وسط متروپل جان و تنم مرد
بزرگترین ساختمان تجاری واقع در شهر آبادان قبل از بهرهبرداری فرو ریخت و براساس گزارشهای منتشرشده رسمی، احتمال ویران شدن ساختمانهای مجاور نیز وجود دارد. آور شدن این ساختمان تجاری نشانه چیست؟
یک: وقتی جایگاه نهاد صادرکننده مجوزهای ساختوساز به دلیل روابط نامشخص به اندازه ارتباطات شخصی و دوستانه و گعدههای رفاقتی فروکاسته میشود، بیتردید تمام وظایف ذاتی آن مجموعه از سوی سازنده ساختمان تجاری به هیچ گرفته میشود. پرونده متروپل آبادان همچنان گشوده خواهد ماند، با توجه به صدور فرمان پیگیری از سوی رییسجمهور، پیگیریهای معاول اول و حضور وزیر کشور و معاون اقتصادی ریاستجمهوری در محل حادثه و بازداشت صاحب ملک و ناظر ساختمان به دستور دادستانی باید صبر کرد تا مقصران اصلی این ویرانی مشخص شوند.
دو: فرو ریختن ساختمان نوساز که هنوز به مرحله بهرهبرداری نرسیده و تنها طبقه همکف آن به خریداران واگذار شده بود، چیزی نیست جز وقوع حادثهای تلخ و جانسوز در تمامی ابعاد آن. آوار یک ساختمان ۱۰ طبقه، یعنی نادیده گرفتن هر مساله و موضوعی که دقیقا به ساختمانسازی و ایجاد بنای نوساز مرتبط است. نقش هر کدام از نهادها در چنین فرآیندی مشخص است. بیشک برای شروع ساختمانسازی نیاز به اخذ مجوز از سازمان اتوبوسرانی، حملونقل جادهای و شبکه راهآهن، شبکه بهداشت و درمان و سازمان بهزیستی نیست! نقش نهادها در وقوع این سوگ جانسوز بسیار مشخص و روشن است. بنابراین نمیتوان پشت کلماتی مانند خدمت، خدمترسانی به مردم شهر، آبادانی، توسعه شهری، نوسازی و ارتقای کیفیت شهر و صدها و هزاران عبارت دیگر مخفی ماند و همچنان سایرین را فریب داد.
سه: متروپل آبادان نوک قله ساخت و سازهای حلقههای رانتخوار در کشور است؛ افراد، شرکتها و مجموعههای تجاری که به مدد برقرار کردن ارتباطات ناسالم و بدون توجه به گزارشهای مستند نهادهای نظارتی مشغول بساز و بفروشها و کسب سودهای نجومی میشوند و جان انسانها هیچوقت برایشان مهم نبوده است. نوک این قله وحشتناک و جانستان درست در مرکز شهر آبادان بیرون زده است. متروپل نمونه کامل ساخت و سازهای رانتمحور است؛ بنایی که بیش از آنکه دانش مهندسی، بالابرنده آن باشد، براساس رانت رشد کرده است.
گزارش مکتوب سازمان نظام مهندسی آبادان گواه این مساله است. وقتی در ساخت سازهای جدید دانش مهندسی به اسم خدمت به مردم شهر و نوسازی چهره آبادان به حاشیه رانده شود و به جای آن روابط ناسالم و ارتباطات دوستانه در صدر قرار بگیرد، لاجرم زمان فرو ریختن بنا فرا خواهد رسید.
چهار: در شرایطی که با پرداخت پول میتوان عنوانهای جعلی مانند «مدیر نمونه»، «برترین کارآفرین»، «بزرگترین ساختمانساز» و صدها عنوان جعلی دیگر از دست انجمنهای جعلی، حقهباز و شارلاتان دریافت کرد، لاجرم امر به دریافتکننده این عنوانهای تقلبی آشکار میشود که نمونه، برترین، بهترین و بالاترین است و میتواند بدون توجه به سایرین و حتی دانش مهندسی طبقه روی طبقه بگذارد و از قبل فروش و کسب درآمدهای نجومی همچنان در همان مقام دستنیافتنی باقی بماند. آوارهای متروپل نشان داد چنین نخواهد بود، شاید با دست یازیدن به رانت برای مرتبه اول، دوم، سوم و چهارم و… از موانع نظارت پرش کنی، اما آخر این داستان چیزی نیست مگر ویران شدن ساختمان نوساز ده طبقه مقابل چشم هزاران شهروند بیگناه!
پنج: حکایت واقعی آن است که ثروت، قدرت میآورد و چنانچه قدرت تحت نظارت و پاسخگویی به نهادهای ناظر قرار نگیرد، فاجعه میآفریند. حادثه متروپل نمایی کامل از طی شدن چنین فرآیندی است.
بنا نهادن ساختمانی که گزارشهای کارشناسی و سازمانهای نظارتی را به هیچ گرفته و به جای این همه شانتاژ رسانهای را سرلوحه خود قرار داده است؛ شلوغبازیای که چیزی به غیراز ستاندن جان شهروندان و ساکنان ساختمان را به دنبال نداشته است.
*کارشناس اقتصادی
لینک کوتاه :