مرگ تدریجی رویاهای کودکانه
۸۰ درصد کودکان کار و خیابان ایرانی نیستند!
محمود علیگو مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور که ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان را غیرایرانی میداند به «جهان صنعت» میگوید: براساس تحقیقات صورت گرفته ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان در ایران از کودکان اتباع هستند و این موضوع نگرانیهایی ایجاد میکند که بیتردید اقدامات خاصی هم لازم دارد. همچنین برخلاف تفکرات شکل گرفته در جامعه نیمی از آنها به باندها یا افراد خاصی متصل نیستند. به گفته وی بیش از ۴۵ درصد کودکان کار در خانوادههای ۴ تا ۶ نفره زندگی میکنند و این بخش نگرانکننده دیگری ایجاد میکند که باید به آن توجه جدی داشت. مساله مهم دیگر که در موضوع درآمدهای کودکان حاضر در خیابان وجود دارد این است که هر یک ریالی که در سطح خیابان به این کودکان کمک نقدی میشود، منجر به غرق شدن بیشتر آنها در مشکلات خواهد شد، زیرا امکان طرح موضوعات و مدلهای توانمندسازی را حتی توسط مردم از این کودکان سلب میکند.
مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: قطعا مسائل اقتصادی در اینکه این کودکان در خیابان حاضر میشوند، موثر هستند، اما باید به این موضوع هم توجه کرد که این مدل برای کودکان پرآسیب است. اگر در مورد منع کار کودک در خیابان صحبت میکنیم قطعا در خیابان بودن کودک جزو بخشهای پرآسیب است زیرا آسیبهایی غیر از سوءاستفاده اقتصادی هم در انتظار کودک حاضر در سطح خیابان است.
علیگو درخصوص نبود آمارهای رسمی تعداد کودکان کار نیز اظهار کرد: در حال حاضر هیچ آمار رسمی از تعداد کودکان کار ایران در هیچ سازمانی وجود ندارد، زیرا بخش عظیمی از کودکان کار در لایههای پنهان جامعه حضور دارند. به همین دلیل قابل مشاهده نیستند تا آماری از آنها وجود داشته باشد. بنابراین بهزیستی آمار کودکانی را در این خصوص ارائه کرده که تحت پوشش دارد. سازمان بهزیستی بالغ بر ۱۴ هزار کودک را در مجموعه فعالیتهای مرتبط با حوزه کودکان کار و خیابان ساماندهی کرده و در حال حاضر ۶۷ مرکز حمایتی و آموزشی در سطح کشور با همکاری سازمانهای مردمنهاد و با مجوز سازمان بهزیستی کشور اداره میشوند. همچنین ۳۱ مرکز شبانهروزی به صورت دولتی اداره میشوند. اما قطعا تعداد کودکان کار ایران بیشتر از ۱۴ هزار تن است، چرا که به طور دائم کودکان دیگری جایگزین کودکانی میشوند که ساماندهی کردهاید. حال آنکه به دلیل فقر چرخه ورود کودکان به کار قابل کنترل و تمام شدنی نیست.
علیگو با تاکید بر اینکه بدون شک حضور مداوم در خیابان آسیبهای روانی و جسمی فراوانی بر روح و روان کودکان وارد میکند بیان کرد: کودکانی که با فشار والدین وارد چرخه کار و خیابان میشوند، دچار آسیبهای زیادی از جمله کودکآزاری، آسیبهای روحی و روانی و حتی تجاوز میشوند. متاسفانه دستاندرکاران کارگاههایی در کلانشهرها و مناطق حاشیهای نیز به دلیل ارزانقیمت بودن نیروی کار کودک از آنها سوءاستفاده میکنند. البته نمیگوییم کودک کار مهارتی یاد نگیرد، اما نباید کار کودک به کودکی و فرآیند کودکی او لطمه وارد کند و نباید منجر به بازماندگی از تحصیل و آسیبهای مضاعف شود، لذا نظارت بر کار کودکان در کارگاهها بسیار مهم است و مطالبه ما ممنوعیت کار (برای کودکان زیر ۱۵ سال و ایرانی و اتباع فرقی نمیکند) در کارگاههاست و این ممنوعیت باید اجرا و با کارگاههای متخلف برخورد جدی شود.
وی با بیان اینکه هماکنون شهرداریها، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان بهزیستی کشور در موضوع کودکان کار، زبالهگردی و کار در خیابان مسوول مستقیم هستند، گفت: اینکه سیاستهای این دستگاهها در مواجهه با کودکان چیست و چقدر با هم هماهنگی دارند، بسیار مهم است. در وضعیت فعلی قرارگاههایی شکل گرفته و در این قرارگاهها همکاران ما در شهرداری، وزارتخانههای کار و دادگستری به تعاملات سازندهای رسیدهاند و برنامههای مشترکی در حال طراحی است اما اینکه سیاست ما در مقابله با این فرآیند و آسیب باید چگونه باشد از مهمترین مسائل و مدلهای حل مساله این آسیب است. توجه به حلقههای میانی، سازمانهای مردمنهاد و گروههای مردمی، جهادی و گروههای غیردولتی که از بطن مردم بیرون آمدهاند از بهترین کانالها و روشهای برونرفت از این چالشها بهشمار میروند. به گفته وی مساله دوم نوع نگاه به این کودکان است؛ باید بپذیریم این کودکان مقصر این فرآیند نیستند و یکی از معلولین این نابسامانی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی هستند، لذا با کودک قصد برخورد نداریم. حال آنکه نگاه ما برای حل مساله در موضوع کودکان کار و خیابان تا زمانی که معطوف به کودک است و دنبال توانمندسازی کودک میگردد منجر به نتیجههای مطلوب نخواهد شد، زیرا بستر خانوادگی که این آسیب را شکل داده است، همچنان پابرجا و باقی است و باید به این موضوع توجه کنیم لذا در سیاست دوم، نگاه خانوادهمحوری در حمایت بسیار اهمیت دارد.
مراکز درمانی از کودکان کار حمایت نمیکنند
همایون سامه یح نجفآبادی، نماینده مجلس نیز با اشاره به اینکه کودکان کار از حمایت درمانی دولتی بهرهمند نیستند، به «جهانصنعت» گفت: حمایت از کودکان کار وظیفه سازمان بهزیستی کشور است. این سازمان باید تمامی کودکان کار اعم از ایرانی و غیرایرانی را ساماندهی کند و مورد حمایت جسمی و روانی قرار دهد. بنابراین سازمان بهزیستی باید برای این کودکان شرایطی ایجاد کند تا در خیابان یا کارگاههای غیرمجاز کار نکنند. کودکان در حالی در برخی کارگاهها کار میکنند که براساس قانون کار افراد زیر ۱۸ سال غیرقانونی است. به همین دلیل این کودکان از حمایتهای قانون کار بهرهمند نمیشوند. حقوق آنها از وزارت کار بسیار کمتر است و بیمهای هم نمیشوند. به همین دلیل وضعیت شغلی آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است. این در حالی است که هیچ نظارتی بر این کارگاهها نیز وجود ندارد.
عضو کمیسیون بهداشت اظهار کرد: تاکنون سازمانهای مربوطه برنامه دقیق و گرهگشایی برای حمایت از کودکان کار انجام ندادهاند، زیرا این روزها با گذر از هر چهارراهی دستکم ۵ کودک دستفروشی یا گدایی میکنند. تمام کودکان کار نه تنها از لحاظ سلامت جسمی و روانی در خطراند بلکه از آزارهای جنسی و کلامی نیز در امان نیستند. این در حالی است که درآمد آنها از کار به جیب والدین یا صاحب باند آنها میرود.
وی افزود: اولین قدم برای ساماندهی این کودکان جلوگیری از رواج حاشیهنشینی در کلانشهرها است. تنها در این صورت تعداد کودکان کار کمتر میشود. همچنین قانون باید از آنها تمام قد حمایت کند. این در حالی است که تاکنون برنامه دقیقی برای ساماندهی آنها وجود نداشته است، چرا که مراکز درمانی و بیمارستان نیز به دلیل نداشتن اوراق هویتی برخی کودکان کار اتباع هیچ حمایتی از آنها نمیکند. کودکان کار ایرانی نیز که اوراق هویتی دارند اما پول ندارند از مراکز درمانی نمیتوانند استفاده کنند. همین امر منجر به خطر افتادن سلامت بهداشت در کودکان کاری میشود که در تفکیک زباله کار میکنند.
سلامت کودکان کار در خطر است
طاهره شجاعی عضو هیاتمدیره انجمن دوستداران کودک پویش نیز با اشاره به اینکه کودکان کار با آسیبهای زیادی از جمله توهین، تجاوز و آسیبهای روانی دست به گریبان هستند، به «جهان صنعت» گفت: به نظرم آسیبهایی که کودکان کار با آنها مواجهاند به چند دسته تقسیم میشود: آسیبهای روانی، اجتماعی و سلامت جسمی. وقتی کودکان به خاطر فقر به جای بازی و آموزش در حال زبالهگردی و یا فعالیت در کورههای آجرپزی هستند و در خیابان دستفروشی میکنند، سلامت جسمی و روانیشان تحتالشعاع قرار میگیرد. از طرفی کودکانی که در تفکیک زباله کار میکنند، در معرض بیماریهای پوستی، هپاتیت و ایدز قرار دارند. این در حالی است که نیمی از این کودکان ایرانی نیستند و طبیعتا اوراق هویتی و بیمهای برای رجوع به بیمارستان نیز ندارند به همین دلیل یکی از آسیبهایی که کودکان را نشانه گرفته، سلامت آنها است؛ موضوعی که دولت باید به آن ورود کند.
وی افزود: اینکه آمارهای بهزیستی میگوید ۸۰ درصد از کودکان کار ایرانی نیستند، شاید درست باشد اما تعداد کودکان ایرانی که به دلیل فقر به صورت خانوادگی سر چهارراهها کار میکنند، زیاد شده است. این کودکان برای بقای خانواده به بازار کار ورود میکنند. براساس آمارهای سال ۹۹ حدود ۷۰ هزار کودک کار در ایران وجود داشت اما طی دو سال گذشته با وجود جنگ در افغانستان کودکان زیادی با خانواده به ایران مهاجرت کردند و وارد چرخه کار شدند. پاندمی کرونا نیز به تعداد کودکان کار ایران افزوده است. البته در حال حاضر آمار رسمی از تعداد کودکان کار وجود ندارد. اما طی دو سال گذشته آمار آنها افزایشی شده است. همچنین تعداد کودکان کار باندی بسیار کمتر شده است. این روزها بیشتر کودکان کار ایرانی و غیرایرانی به دلیل فقر به صورت خانوادگی کار میکنند. کودکانی وارد چرخه کار میشوند که دارای خانوادههای بدسرپرست، معتاد و بیمار هستند.
این فعال حقوق کودکان با تاکید بر اینکه کودکان کار اتباع که اوراق هویتی ندارند از هیچ گونه حمایت دولتی برخوردار نیستند، بیان کرد: کودکان اتباعی که به دلیل جنگ داخلی افغانستان با خانواده به ایران مهاجرت کردند، به حاشیه کلانشهرها روانه میشوند. اکثریت آنها اوراق هویتی ندارند، به همین دلیل از ادامه آموزش محروم میشوند. همین امر دلیلی بر ورود آنها به چرخه کار و یا ازدواج اجباری آنها میشود. بنابراین نه تنها طی طول مسیر درگیر آسیبهای اجتماعی زیادی شدند بلکه با ورود به ایران نیز دچار آسیبهای اجتماعی همچون توهین نیز میشوند. از طرفی کودکان کار بسیار در معرض آسیبهای جنسی قرار دارند، دختربچه و پسربچههای زیادی مورد تجاوز جنسی و آزار کلامی قرار گرفتهاند. بنابراین رخداد چنین اتفاقهایی تبعات روانی برای کودکان کار در پی دارد که تا پایان عمر با خود حمل میکنند.
وی در پایان تصریح کرد: به نظرم دولت به همراه سازمانهای مردمنهاد باید به صورت خوشبینانه و بدون هرگونه سوءظن کنار هم بنشینند و برای مشکلات کودکان کار اعم از افغانستانی و ایرانی راهحلی بیندیشند. هر روزی که دولت برای حل مشکلات کودکان کار تعلل میکند، اتفاق بدتری برای آنها در جامعه رقم میخورد.
لینک کوتاه :