بازارهای گازی از دسترفته ایران
ولیاله آقایارزاده *
اقتصاد بیمار تکمحصولی و چندمحصولی موضوعی است که شاید در کشورها و سالهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. امروز اما میخواهیم این موضوع را برای کشور ایران مورد بررسی قرار دهیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور تا چه اندازه توان تحمل این سبک از مدیریت اقتصادی را خواهد داشت و آیا هنوز میتوان آن را سرپا نگه داشت و یا اینکه این اقتصاد همچون بیماری است که به کما رفته و دیگر شرایط احیا و بازگشت به بازارهای جهانی را ندارد؟ برای پاسخ به پرسشهای یادشده باید چند پارامتر را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم تا بتوانیم به این مهم دست یابیم که آیا ما کشوری بر مبنای اقتصاد تکمحصولی عموما با صادرات مواد اولیه به صورت خام اداره میشویم و اینکه ما از این شرایط مستثنی هستیم؟ چه آنکه کشورهای تکقطبی یا تکمحصولی بسیار آسیبپذیر بوده و با کوچکترین نوسانات اقتصادی جهانی و در کوتاهترین زمان ممکن دچار چالشهای درآمدی میشوند.
در مرحله اول باید منابع موجود را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم چه حوزههای صادراتی در کشور وجود دارد که میتوانیم برای اداره اقتصادی کشور به آنها اتکا کنیم؟ آیا این محصولات قابلیت فروش هم به صورت مواد اولیه و هم به صورت محصول را دارند که جامعه جهانی به صورت روزمره به آنها نیاز دارد؟ نفت و مشتقات آن، پتروشیمیها، گاز، معادن اعم از زغالسنگ، مواد معدنی فلزی، شن، ماسه، نمک، معادن توسعهنیافته روی، مس و نفت به خودی خود و به تنهایی تاثیرگذاری بسیاری بر اقتصاد کشور ما خواهد داشت. در کنار این موضوع مساله تولید گاز هم کماهمیتتر از نفتخیز بودن کشور ما نیست، چرا که منابع بسیار گازی که در ایران وجود دارد به خودی خود میتواند هم از نظر موقعیت سیاسی و هم از نظر موقعیت اقتصادی کشور را در وضعیت خوبی قرار دهد.
اما در زمینه پایه ذخایر گاز طبیعی، ایران در مقام دوم جهان قرار دارد. یعنی حتی از قطر نیز که حرفهای زیادی در این خصوص برای گفتن دارد بالاتر است. اما اینکه داشتن مقام دوم گازی جهان تاکنون چه کمکی به ایران کرده است در هالهای از ابهام قرار دارد؛ زیرا نه ما میتوانیم همانند روسیه قدرت اول گازی در اروپا باشیم و نه همانند قطر قدرت اول گازی در منطقه خلیج فارس. با آنکه هزینههای هنگفتی که کشورمان در زمینه تولید و استخراج گاز طبیعی متحمل میشود اما امروز در زمینه فروش این محصول استراتژیک، چندان موفق عمل نکردهایم و به نظر میرسد با چالش فروش این محصول چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی مواجه هستیم. این موضوع یعنی بازار صادرات گاز ایران با چالش جدی مواجه است زیرا روسیه بازار گاز پاکستان را از ایران گرفته است. با توجه به لولهکشی گاز صلح که سالهاست تا مرز پاکستان کشیده شده اما باز هم کشور پاکستان قراردادهای بلندمدت گازی خود را با روسیه و ترکمنستان امضا میکند زیرا مساله تحریمها کاملا دست ایران را در صادرات گاز این محصول کلیدی و استراتژیک بسته است تا آنجا که حتی با تفاهمنامه امضاشده با کشور عمان جهت فروش گاز ایران باز هم هیچ اتفاق چشمگیری در این زمینه نیفتاده است. این مساله نشان میدهد که با وجود تحریمها این قراردادها قابلیت اجرایی شدن دارند و موجب شده که در معاملات گازی جایگاه خاصی نداشته باشیم. حال این مساله برای مردم سوال شده چگونه میشود دومین کشور از نظر ذخایر گازی جهان تقریبا هیچ جایگاه تعیینکنندهای نداشته باشد؟
مساله بعدی این است که قرار بود کشور ایران بر اساس برنامه ششم توسعه در بازار صادرات گاز به شش درصد بازار جهانی برسد که این مهم به دلیل تحریمها اتفاق نیفتاد. اکنون ایران علی رغم دارا بودن دومین میدان گازی ذخیره گاز طبیعی جهان در بازارهای بینالمللی و منطقهای حضور چندان چشمگیری ندارد و تنها کشور ترکیه و عراق مقصد صادرات گاز ایران هستند که قرارداد ایران با کشور ترکیه نیز چند سال بیشتر باقی نمانده که تمدید آن نیز خود در هالهای از ابهام قرار دارد. به نظر میرسد کشور ایران باید با ترکیه برای بستن قرارداد جدید جهت صادرات گاز هم قیمت پایینتری از عرف فروش در نظر بگیرد و هم اینکه شرایط آن کشور را بپذیرد تا بتواند یکی از شرکای تجاری خود را در صادرات گاز تولیدی حفظ نماید، در غیر این صورت کشور ترکیه از روسیه و آذربایجان گاز مورد نیاز خود را تامین خواهد کرد و این یعنی اینکه گاز تولیدی ایران تقریبا بدون مشتری بینالمللی خواهد ماند. عواملی مانند تحریم سایه سنگینی بر این کالای کلیدی و استراتژیک جهانی انداخته است تا آنجایی که هند هم در سال ۲۰۱۱ با وجود امضای قرارداد خرید گاز از ایران پا پس کشید و با کمک کشور آمریکا وارد تولید نیروی برق از منابع انرژی هستهای شد و باز هم با لابی کشور آمریکا عربستان سعودی توانست وارد بازار گازی هند شود. هر چند که در دهه گذشته قراردادهایی جهت فروش گاز به کشورهای اروپایی مطرح شد و قراردادهایی هم در این زمینه بسته شد. در همین راستا، قرارداد گازی ایران با اتریش (که گاز ایران از طریق خاک ترکیه به آن کشور انتقال مییابد) نیز به دلیل تحریمها و مسائل فنی اقتصادی محقق نشد و یک بار دیگر دومین کشور بزرگ گازی دنیا بدون مشتری ماند. مساله بعدی نیز وجود شرکت گاز پروم روسیه است که تقریبا در همه نقاط دنیا فعال است و جهت فروش گاز تولیدی کشورش حضور پررنگ دارد.
هرچند به دلیل شرایط به وجود آمده در جهان و جنگ میان دو کشور روسیه و اوکراین شرایط برای بازپسگیری بازارهای از دست رفته گازی وجود دارد اما مساله مهم توان و قدرت سیاسی و اقتصادی تیم عملکننده جهت فروش منابع و ذخایر تولیدی گاز ایران است که این مساله مستلزم چند حرکت مهم از سوی کشور ایران است.
شناسایی مسیرهای انتقال گاز به کشورهایی که در سالهای گذشته خریدار این محصول بودهاند و یا خواهان خرید گاز از ایران بودهاند.
حل و فصل معضل مسائل مالی و انتقال پول؛ زیرا شما در ازای فروش گاز تولیدی باید بتوانید پول آن را بگیرید که به دلیل تحریمهای موجود تقریبا عمده کشورها حاضر به تجارت رسمی با کشور ایران نیستند. این کشورها در حقیقت حاضر به پذیرش ریسک انجام مسائل مالی و بانکی با ایران نیستند، حتی کشوری مانند عراق که نیازمند منابع و واردات ایران است حاضر به پرداخت پول ایران به دلار نیست و برای ایران شرط تعیین میکند که به واحد پول خود حاضر به خرید کالا از ایران است. پس در این شرایط تنها پیدا کردن خریدار و گاز مهم نیست بلکه محقق شدن خرید و پرداخت مالی آن هم مساله مورد مناقشهای است.
تثبیت شرایط بلندمدت برای مشتریها و خریداران که با توجه به شرایط به وجود آمده جهانی ایران باید بتواند کشوری مانند عمان که تقریبا بهترین شرایط را در بین کشورهای خریدار دارد را پای میز مذاکره بیاورد. زیرا هم خط لوله گازی آن به کشور آمده است و هم قرارداد و تفاهمنامه فیمابین دو کشور امضا شده است. تنها مساله باقیمانده موضوع بانکی است که آن هم باید از طریق مذاکرات سیاسیون از طریق برجام برطرف شود.
ایران باید بتواند تکنولوژیهای جدید و به روز را جهت استخراج و تولید گاز از منابع خود وارد کند زیرا دستگاهها توان تولید گاز بیشتر از این را نخواهند داشت. در سالهای آینده نیاز ایران به تکنولوژی روز جهت افزایش تولید و بهینهسازی مصرف داخلی کاملا مشهود است و اگر مصرف داخلی ایران نیز کنترل و مدیریت نشود این کشور در سالهای آینده با چالش جدی مواجه خواهد شد.
عدم توانایی در جذب مشتریهای جدید که این مهم را میتوان در ۲۰ سال گذشته نیز مشاهده کرد. گفتوگو و رایزنی با کشورهای مختلف مانند هند، چین، امارات، کویت، بحرین، لهستان، گرجستان، عراق، عمان، آذربایجان و خود اتحادیه اروپا که به غیر از سه کشور ترکیه، عراق و آذربایجان سایر کشورها مشتری گاز تولیدی ایران نبودهاند. این یعنی اینکه کشور ایران باید بتواند در این شرایط برای گاز تولیدی مشتری جدیدی را پیدا کند. این در حالی است که طی دو دهه گذشته تقریبا ایران هیچ خریداری برای گاز تولیدی خود نیافته است. بسیار غمانگیز و ناراحتکننده است که به دلیل از دست دادن بازارهای بینالمللی این مساله یک ناکامی بسیار بزرگ برای ایران تبدیل شده است، زیرا صادرات گاز بسیار درآمدزا بوده و جذابیت ارزآوری برای کشورهای واسط که خود خریداران آن را صادر میکنند دارد و این فرصت را در اختیار آنان قرار میدهد که هم از نظر موقعیت لجستیکی برای خود وجههای به دست بیاورند و هم از درآمدهای هنگفت آن بهرهمند شوند. حال آنکه امروزه شاهد هستیم که کشورهایی توانستند از طریق خط لولهگذاری از این درآمد و موقعیت بهره ببرند.
مدیریت و ساختار مدیریتی مسلط بر منابع گازی کشور نشان از عدم تسلط این مدیران بر کنترل بازار داخلی و عدم تسلط بر یافتن بازارهای جدید بینالمللی برای گاز تولید داخلی دارد. این عقبماندگی صادراتی را به نوعی میتوان به عدم توانایی مدیران قبلی و کنونی این منبع عظیم درآمدی نسبت داد. چرا که امروز در تمام دنیا اگر کشوری دارای هر گونه منابع اعم از طبیعی و یا ژئوپلیتیکی باشد از آن برای درآمدزایی استفاده خواهد کرد و اینکه کشوری دومین منبع و ذخایر گازی جهان باشد و برای آن درآمد ناچیزی ایجاد کند جای سوال دارد که چگونه طی ۲۰ سال یعنی دو دهه کشوری حاضر نشده است به عنوان خریدار و یا پل ارتباطی بین خریداران گاز تولیدی ایران وارد شود.
در اغلب کشورهای پیشرفته و تولیدکننده نفت و گاز شرکتهای تولیدکننده و صادرکننده گاز به طور مستقل از شرکتهای نفتی عمل میکنند. زیرا نه تنها خود را کمتر و کوچکتر از شرکتهای نفتی نمیدانند بلکه به این موضوع معتقدند که منابع گازی قدرت فروش سریعتر و ارزآوری بهتری در شرایط کنونی جهان دارد زیرا سوختهای فسیلی همانند نفت در حال جایگزینی با انرژی هستهای هستند. همانطور که قبلا اشاره شد کشور هندوستان نیز در سال ۲۰۱۱ حرکت بر این مسیر را آغاز کرده است. پس میشود چنین برداشت کرد که کشورهای تولیدکننده گاز به دنبال صادرات گاز به صورت کاملا مستقل و متمرکز هستند.
اکنون به صورت مقایسهای وارد موضوع صادرات گاز میشویم. کشور قطر در سال ۲۰۲۱ به میزان ۵/۱۲۹ میلیارد مترمکعب گاز صادر کرده که ۸/۲۰ میلیارد مترمکعب آن به کشور عمان و امارات متحده عربی بوده است. این مقدار معادل ۷/۷ برابر بیشتر از صادرات گاز ایران طی همین سال است. صادرات گاز کشور قطر به هیچ عنوان قابل مقایسه با ایران نیست و این نشاندهنده اهمیت صادرات این محصول حیاتی برای اقتصاد یک کشور است. سوی دیگر این موضوع، مساله مصرف داخلی گاز تولیدی ایران و قطر است. مصرف داخلی ایران بسیار بالا است و این بالا بودن مصرف نه به دلیل مصرف بخش خانگی بلکه بخش عمده آن در صنایع بزرگ از جمله سیمان، فولاد و… است. این در حالی است که تمام عدم تواناییها در بخشهای مختلف و عقبماندگی از صادرات را به مصرف بیش از حد مردم ارتباط میدهند.
به طور کلی ۳۷ صنعت پرمصرف در کشور وجود دارد که با مدیریت و استانداردسازی میتوان جلوی مصرف بیرویه و بیش از حد گاز تولیدی را گرفت. اما مساله اینجاست که ما پس از جلوگیری از مصرف بیرویه مانده محصول تولیدی را باید بتوانیم به بازارهای بینالمللی صادر کنیم. اگر این اتفاق رخ ندهد چندان سودی برای این صنعت نخواهد داشت.
میتوان به طرح سوالی از مدیران گازی وزارت نفت ایران پرداخت و پرسید این است که چطور میشود دومین کشور دارای منابع گازی جهان هر ساله در فصل پرمصرف با کمبود گاز روبهرو میشود؟ در حالی که مصرف داخلی ایران برای صنایع پرمصرف و مصارف خانگی تعریف شده است و میزان و مقدار آن هر ساله معلوم و مشخص است و این موضوع هیچ وقت به طور کامل حل و فصل نشده است. در واقع باید پی برد که آیا مشکل از مصرفکننده است یا مدیران بخش تولید و یا مدیران ارشد این صنعت که این معضل هر ساله وجود دارد و برطرف نیز نمیشود.
آمار و ارقام ارائهشده نشان از این دارد که پس از روسیه با ۱۴۶ میلیون نفر جمعیت و سرمای قابل ملاحظه و صنایع بسیار پرمصرف اسلحهسازی و آمریکا با جمعیت ۳۳۳ میلیون نفر و وسعت قابل ملاحظه و صنایع بسیار بزرگ در همه زمینهها و کشور چین با جمعیت بیش از ۴۱۱/۱ میلیون نفری و با داشتن شرایط مشابه با آمریکا چطور میشود که ایران با جمعیت ۸۵ میلیون نفری و با داشتن صنایع محدود و کارخانههای نه چندان بزرگ به یکی از پرمصرفکنندهترین کشورهای جهان تبدیل شده است؟ پاسخ این پرسش این است که تکنولوژیهای مصرف بسیار قدیمی و فرسوده شده است و صنایع و کارخانههای مصرفکننده گاز همچنان از ماشینآلات و دستگاههای فرسوده و با تکنولوژی از رده خارج شده کار میکنند که مصرف را تا این حد بالا برده است. مدیران ارشد یک جایی برای این موضوع تصمیم قاطع بگیرند که آیا با دادن آمارهای متنوع از اینکه ایران جزو پرمصرفترین کشورهای گاز جهان است کمکی به این موضوع میکند که گاز مصرفی در صنایع کم شود؟
آمارهای ارائهشده در ادوار مختلف نشان از آن دارد که ما تقریبا به اندازه مصرف داخلی توانستهایم گاز تولید کنیم. باز هم سوال این است چگونه میشود ما با وجود این حجم از ذخایر گازی جهان نتوانسته باشیم تولید گاز کشورمان را به حدی بالا ببریم که با شکستن قیمتها در جهان بتوانیم کشورهای خریدار را مجاب کنیم که مشتری ثابت و همیشگی گاز تولیدی ایران شوند؟ همان کاری که شرکت گاز پروم روسیه با اتحادیه اروپا و یا شرکای تجاری دیگر کشورها انجام میدهد و با شکستن قیمت خریداران را مجاب میکند که همچنان مشتری ثابت آنها باشند. ولی امروزه شرایط متفاوت شده و بازار جهانی و معادلات آن به هم ریخته است. به دلیل جنگ میان روسیه و اوکراین، روسیه در شرایط پایداری برای صادرات و نگه داشتن بازارهای خود قرار ندارد. اینجاست که مدیران ارشد نفتی و گازی ایران باید وارد عمل شده و نسبت به به دست آوردن و جذب مشتریهای بینالمللی اقدام کنند چرا که تحریمهای اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای جهان نسبت به روسیه سنگین و سنگینتر میشود و این مساله راه را برای دارندگان منابع گازی و تولیدکنندگان و کشورهای واسطه باز میکند. حال آنکه کشور ایران خود یک منبع اصلی به عنوان دارنده دومین میدان گازی جهان است.
اما موضوع بعدی یافتن راهی برای صادرات گاز تولیدی کشور ایران است که با توجه به تحریمهای همهجانبه آمریکا در این زمان این امکان وجود ندارد و گاز ایران بدون مشتری مانده است. به این ترتیب بیشتر گاز تولیدی ایران به صورت مصرف داخلی در حال فروش است که این موضوع کمک قابل توجهی به اقتصاد ایران نمیکند و از نظر ارزآوری همچنان به عنوان یک کالای استراتژیک مهجور مانده است. با توجه به اینکه صادرات گاز ایران در سیاست اقتصادی کشور جایگاه مشخصی ندارد و اتفاق خاصی در رفع تحریمها نیز نیفتاده، پس نمیتوان آینده چندان روشنی برای فروش این محصول یعنی گاز تولیدی در جهان متصور شد و همچنان ایران بازار خاصی در بین کشورهای خریدار گاز نخواهد داشت و فرصتها یکی پس از دیگری از دست میرود. امید است که سیاست خارجی اقتصادی تصمیم داشته باشند تا شرایط کنونی را تغییر دهند و کشور ایران به عنوان دومین کشور دارای منابع گازی دنیا بتواند به حق خود یعنی داشتن بازاری بزرگ و درخور نام ایران دست یابد.
* کارشناس اقتصادی
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :