تبعات اجتماعی افزایش اجارهبها/پاندمی ناامیدی
به گزارش جهان صنعت نیوز: افزایش اجارهبها و همچنین خریدوفروش مسکن در سایه تورم موجود در کشور، فقدان نظارت و سرعت کافی در اجرای طرحهای مسکن دولتی نیز عامل فشار حداکثری به طبقه متوسط و اقشار کمدرآمد کشور است. این در حالی است که همواره دولتها با شعار تامین مسکن برای کمدرآمدها سرکار آمدهاند اما اغلب سیاستهای آنها شکست خورده است. در همین راستا بازار اجارهبها نیز طی سه سال اخیر با افزایش ۳۰۰ درصدی روبهرو بوده که این موضوع باعث شده بسیاری از مستاجران ناچار به حاشیهنشینی شوند که این موضوع تبعات اجتماعی زیادی نیز به همراه دارد. البته راهکارهای عملیاتی کارشناسی نیز برای ساماندهی بازار اجاره وجود دارد که دولت البته تاکنون به آنها روی خوش نشان نداده است. تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهد که سرپناه، یکی از نیازهای اساسی و اولیه خانوادهها است.
اگر به این نیاز توجهی نشود، آرامش و آسایش جامعه خدشهدار میشود. بنابراین کارشناسهای اجتماعی بر این عقیدهاند که اگر افزایش قیمتها به همین منوال پیش رود، انواع بزه اجتماعی، کارتنخوابی، اتوبوسخوابی، پشتبامخوابی، خانههای اشتراکی، گورخوابی و نظایر اینها در جامعه افزایش پیدا میکند. همچنین افزایش تنش در خانوادهها و فروپاشی نهاد خانواده نیز دیگر موردی است که امروزه به خاطر مساله مسکن رخ داده و این در حالی است که بسیاری از زوجهای جوان به دلیل این که از تمکن کافی برای پرداخت اجاره برخوردار نیستند، خانه مشترک را ترک کرده و هرکس به خانه والدیناش میرود که این مساله نیز به نوعی طلاق توافقی به حساب میآید. از طرفی گرانیهای وحشتناک بیانگر این واقعیت است که با چنین وضعیتی اقشار کمدرآمد و متوسط باید با خرید مسکن خداحافظی کنند. اگر تا چند سال پیش مردم میتوانستند با هر سختی در حاشیه کلانشهرها سرپناهی بخرند، الان حتی نمیتوانند در همان منطقه خانهای اجاره کنند. به همین دلیل جامعهشناسها تبعات گرانی قیمت مسکن و اجارهبها را نگرانکننده میدانند، چرا که نهتنها آرامش و آسایش اکثریت جامعه را نشانه گرفته بلکه زندگی آنها هم به مرز نابودی کشیده شده و هیچ امیدی به آینده ندارند.
آرامش از بین رفته
دکتر امیرمحمود حریرچی، آسیبشناس اجتماعی درخصوص تبعات اجتماعی افزایش چشمگیر اجاره خانه در تهران و دیگر شهرستانها به «جهانصنعت» گفت: ابتدای امر همگان باید بدانند که سرپناه یکی از نیازهای اولیه بشر بعد از خوراک و پوشاک است. خانه برای هر خانوادهای نیاز اساسی است که افراد در آن احساس آرامش میکنند. حال با افزایش ۳۰۰ درصدی اجاره خانه احساس آرامش در بین خانوادهها به طور عملی از بین رفته است. این روزها افراد برای اینکه سرپناهی در هر منطقهای از تهران داشته باشند باید عمده درآمد خانواده را تقدیم صاحب خانه کنند. به همین دلیل افراد زیادی چند شغله شدهاند. چه بسا براساس گزارشها پزشکان نیز به صف افراد چندشغله پیوستهاند. بنابراین امروزه فشارهای اقتصادی بر طبقه خاصی محدود نمیشود. بلکه اکثریت طبقات جامعه تحت فشار اقتصادی قرار گرفتهاند. همین امر نیز دلیل بر بههمریختگی آرامش در میان جامعه شده است. این در حالی است که کمبود آرامش در جامعه ناامیدی را بیشتر میکند.
وی افزود: افزایش اجاره مسکن نهتنها بر روان سرپرست خانواده تاثیر منفی دارد بلکه فرزندان نیز تحتتاثیر تنشهای خانواده قرار میگیرند. همین موضوع استرس و اضطراب را در میان فرزندان زیاد میکند. برخی خانوادهها مجبورند به حاشیه شهرها کوچ کنند که بیتردید چنین اتفاقی ضربه مهلکی به فرزندان آنها وارد میکند، زیرا آنها از مدرسه و دوستانشان هم جدا میشوند. این در حالی است که درک اینگونه مسائل برای فرزندان بسیار سخت است. بنابراین از آسیب روحی و روانی وارد بر فرزندان خانواده نباید چشمپوشی کرد.
این جامعهشناس بیان کرد: آمار مستاجران در کشور بسیار وحشتناک است، زیرا آنها بخش عمده درآمدشان را بابت اجارهبها صرف میکنند. بنابراین سفرههای مستاجران روزبهروز کمتر میشود. خانوادهها به سمتی میروند که به دلیل اجاره مسکنهای سرسامآور توانایی تهیه نان شبشان را هم ندارند. از طرفی معضل بعدی این اجارهنشینها کوچ به سمت حاشیهنشینی است. حاشیهنشینی هم با فقر گره خورده است. بنابراین وقتی قشر متوسط جامعه به سمت حاشیهنشینی روانه شوند، یعنی فقر در آن جامعه گسترش پیدا کرده است. اگر فقر در جامعهای رواج پیدا کند و افراد درگیر فرهنگ فقر شوند، ناامیدی در بین افراد جامعه شیوع پیدا میکند. در نتیجه با پاندمی ناامیدی در جامعه خانوادهها دیگر به آینده بهتر امیدی ندارند، همین موضوع آسیبهای اجتماعی زیادی را برای اعضای خانواده از جمله اعتیاد، سرقت، خودکشی و افسردگی در پی خواهد داشت.
او ادامه داد: افزایش اجاره خانه تبعات زیادی در جامعه دارد، آنها برخلاف تصورات، یکی از علل کاهش آمار ازدواج و افزایش جمعیت همین نوسانات اقتصادی در کشور است. افراد آینده روشنی پیش روی خود نمیبینند که ازدواج و فرزندآوری کنند. چه بسا براساس آمارها ۷۰ درصد زوجینی که به تازگی ازدواج کردند مستاجر هستند، در همین هیاهوی افزایش نرخها آنها همانند سالهای پیش مجبورند با خانوادهها زندگی کنند. همین اشتراکی زندگی کردن هم مشکلات زیادی برای خانوادهها ایجاد میکند. زندگیها به خاطر همین موضوعات به طلاق منجر میشود. بنابراین مهمترین تبعات افزایش اجارهخانه بر جامعه نابودی احساس عدم آرامش و رضایت است. همچنین میزان رضایتمندی از زندگی در جامعه رو به افول است. البته ایران در این خصوص در سطح جهانی سقوط کرده است.
متاسفانه در ایران حقوق اولیه مردم برای کسی اهمیت ندارد.
فروپاشی طبقه متوسط
امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس نیز با اشاره به تبعات جبرانناپذیر افزایش اجاره خانه به «جهانصنعت» گفت: از چند بعد میتوان اثرات اجتماعی افزایش هزینه مسکن را بررسی کرد؛ در وهله اول بسیاری از افرادی که در شهرهای بزرگ از جمله تهران و سایر کلانشهرها در محلات میانی و یا پایینشهر زندگی میکردند، با این افزایش قیمتهای چارهای جز روی آوردن به حاشیهنشینی نداشتهاند که این مساله آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد.
وی افزود: با توجه به اینکه افراد طبقه متوسط از لحاظ اقتصادی تضعیف شدهاند و باید به سمت محلات پایینشهر و یا حاشیه بروند، این خود معضلات زیادی را درست میکند، زیرا طبقه آنها از نظر اقتصادی تغییر پیدا کرده، اما از نظر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، خیر، بنابراین جابهجایی محل زیستشهری آنها بالطبع با عوارضی روبهرو میشود.
قرائیمقدم گفت: مناطق حاشیهنشین اطراف کلانشهرها به دلیل تراکم جمعیتی که از قبل داشتند و اقشار ضعیف و فرودست در آنجا زندگی میکردند، حال بخشی از طبقه متوسط نیز به آنجا نقل مکان کردهاند که این برخورد طبقاتی مسائل بیشماری را از این به بعد به بار خواهد آورد. این مناطق طبعا از نظر جمعیتی دارای ظرفیتی هستند، اما طی دو سال اخیر سیل مهاجرت به اطراف کلانشهرها با افزایش روبهرو بوده که این موضوع مشکلات و مسائل این مناطق را بیشتر میکند.
این جامعهشناس تاکید کرد: افزایش انواع بزه اجتماعی، کارتنخوابی، اتوبوسخوابی، پشتبامخوابی، گورخوابی و نظایر اینها، همگی از آسیبهای اجتماعی است که افزایش قیمت مسکن طی این سالها به بار آورده، همچنین افزایش تنش در خانوادهها و فروپاشی نهاد خانواده نیز دیگر موردی است که امروزه به خاطر مساله مسکن رخ داده است، این در حالی است که بسیاری از زوجهای جوان به دلیل این که از تمکن کافی برای پرداخت اجاره برخوردار نیستند، خانه خود را ترک کرده و هر کس به خانه والدین خود میرود که این مساله نیز به نوعی طلاق توافقی به حساب میآید.
او ادامه داد: تمامی این اتفاقات به فروپاشی طبقه متوسط منجر شده است، نمونه این فروپاشی این است که افزایش قیمت مسکن وضعی را به بار آورده که بسیاری از افراد جوان طبقه متوسط به دلیل ناتوانی در پرداخت اجارهبها مجبور به مهاجرت اجباری از منطقهای شدهاند که سالها در آن زندگی کردهاند و بسیاری از ارتباطات اجتماعی آنها در این مناطق شکل گرفته، اما حال این افراد با کنار گذاشتن غرور خود مجبور به حاشیهنشینی شدهاند که از لحاظ اجتماعی و روانی نیز این افراد را با مشکلات زیادی روبهرو کرده است.
قرائیمقدم با اشاره به اینکه طبقه متوسط بیشترین آسیب را در این میان دیده است، گفت: به نظرم طبقه متوسط بیشترین ضرر را از این وضعیت کرده است. از سویی شاید در کوتاهمدت اثرات این پدیده اجتماعی قابل لمس نباشد، اما به طور حتم، در میانمدت و بلندمدت تبعات این موضوع گریبان جامعه و دولت را خواهد گرفت. همچنین در این رابطه شاهد شکلگیری مهاجرت معکوس بودهایم، یعنی افراد از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک مهاجرت کردهاند، البته این پدیده بیشتر در بین زوجهای میانسال به چشم میخورد که سالها در تهران مستاجر بودند، اما به دلیل اینکه از استطاعت مالی کافی برخوردار نبودند به شهر و دیار آبا و اجدادی خود بازگشتهاند، این مورد نیز روزبهروز در حال افزایش است.
این جامعهشناس ادامه داد: بنابراین همانطور که مشاهده میکنید مدل برخورد افراد جوان با افراد میانسال و سالمند در مواجهه با افزایش قیمت اجارهبها متفاوت است، اما نکته نگرانکننده وضعیتی است که این روزها زوجهای جوان و خانوادههای طبقه متوسط با آن روبهرو هستند، که مسکن تمامی زندگی آنها را تحتالشعاع قرار داده و آنها را از نظر روانی با مشکلات زیادی روبهرو کرده است.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهمسکنلینک کوتاه :