نگاه ایران در قبال تنشزدایی آنکارا- ریاض
دکتر صلاحالدین هرسنی *
محمدبنسلمان روز چهارشنبه ۲۲ ژوئن به ترکیه سفر کرده است. این سفر آنگونه که پیداست در پاسخ به سفر دهم ماه مارس رجب طیب اردوغان به ریاض بوده است. در حقیقت شرایط داخلی از منظر اقتصادی و شرایط منطقهای در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا، مقامات آنکارا و ریاض را به این باور رسانده است که حال باید بعد از یک دوره روابط پرتنش به سمت تنشزدایی حرکت کنند. تنشزدایی آنکارا- ریاض در شرایطی رقم میخورد که چه ریاض و چه آنکارا به همراه تهران داعیهدار رهبری جهان اسلام و سپس به یک میزان خواهان آن هستند که رقابتهای ژئوپلیتیکی در منطقه غرب آسیا را به هم نبازند. تحت این شرایط، عصر جدید تنشزدایی در روابط آنکارا- ریاض در شرایطی رقم میخورد که اساسا رابطه آنکارا با تهران و مشخصا بعد از کودتای ۱۵ جولای ۲۰۱۶ ناپایدار، شکننده، پرنوسان و به ویژه بر سر بحران سوریه با ایران بسیار سینوسی و پرنوسان بوده است. در شرایط حاضر نیز ما شاهد بحران «هیدرو هژمونی» یا همان بحران «هیدروپلیتیک» در روابط تهران- آنکارا هستیم. ژئوپلیتیک آب یا هیدروپلیتیک به مطالعه نقش آب در مناسبات و مناقشات اجتماعات انسانی و ملتها و دولتها میپردازد. هیدروپلیتیک موجب باردار شدن سیاسی منطقه در محیطهای جغرافیایی میشود. در این ارتباط هیدروپلیتیک آنکارا یا برنامه ترکیه برای احداث سدهای ۲۲گانه روی رودخانههای فرامرزی دجله و فرات در قالب پروژه گاپ، موجب کاهش حقآبه یا ورودی آب این رودخانهها به سوریه و عراق به میزان ۵۰ تا حدود ۸۰ درصد میشود و در نتیجه موجب بیابانزایی در سوریه و عراق، خشک شدن تالاب هورالعظیم و تولید گردوغبار به ویژه «ریزگردها» در خوزستان و دیگر نقاط ایران میشود. افزون بر بحران هیدروهژمونی، ترکیه رزمایش «برداران خدشهناپذیر» را که پنجم تا هشتم اکتبر۲۰۱۲ در نخجوان برگزار کرد، دستمایهای برای حمایت از باکو و الهام علیاف و در نتیجه بهانهای برای هشدار به ایران و ایروان در به چالش کشیدن مرزهای شمال شرقی کرده است. افزون به همه این موارد، نوعی بحران در روابط تهران- آنکارا در قالب جنگ نیابتی نیز بر سر شمال عراق ایجاد شده است. در این ارتباط باور مقامات آنکارا به ویژه رجب طیب اردوغان این است که پایگاههای ارتش ترکیه در شمال عراق مورد هدف گروههای جهادی مرتبط با ایران یعنی جریانهایی نظیر: الحشد الشعبی و کتائب حزبالله قرار گرفته است. این گروهها ادعا میکنند که اجازه نمیدهند خاک عراق عرصه ترکتازیها و جولان یگانهای ترکیه باشد و آنها به زودی خواهند توانست که ترکیه را از خاک عراق بیرون کنند. همچنین مقامات آنکارا ادعا میکنند که همین گروههای جهادی، همکاری تنگاتنگی با گروه تروریستی «پ.ک.ک» و «ی.پ.ک» یعنی گروههای کرد سوری دارند و اینها میتوانند تمامیت ارضی و امنیت ترکیه را دستخوش چالش و تهدید سازند. لاجرم این عوامل در کنار بروز بحران اقتصادی در ترکیه و سقوط ارزش پول ملی یعنی «لیر» ترکیه سبب شده که ترکیه بتواند در فصل جدید تنشزدایی خود را به ریاض نزدیک کند.
اما نگاه ایران در تمایل به تنشزدایی ریاض در قبال آنکارا بیشتر در قالب سابقه رقابتهای ژئوپلیتیکی در غرب آسیا قابل تفسیر است. واقعیت آن است که کارگزاران اجرایی عربستان تحت تاثیر اندیشههای سلفی از جایگاه تصمیمگیری ویژهای در عربستان برخوردارند. در واقع، انگیزههای ایدئولوژیک و اندیشههای راهبردی افرادی مانند: ترکی فیصل یعنی رییس سابق سازمان اطلاعات عربستان و سفیر سابق عربستان در لندن، محمدبن نایف و بندر بن سلطان نوه عبدالعزیز از انگیزههای ویژهای برای واپایش و کنترل قدرت ایران در منطقه برخوردارند. جدای از این افراد که راهبرد آنها مقابلهگرایی علیه جمهوری اسلامی ایران است، از سال ۲۰۱۲ زمینه برتری نقشیابی گروههای جدیدی در ساختار سیاسی و امنیتی عربستان به وجود آمد که دارای نگرش مقابلهجویانه با ایران هستند. در این دوران تاریخی، عادل احمدالجبیر به عنوان سفیر عربستان در آمریکا فعالیت میکرد. فعالیت عبدالجبیر زمینههای لازم برای نقشیابی بازیگرانی را به وجود آورد که درصدد ایجاد موازنه با ایران بودند. اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس نشان میدهد که طیف جدیدی از نیروهای سیاسی تلاش دارند تا مقابله با ایران از طریق الگوها و سازوکارهای نهادی، حقوقی، امنیتی و راهبردی را پیگیری کنند. فوت ملک عبدالله زمینه نقشیابی افرادی همانند محمدبنسلمان در ساختار سیاسی عربستان را فراهم آورد. نخبگان جدید در زمره افراد و گروههایی محسوب میشوند که تلاش دارند تا الگوی جدیدی از جنگ کمشدت را علیه ایران سازماندهی کنند. حمایت از گروههای وهابی و تروریسم تکفیری را میتوان بخشی از معادله سیاست مقابلهجویانه عربستان در برابر ایران دانست. چنین نیروهایی نقش موثری در سازماندهی فرآیندهای مقابلهجویانه با ایران و ژئوپلیتیک شیعه ایفا کرده و میکنند. افزون بر همه اینها، تهران تنشزدایی ریاض با آنکارا را در راستای پیمان ابراهیم و به منظور تحکیم و قوام آن تفسیر میکند. البته نباید از عامل کلیدیتر بابت تنشزدایی ریاض- آنکارا غافل ماند و این عامل کلیدی چیزی جز، حضور رییسجمهوری چون بایدن در کاخسفید نیست. در واقع تمایل به تنشزدایی در روابط آنکارا- ریاض از یک منبع تهدیدی چون بایدن در کاخسفید مایه میگیرد و آب میخورد، چراکه بایدن موافقتی با تداوم ریاستجمهوری اردوغان در نظام سیاسی ترکیه ندارد و در برنامههای انتخاباتی خود نیز اعلام کرده بود که یکی از برنامههای او ساقط کردن رژیم اردوغان به جهت پشت کردن به میرات لائیسیته و آتاتورک و عبور از نظام جمهوری در نظام سیاسی ترکیه است. ضمن آنکه قالبهای ادراکی و تحلیلی مقامات واشنگتن بر این نکته تاکید میکنند که ترکیه در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا خود بخشی از بحران است نه راهحل بحران. در همین ارتباط، قالبهای ادراکی و تحلیلی مقامات واشنگتن در قبال ریاض همانند نگاه به آنکاراست. به این معنی که عصر بایدن را برای ریاض باید یادآور و بازتکرار صدارت اوباما در کاخسفید دانست. واقعیت آن است که با ورود بایدن به کاخسفید شاهد فاصلهگیری معناداری میان محافل عربی و حتی تلآویو با ایالات متحده آمریکا بودهایم و همه این موارد در شرایطی رقم میخورد که دونالد ترامپ با محمد بن سلمان و رجب طیب اردوغان روابط خوبی داشته است. با همه نشانههای معناداری که از پشت تنشزدایی آنکارا- ریاض نمایان شده است، تحت دو شرایط میتوان این تنشزدایی را برای ایران واجد مطلوبیتهای راهبردی دانست. اول آنکه در سایه روابط آنکارا- ریاض، سطح رقابتها و منازعات برای پیشتازی در مناسبات منطقه کم خواهد شد و آنکارا میتواند به عنوان بازیگر واسطهای در جغرافیایی آناتولی در ترمیم روابط تهران- ریاض نیز ایفای نقش کند. دوم آنکه سقوط دولت راستگرای نفتالی بنت و بر زمین ماندن دکترین «اختاپوس» آن در قبال ایران به جهت بیثباتی سیاسی و بحران مشروعیت در تلآویو، میتواند سطح تنش تهران با ریاض را کاهش و در نتیجه موازنه را به نفع ایران تغییر دهد.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :