برگشت به نقطه صفر عاقلانه نیست
بهمن دانایی *
خرد و عقل اقتصادی و نیز توجه به سابقه و کارنامه پدیدههای مرتبط با فعالیتهای اقتصادی در هر کشور و سرزمینی نشان میدهد برگشت یا برگرداندن یک صنعت و تجارت به نقطه صفر آسیبساز و به زیان آن صنعت و منافع ملی است؛ بهویژه اگر آن صنعت و فعالیت تجربههای بزرگی را برای عبور از آن نقطه در دل داشته باشد. متاسفانه باید گفت تصمیمهایی که این روزها به هر دلیل- که اضطرار دولت یکی از اصلیترین دلیلها به حساب میآید- برای صنعت قدیمی و اصیل قند و شکر اتخاذ شده و در گامهای نخست آن هستیم برگرداندن این صنعت به نقطه صفر است. تجربه نشان میدهد دولتهای ایران با هر گرایش سیاسی و با هر برنامهای برای اینکه خود را به ساحل نجات برسانند پلهای عبور صنعت قند و شکر را تخریب میکنند و با این صنعت رفتار خردمندانه و اقتصادی نمیشود. میدانیم که صنعت قند و شکر در همه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی پیش از آن به دلیل تسلط بیچون و چرای دولت بر آن هرگز در مسیر رشد و بالندگی نیفتاده است. دولتهای گوناگون برای اینکه بتوانند قند و شکر را با نرخ حمایتی به دست مصرفکننده برسانند خیمه سنگینی روی صنعت و تجارت قند و شکر زده و این صنعت را حقالعملکار دولت کرده و سود کمی به این صنعت میرسانند تا جایی که اسکلت آن حفظ شود و از پای درنیاید. اما میدانیم صنعتی که رشد و بالندگی و نوزایی و نوسازی ژرف را تجربه نکند در حقیقت نیمهزنده است و بزرگ نمیشود. به همین دلیل است که در ۴۵ سال تازهسپریشده کارخانه قند تازهای در ایران ساخته نشده است.
اگر استثنای شرکت توسعه نیشکر را کنار بگذاریم که با هزینه دولتهای مختلف ساخت و رشد را تجربه کرده است هیچ سرمایهگذار بخش خصوصی به دلیل انحصار و تمرکز دولت حاضر به سرمایهگذاری در این صنعت نشده است.
مدیران و فعالان و سهامداران این صنعت اما پس از سالها پیگیری مستمر برای شکست انحصار دولتی و آزادسازی صنعت قند و شکر در سال ۱۳۹۹ و البته به دلیل ناگزیری دولت وقت توانستند آزادسازی این صنعت را به دست آورند. در حالی که در دهه ۱۳۸۰ و پس از آن با همکاری دلسوزانه صنعت قند و شکر با دولتها این فعالیت به کشور خدمت بزرگی کرده و از خروج میلیاردها دلار ارز کمیاب جلوگیری کرده و نیز بازار این محصول را در مقایسه با سایر محصولات با التهاب کمتری مدیریت کرده بود افق تازهای برای سرمایهگذاریها در این صنعت پدیدار شد. بررسیها نشان میدهد آزادسازی صنعت و نو شدن رفتارها راه را برای سرمایهگذاری در این صنعت باز کرده بود. از سوی دیگر سهامداران و صاحبان کارخانههای قند و شکر نیز با لحاظ کردن وضعیت تازه به فکر افتاده بودند کارخانهها را توسعه داده و سرمایههای تازهای به این صنعت تزریق کنند. در حالی که کارخانههای قند همه ضابطههای پیشبینی و اعمالشده از سوی هیات تعیین و تثبیت قیمتها را از ابتدای سال ۱۴۰۰ رعایت کرده بودند و منتظر روزهای خوش در صنعت بودیم اما ورق برگشت. به این ترتیب که ستاد تنظیم بازار به ریاست معاون اول ناگهان در یک تصمیم از پیش اعلام نشده همه تصمیمهای اتخاذ شده درباره آزادسازی صنعت و تجارت داخلی قند و شکر را متوقف کرد و دستورهایی در مسیر بازگشت به نقطه صفر از سوی این ستاد ارائه شد. به این ترتیب همه آنچه در ماههای سخت منتهی به سال ۱۳۹۹ و تصمیم به عبور دادن صنعت از انحصار و دخالت دولت اجرا شده بود نادیده گرفته شد و بدون هیچ توضیحی این صنعت را در منگنه قرار دادهاند.
دولت امتیازی نمیدهد
این تصمیم هیجانی و لحظهای برای بازگرداندن صنعت قند و شکر به نقطه صفر قبل از ۱۳۹۹ و برقرار کردن مقررات سختگیرانه برای این فعالیت که پیش از این نیز در سالهایی که دولت نهم بر سر کار بود نشان میدهد نتیجه آن نشده است که دولتها انتظار دارند. اگر بگوییم در دهههای قبل دولت به این دلیل که از این صنعت حمایت میکرد و به طور مثال وامهای ترجیحی ارائه میداد یا اینکه برق و گاز را به قیمتهای تثبیت شده به صنعت میداد یا برای واردات نهادههای مورد نیاز صنعت دلار ترجیحی میداد و به همین دلیل به خود حق میداد در صنعت دخالت کند اما حالا چرا؟ در حالی که در سالهای تازه سپری شده دولت توانایی و تمایل ندارد حمایتهای پیشین از این صنعت را ارائه دهد این پرسش پیش میآید که دلیل دخالت دولت در این صنعت چیست؟ دولت در گذشته با استناد به کمکها انتظار داشت کارخانههای قند کاری کنند که به دولت کمک شود. بررسیها نشان میدهد در همان سالها نیز کارخانههای قند با فداکاری بیش از آنچه حق دولت بود به این نهاد کمک کرده و اجازه ندادند از این ناحیه به دولت آسیب برسد. کارخانههای قند و مدیران آنها توانستند با ایستادگی در برابر بیمهریها، تولید را افزایش دهند و در درجه بالایی از خوداتکایی قرار گیرند.
توضیح دهید
مدیران فعلی صنعت قند بدون تردید از نظر سابقه و کارنامهای که در صنعت قند دارند از مدیران تازهوارد شده به سیستم دولت تخصص و تجربه بیشتری دارند و از زیر و روی این صنعت به خوبی اطلاع دارند و در اداره این فعالیت به سود منافع ملی و حتی دولت مهارت بیشتری دارند و به همین دلیل اگر بدانند دولت به چه دلایلی تصمیم گرفته است این صنعت را به نقطه صفر برساند حتما میتوانند با گفتوگو راههای کارآمدتری نشان دهند. مدیران و صاحبان کارخانههای قند آیا نباید از فلسفه این تصمیم آگاهی پیدا کنند؟ به نظر میرسد این حق طبیعی و مسلم است که دولت و ریاست ستاد تنظیم بازار بهطور شفاف به اطلاع برسانند که چرا به این نتیجه رسیدند و چرا از تجربه و تخصص نهاد صنفی در این باره استفاده نشد و با این نهاد و با مدیران باتجربه مشورت نشد. بدون تردید میشد راهی جز این را پیدا کرد که صنعت قند و شکر در مسیر رشد و توسعه افتاده و بازسازی ژرفتر در پیش بگیرد.
اصلاح تصمیم
تجربه نشان داده است تصمیمهایی که بدون مشورت با متخصصان صنعت قند و به طور کلی تشکلهای تمامی صنایع و بر اثر غلیان احساسات گرفته میشود علاوه براینکه به صنایع آسیب میزند به دولت و مصرفکنندگان نیز آسیب میرساند. پیشنهاد میشود تا دیر نشده و صنایع قند و شکر و نیز دولت و مصرفکنندگان به چرخه اصلاحناپذیری نیفتادهاند دولت محترم و ستاد تنظیم بازار تصمیم یادشده را اصلاح کنند و اجازه ندهند اشتباههای گذشته تکرار شود. اگر در مسیر کار در چند ماه گذشته اشتباه یا قصوری از سوی صنعت بوده- که بعید است- به ما بگویید آن را برطرف کنیم و راهی که با سختی طی شده است را به عقب برنگردانید. در صورت اصلاح تصمیم، علاوه بر اینکه شهامت کارشناسی دولت اثبات میشود میتوان چشمانداز روشنی را ترسیم کرد که این صنعت بتواند روزهای بهتر را تجربه کند.
* دبیر انجمن صنایع کارخانههای قند و شکر ایران
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :