مردم خستهاند
به گزارش جهان صنعت نیوز: از سوی دیگر گزارشها نشان میدهد از چهار دهه پیش تاکنون زبالههای جمعآوریشده از رشت و هفت شهر دیگر استان گیلان در سراوان دفن میشوند. از همین رو انتقال و انباشت زباله در منطقه سراوان گیلان که بنا به برخی گزارشها ارتفاع آن اینک به بیش از ۱۱۰ متر هم رسیده، سالهاست که به بزرگترین و بارزترین معضل و چالش این منطقه جنگلی تبدیل شده است. اگرچه مسوولان محلی و کشوری همواره بر اهمیت چارهاندیشی دستگاههای متولی برای جلوگیری از تخریب محیطزیست منطقه تاکید دارند اما اهالی سراوان مدتهاست که نسبت به عملی نشدن وعدههای حل مشکل انباشت زباله در این منطقه معترض هستند.
پیشتر هم اهالی روستای سراوان در سالهای ۱۳۹۷-۱۳۹۵ در اعتراض به وضعیت نامناسب تخلیه و دفن زباله در منطقهشان، راه عبور خودروهای حمل زباله را بسته بودند اما هر بار با وعدههای مسوولان وقت دست از اعتراض کشیده بودند. وجود شیرابههای ناشی از زبالهها بوی تعفن عجیبی در فضای منطقه به وجود آورده و دود ناشی از سوزاندن زبالهها هم گاز متان تولید میکند که هر دو مورد موجب آلودگی این منطقه شده است.
البته همان روز وزارت کشور برای بهسازی محل دفن زباله سراوان دستور داد. شهردار رشت نیز از آغاز عملیات سازماندهی و بهسازی محل دفن زباله سراوان این شهر خبر داده است. اما هنوز خبری قاطع از رفع معضل زبالههای سراوان نیست. با این حال مشکل اساسی، ناکامیهای اعتراضات مردمی است زیرا به گفته جامعهشناسها این روزها مردم به دلیل خستگی مضاعف از ناکارآمدی دولتیها دست به هر اعتراضی که زدند، با برخورد مواجه شدند. این در حالی است که جامعهشناسها رفتارهای اینچنینی را نگرانکننده میدانند.
مردم خستهاند
دکتر امیر لطفیحقیقت روانشناس و جامعهشناس در اینباره به «جهانصنعت» گفت: مقولهای با عنوان فضای اجتماعی رایج در جوامع، در جامعهشناسی وجود دارد. محتوای این مقوله درخصوص علل، زمینهشناسی و پدیدارشناسی اعتراضات مدنی است، برای بررسی این بحث باید گفتمان رایج در جامعه را بررسی کرد. گفتمانی که امروزه در جامعه رایج شده، بر مبنای خشم است؛ دوگانهسازیهایی که زمینه خشم را یا به عبارتی تحقق خشم به ما نشان میدهد. در اظهاراتی که از ابتدای انقلاب شروع شد و تا حالا هم ادامه پیدا کرده است، بعضی از مفاهیم مانند مستضعف و مستکبر، مذهبی و غیرمذهبی، متدین و فاسد، بیحجاب یا باحجاب و… در واقع شکل گرفت. خطرناکترین اتفاقی که در فضای بعد از همهگیری کووید ۱۹ در کشور پیش آمد، به عبارتی دوگانهسازی گفتمانی مردم در مقابل مردم بود.
وی افزود: وقتی اعتراضات اصناف مختلف را طی سالهای اخیر بررسی کنیم، متوجه میشویم که بیشترین موضوع مردم، خستگی است. خستگی از اقتصاد مخدوش، چراکه انگار هیچ مدیریتی برای حل مسائل و بحرانهای اقتصادی کشور در نظر گرفته نشده است. مدیران یکی پس از دیگری هیچ اتفاق مثبتی را برای رفع مشکلات اقتصادی رقم نزده و نمیزنند. بنابراین به نظر میرسد مردم بیشتر از همیشه خستهاند. از طرفی مردم به واسطه کمبود رسانههای دارای استانداردهای جهانی دچار تشویش ذهنی شدهاند زیرا رسانههای ما به طور قاطع از حق و حقوق مردم دفاع نمیکنند. به همین دلیل مردم به شبکههای اجتماعی پناه بردهاند. البته شبکههای اجتماعی یکی از بیسامانترین ابعاد اجتماعی و سیاسی ایران هستند.
پژوهشگر و مدرس دانشگاه اظهار کرد: تمامی این موضوعات در حالی رخ داده است که مردم در اثر ناکارآمدی مدیران در سطوح مختلف، مضطرب و ناراحت هستند. حال آنکه ناکارآمدی مدیریتی در امور اجتماعی و منطقهای از جمله انباشت زبالهها، بحران بیآبی، آلودگی هوا و هزاران مشکل دیگر بیشتر قابل مشاهده است. حتی به نظرم برخی مدیران به طور عمدی رفتاری را بروز میدهند که مردم نسبت به آن واکنش نشان دهند. آنقدر موضوع را بسط میدهند تا صدای اعتراض مردم بلند شود. این در حالی است که مسوولان به غیر از بحث گرانی جرات ندارند مردم را در سطح کلان معترض کنند. اما چنین امری در سطح مدیران پاییندستی به وفور قابل مشاهده است. به عقیده من چنین موضوعاتی پازلی را شکل میدهد. به همین دلیل دوباره به بحث خشم مردم باز میگردم. اگر چنین دوگانگیهای شدید مانع وفاق نشوند و مردم تحت وفاق اجتماعی و سیاسی زندگی کنند، اگر فضای باز اجتماعی ایجاد نشود، پس از این خواهیم دید مردم خسته از فشارهای اقتصادی، خسته از بیعدالتی، خسته از حقوقهای نجومی، خسته از رشد نامتعارف افرادی که من به آنها قشر فرومایگان میگویم در سیستم اداری بالاخره خسته خواهند شد. ما از تجربه کشورهای دیگر باید استفاده کنیم، باید بیاییم و این گفتمانها را به خوبی تحلیل کنیم و سعی بر اصلاح و پاکسازی اذهان داشته باشیم زیرا با اینگونه رفتارها استعداد جامعه برای پذیرش اعتراضات حتی به ناحق نیز افزایش پیدا میکند.
این جامعهشناس با اشاره به تبعات ناکامیهای اعتراضات مدنی بیان کرد: به نظرم اعتراضات مردم به خاطر حمایت ناکافی یا ضعیف رسانههای داخلی منجر به شکست میشود. البته حمایت قضایی از اعتراضات مختلف مردم نیز در خصوص نتیجه اعتراضات موثر خواهد بود. بنابراین در حال حاضر مردم در اعتراضات نه تنها حمایتی ندارند بلکه احساس میشود خشم در جامعه شدت گرفته است. به همین دلیل به نظرم اگر قدرت دستگاه کنترل اجتماعی کاهش پیدا کند، فراگیری اعتراضات مدنی بیشتر میشود. ضمن اینکه این روزها وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه دچار تنزل شده است. اگر دولت به دنبال کاهش آسیبهای اجتماعی و اعتراضات مدنی است، باید در کنار معترضین باشد. نه اینکه با هر اعتراضی مردم را سرکوب و بازداشت کنند. رفتارهای تحقیرآمیز دولت با مردم هشداردهنده است.
اعتراضات مردمی سیاهنمایی نیست
دکتر کیوان الستی جامعهشناس نیز درخصوص تبعات برخورد با اعتراضات محیطزیستی به «جهانصنعت» گفت: در تمامی جوامع بین قدرت حاکمیت و مردم لایهای به نام جامعه مدنی وجود دارد. این جامعه از نهادها، احزاب، سندیکاها و رسانههای مستقل تشکیل شده است تا بین مردم و قدرت یک لایه مورد اطمینان ایجاد کند. این لایه اطمینان قدرت پرسشگری به مردم میدهد، زیرا معمولا دولتها ادعای پاسخگویی به مردم را دارند. ضمن اینکه مردم چگونه سوال کردن از دولت را آموزش ندیدهاند. بنابراین آنچه که دولت به مردم پاسخ میدهد، یک پروپاگاندا است. اما پرسشگری اصلی را همین نهادهای مدنی برای مردم ایجاد میکند. بنابراین در چنین شرایطی اعتراضات تقویتکننده جامعه مدنی است. در نتیجه بازخوردی بر رفتارهای سوءسیاسی، سوءمحیطزیستی، سوءاقتصادی و سوءاجتماعی است. قاعدتا تبعات اعتراضات در تمامی جوامع و پرسشگری لایه اطمینان رفع مشکل است. اما نهاد مدنی به معنای واقعی در ایران همانند دیگر کشورها وجود ندارد. بنابراین اعتراضات مردمی از جانب مسوولان سیاهنمایی تلقی میشود. به همین دلیل اعتراضات در ایران تبعات چندان مثبتی در راستای اصلاحگرایانه و رفع مشکل ندارد.
وی خاطرنشان کرد: اعتراضات این روزهای مردم تنها برخی رفتارهای سوء را به تعویق میاندازد. منتهی اساسا در سیاستها اصلاحی صورت نمیگیرد. به همین خاطر سرمایه اجتماعی به مرور نسبت به امور بیتفاوت و نسبت به رفع مشکلات ناامید میشود. یکی از علتهای اصلی وقوع بیتفاوتی در مردم ایران همین امر است. بنابراین تبعات رفتارهای دولت بیتفاوتی مردم را به همراه دارد. چهبسا این روزها هم شاهد آن هستیم.
فرار مسوولان از پاسخگویی
دکتر امیرمحمود حریرچی جامعهشناس نیز درباره انباشت فشارهای اجتماعی بر مردم هشدار داد و به «جهانصنعت» گفت: وقتی مسوولان در برابر مردم معترض حرفی برای گفتن نداشته باشند، ناخودآگاه از پاسخگویی فرار میکنند. طی سالیان متوالی به دلیل سوءمدیریت دولتها نتیجه تمام اعتراضات مسالمتآمیز برخورد بوده است. دولتها برنامهای جدی برای محیطزیست و امور اجتماعی مردم ندارند. این در حالی است که مردم هم تا حدی مشکلات را تحمل میکنند، چراکه انباشت زبالهها بحث موقتی نیست، بلکه اهالی آن منطقه سالهاست با این موضوع دستوپنجه نرم میکنند. آنها در محیطی کاملا آلوده زندگی میکنند. رفتارهای غیرمنطقی با مردم معترض نیز نشان از بیتوجهی به خواسته عمومی دارد؛ خواستهای که حق اولیه هر انسانی است.
وی افزود: دولت به جای حل مشکلات، با اعتراضات برخورد میکند. این در حالی است که امروزه وضعیت اقتصادی مردم وحشتناک است، تورم به بالاترین حد خود رسیده و میزان رضایتمندی مردم از زندگی در پایینترین حد است. قبلا نیز عدم رضایت وجود داشت ولی امروز چندین برابر شده است. قبلا پنج دهک بود ولی بعد از ماجراهای بنزین اعلام کردند ۶۰ میلیون ایرانی استحقاق دریافت این کمک را دارند. وقتی امروز شش دهک زیر خط فقر هستند امید چندانی به اصلاح وضعیت نیست. در این بین اختلاسها هم زخمهای عمیقی بر پیکر مردم هستند. این طیفی که فاصله خود با مردم را بیشتر کرده اندک امید را نیز از مردم گرفته است. به همین خاطر باید گفت که امروز کشوری توسعهیافته نیستیم و حتی امیدی به توسعه نداریم.
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :