هشدار اکونومیست نسبت به عبور جهان از خطقرمز جنگ هستهای/نبرد آخرالزمانی
به گزارش جهان صنعت نیوز: بر این اساس، تهدیدهای اتمی پوتین منجر به عبور از خطقرمزها در نظم جهانی شده است. دو گروه از کشورها تغییر رفتار خواهند داد؛ آنهایی که خود را در معرض آسیب حمله نظامی میبینند به سمت هستهای شدن میروند و دوم کشورهایی که توان نظامی دارند، روسیه را الگو قرار داده و خواستههای نامشروعشان را با زور و تهدید پیگیری میکنند. برای مقابله با این بینظمی، جهان باید مطمئن شود پوتین نه تنها حمله اتمی نمیکند بلکه مشابه سال ۲۰۱۴ در تصرف بخشی از اوکراین موفق نخواهد شد. در غیر این صورت، او در آینده خطرناکتر خواهد شد و از ابزار تهدید اتمی برای پیشرویهایی که معلوم نیست کجا به پایان میرسد استفاده خواهد کرد.
صد روز پیش ولادیمیر پوتین با هشدار در مورد حمله اتمی تهاجم خود را به اوکراین آغاز کرد. او کشورهایی که قصد مداخله در این هجوم را داشتند به عواقبی تهدید کرد که در کل تاریخ خود ندیدهاند. از آن زمان، تلویزیون روسیه دائما ذهن بینندگان را با آرماگدون (جنگی آخرالزمانی) آماده میکند.
حتی اگر پوتین هرگز از بمب در اوکراین استفاده نکند، اما نظم هستهای جهان را از دو جهت به هم زده است؛ یکی اینکه کشورهای آسیبپذیری که دنیا را از جایگاه اوکراین میبینند، احساس میکنند که بهترین دفاع در برابر یک متجاوز مسلح به سلاح هستهای، داشتن سلاحهای اتمی خودشان است، مورد دیگر این است که سایر کشورهای مجهز به سلاح هستهای باور خواهند کرد که با تقلید از تاکتیک پوتین میتوانند اهداف نامشروع خود را پیش ببرند. در چنین جهانی حتما یک نفر در نقطهای نامعلوم تهدید خود به استفاده از بمب اتمی را اجرایی میکند.
خطر هستهای پیش از تهاجم به اوکراین در حال افزایش بود. کره شمالی دهها کلاهک دارد. هفته گذشته سازمان ملل اعلام کرد که ایران اورانیوم غنیشده کافی برای اولین بمب خود را دارد. اگرچه معاهده نیواستارت (شروع جدید)، موشکهای بالستیک قارهپیمای روسیه و آمریکا را تا سال ۲۰۲۶ محدود میکند، اما تسلیحاتی مانند اژدرهای هستهای را پوشش نمیدهد. پاکستان به سرعت در حال افزودن به زرادخانه خود است. چین در حال مدرنیزه کردن نیروهای هستهای خود است و به گفته پنتاگون، آنها را توسعه میدهد.
با محو شدن خاطرات هیروشیما و ناکازاکی، مردم نمیتوانند درک کنند که چگونه انفجار یک سلاح کوچک در میدان جنگ، از نوعی که پوتین ممکن است به آن متوسل شود، میتواند منجر به نابودی کل شهرها شود. حتی اگر پوتین بلوف بزند، تهدیدهای او تضمینهای امنیتی داده شده به کشورهای غیرهستهای را از بین میبرد. در سال ۱۹۹۴ اوکراین در ازای تعهدات روسیه، آمریکا و بریتانیا مبنی بر عدم حمله به این کشور، تسلیحات هستهای شوروی سابق را در خاک خود تسلیم کرد. روسیه با تصرف کریمه و حمایت از جداییطلبان در مناطق دونباس در سال ۲۰۱۴، آشکارا این وعده را زیر پا گذاشت. آمریکا و بریتانیا نیز که تقریبا کنار ایستاده بودند، وعدههای خود را زیر پا گذاشتند.
این مساله به کشورهای آسیبپذیر دلیل مضاعف برای هستهای شدن میدهد. ایران ممکن است به این نتیجهگیری برسد که در شرایطی که چشمپوشی از بمب، اعتباری ماندگار برایش به همراه نخواهد داشت، داشتن بمب اکنون دردسر کمتری نسبت به گذشته خواهد داشت. حال اگر ایران بمب اتمی آزمایش کند، عربستان و ترکیه چه پاسخی خواهند داشت؟ کره جنوبی و ژاپن که هر دو از دانش لازم برای مسلح کردن خود برخوردارند، کمتر به تضمین غرب برای محافظت از آنها در دنیای خطرناک امروز، باور خواهند داشت.
پوتین نخستین کسی نیست که تهدید اتمی کرده، اما در روش کاملا مخربتر بوده است. در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، قدرتهای هستهای به فکر استفاده از سلاحهای اتمی در نبرد بودند، اما در نیم قرن گذشته چنین هشدارهایی تنها علیه کشورهایی مانند عراق و کره شمالی وجود داشته، آن هم به این دلیل که خود آنها دیگران را به استفاده از سلاحهای کشتارجمعی تهدید کرده بودند. پوتین متفاوت است، زیرا او تهدیدات اتمی را برای کمک به نیروهای متجاوز خود برای پیروزی در یک جنگ متعارف انجام میدهد و به نظر میرسد که این تهدید جواب داده است. درست است که حمایت ناتو از اوکراین قویتر از حد انتظار بوده، اما ائتلاف در ارسال سلاحهای تهاجمی مانند هواپیما تردید کرده است. اگرچه جو بایدن رییسجمهور آمریکا مقادیر زیادی تسلیحات ارسال کرده، اما این هفته از ارائه موشکهایی که میتوانند به عمق روسیه حمله کنند، خودداری کرد. به نظر میرسد دیگران در ناتو فکر میکنند که اوکراین باید با روسیه کنار بیاید، زیرا تحمیل شکست به پوتین میتواند او را به گوشهای بکشاند و عواقب ناگواری داشته باشد.
خطر پنهانی تهدید اتمی پوتین
این منطق یک سابقه خطرناک ایجاد میکند. چین در صورت حمله به تایوان میتواند شرایط مشابهی را با این استدلال که این جزیره از قلمرو چین بوده، اعمال کند. دولتهای بیشتری احتمالا سلاحهای جنگی بیشتری جمعآوری کنند. این وضعیت، پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) را نقض میکند که قرار بود کشورها را به سمت خلع سلاح هستهای حرکت دهد.
جبران خسارت ولادیمیر پوتین سخت خواهد بود. معاهده منع تسلیحات هستهای سال گذشته با حمایت ۸۶ کشور اجرایی شد، اما اکنون برخی خواستار لغو آن شدهاند. هرچند خلع سلاح جمعی میتواند منطقی باشد، اما کشورهای دارای سلاح از این اقدام بر حذر هستند.
چگونه باید روسیه را متوقف کرد؟
اگر تاکتیکهای هستهای پوتین شکست بخورد، این گفتوگوها آسانتر خواهد بود. بایدن هفته گذشته در روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز نوشت که آمریکا راهی برای این گفتوگوها شناسایی نکرده است. اما کشورهایی مانند چین، هند، رژیم صهیونیستی و ترکیه که به کاخ کرملین دسترسی دارند، باید به پوتین نسبت به خشم خود هشدار دهند که مبادا از سلاح هستهای استفاده کند.
در امان ماندن اوکراین از حمله هستهای ضروری است، اما کافی نیست. جهان همچنین باید مطمئن شود که پوتین در تهاجم امروز خود مانند سال ۲۰۱۴ موفق نخواهد شد. او اگر یک بار دیگر باور کند که تاکتیکهایش جواب داده است، در آینده تهدیدات هستهای بیشتری را صادر خواهد کرد. اگر او به این نتیجه برسد که ناتو میتواند مرعوب شود، متقاعد کردن او برای عقبنشینی سختتر خواهد بود. دیگران نیز از او یاد خواهند گرفت. بنابراین اوکراین به سلاحهای پیشرفته، کمکهای اقتصادی و تحریمها علیه روسیه نیاز دارد تا ارتش پوتین را به عقبنشینی وادار کند.
کشورهایی که این را فقط یک جنگ گذرای اروپایی میدانند، امنیت خود را نادیده میگیرند و کسانی که به نام صلح استدلال میکنند اوکراین در حال حاضر به آتشبس با روسیه نیاز دارد، زیرا در غیر این صورت به جنگی بیپایان میافتد، نباید بیش از این اشتباه کنند، زیرا دشمن آنها، یعنی روسیه، زهر خود را از دست داده است. اگر پوتین فکر میکرد که ناتو عزم جدی برای مقابله ندارد، روسیه خطرناک باقی میماند. اگر او متقاعد میشد که با تهدیدات هستهای میتواند از ورطه شکست خارج شده و حفظ ظاهر کند، روسیه خطرناکتر از همیشه میشد.
لینک کوتاه :