر آن جنگجویان چرخید.
یک خط لوله تحت حمایت آمریکا، اسلحه را از طریق سرزمینهای مسلمانان مجاور به افغانستان قاچاق میکرد. جنگجویان سرسخت و با روحیه بالا، دقیقا مانند ارتش اوکراین امروزی، از این سلاحها برای جلوگیری از دستاوردهای بیشتر شوروی استفاده کردند. جنگ تبدیل به جنگ فرسایشی شد. با گذشت زمان، شوروی خسته شد و عقبنشینی کرد. به همین ترتیب، حتی اگر روسها بتوانند در ماههای آینده یک پیروزی کوتاهمدت در دونباس به دست آورند، احتمالا با شورش در آن مناطق فتحشده مواجه خواهند شد و باقیمانده اوکراین بر آن فتوحات، بهطور مداوم توسط غرب مسلح میشود.
گزینههای روسیه محدود است. این کشور نمیتواند به طور نظامی به غرب اوکراین نفوذ کند تا جریان تدارکات را قطع کند. مرز بین اوکراین و ناتو خیلی طولانی است که نمیتوان جریان ورودی را با حملات موشکی نیز مسدود کرد. همچنین نمیتواند به داخل ناتو حمله کند تا از ارسال تسلیحات جلوگیری کند. این خطر تشدید تنش با خود ناتو را به همراه دارد. به طور مشابه، استفاده فزاینده روسیه از سلاحهای هستهای یا شیمیایی در اوکراین خطر افزایش دخالت ناتو را به همراه دارد.
بهترین شانس روسیه این است که سریعا یک پیروزی محدود به دست آورد؛ پیش از آنکه تمام پیچیدگیهای سیاسی و لجستیکی در تلاشهای ناتو برطرف شود و به دنبال صلح از طریق مذاکره باشد. در غیر این صورت، روسیه در یک جنگ نیابتی تمامعیار با یک حریف بسیار ثروتمندتر و سازندهتر که این کشور سخت و مصمم را تامین میکند، گرفتار خواهد شد و نمیتواند در آن نبرد پیروز شود.»
لینک کوتاه :