از اورشلیم تا ریاض: بایدن در ریاض به دنبال چیست؟
دکتر صلاحالدین هرسنی *
بایدن بعد از سفر به اورشلیم حالا به ریاض سفر کرده تا با محمدبن سلمان دیدار کند. سفر بایدن به ریاض در شرایطی صورت میگیرد که او پیشتر و مشخصا در زمان به قدرت رسیدن به صراحت گفته بود که اولویت او در سیاست خارجه مهار چین در چارچوب موازنه قدرت خواهد بود، بنابراین به جای خاورمیانه، باید بر چین متمرکز شود. همچنین وعده داده بود که باید محمدبن سلمان ولیعهد عربستان را به دلیل قتل جمال خاشقجی نویسنده منتقد سیاستهای ریاض منزوی کند و از او چهرهای منفور برای افکار عمومی جهانیان بسازد. حالا با توجه به تغییر موازنه جدید در یک جهان معطوف به چندقطبی و همچنین معادلات منطقهای به ویژه معادلات جاری در منطقه غرب آسیا، بایدن حاضر به تغییر و عبور از مواضع پیشین خود شده است. در واقع بین دیدگاههای پیشین و پسینی بایدن تفاوتی به وجود آمده است و باید دانست که علت این تفاوت و تغییر در انگارهها و موضع چیست و بایدن در سفر به ریاض چه هدفی را تعقیب میکند؟
در نگاه نخست، بازگشت و تمرکز مجدد بر خاورمیانه از سوی مقامات واشنگتن به تمرینی برای واقعگرایی تعبیر و تفسیر شده است. این تعبیری است که «جک سالیوان» مشاور امنیت ملی آمریکا در آستانه سفر بایدن به منطقه قویا به آن اشاره کرده است. سالیوان معتقد است که سفر خاورمیانهای بایدن، نقش حیاتی برای آمریکا در یک منطقه استراتژیک بازی میکند.
در واقع و طبق قالبهای ادراکی و تحلیلی سالیوان، سفر بایدن به ریاض بیانگر و انعکاس این پیام است که وقتی پای منافع ملی ایالات متحده آمریکا، شرکا و متحدانش به میان باشد، مقامات کاخسفید میتوانند از موضوعات دیگری چون جهش و خیزش اژدهای زرد (چین) و همچنین نقض فاحش حقوق بشر مانند گردن زدن شیعیان و مثله و سلاخی کردن جمال خاشقجی صرفنظر کنند و آنها را نادیده بگیرند.
با استناد به مجموعهای از قرائن و شواهد میتوان گفت که هدفی را که بایدن در سفر به ریاض تعقیب میکند، متوجه اهداف امنیتی و سپس اهداف اقتصادی به ویژه در حوزه انرژی است. در حوزه امنیتی، هدف بایدن همراه کردن ریاض در پیشبرد پروژه عادیسازی روابط محافل کلاسیک دنیای عرب با تلآویو است. این هدف بایدن به معنای اجراییسازی راهبرد «موازنه تهدید» در قبال رفتارهای منطقهای تهران در منطقه پرآشوبی چون غرب آسیا است. در موازنه قدرت نکته بر سر آن است که «تهدید» و نه قدرت، هسته مرکزی نگرانیهای امنیتی را تشکیل میدهد. بنابراین و تحت شرایط نگرانیهای امنیتی، موازنه و دنبالهروی یا همان سیاست «همراهسازی» دو رویکردی است که دولتها در شرایط تهدید به کار میگیرند، یعنی موازنه در برابر قدرت تهدیدگر و دنبالهروی با قدرت تهدیدگر. در واقع آنچه باعث حرکت کشورها به سوی توازن میشود، میزان تهدیدی است که درک و احساس میکنند. بنابراین زمانی که تهدیدی احساس شود، کشورها سعی میکنند در مقابل آن توازن ایجاد کنند یا به کشور تهدیدکننده ملحق شوند. تحت این شرایط تلاش بایدن در سفر به ریاض بیش از همه همراهسازی مقامات ریاض به نظم ضدایرانی پیمان ابراهیم است. در واقع تلاش بایدن ناظر بر این واقعیت است که در سناریوی همراهسازی محافل عرب به نظم ضدایرانی پیمان ابراهیم، تعلل و وقفه عربستان به دلیل سیاستهای مقامات تلآویو در سرزمینهای اشغالی مانع کلیدی و بزرگی است و اگر بایدن بتواند ریاض را در نظم ضدایرانی پیمان ابراهیم متقاعد و همراه کند و تلاش او در این زمینه معطوف به نتیجه شود، دومینوی همراهسازی سایر محافل عربی به نظم ضدایرانی پیمان ابراهیم بدون چالش و آسان خواهد بود. به نظر میرسد که تلاش بایدن با توجه به آمادگی ضمنی مقامات ریاض در پیوستن به نظم ضد ایرانی پیمان ابراهیم معطوف به نتیجه شود، چراکه بایدن حامل بیانیه اورشلیم به ریاض است و قطعا دغدغهها و نگرانیهای مقامات ریاض را بابت چگونگی سیاستهای مقامات تلآویو در سرزمینهای اشغالی در نظر گرفته است.
در هدف اقتصادی نیز تلاش بایدن در سفر به ریاض بیش از همه متاثر از جنگ اوکراین است. واقعیت آن است که جنگ روسیه در اوکراین موجب افزایش بهای نفت و انرژی شده است. افزایش بهای نفت موجب افزایش حاملهای انرژی در آمریکا به ویژه قیمت بنزین شده و همین افزایش قیمت بنزین در کنار مشکلات اقتصادی و اجتماعی موجب افت محبوبیت بایدن در افکار عمومی و نظام سیاسی آمریکا شده است. تحت این شرایط بایدن تنها راهحل برونرفت از بحران را در سفر به خاورمیانه به ویژه ریاض جسته است. در واقع سفر به ریاض را باید پاسخی به این نیاز واشنگتن و مشخصا بایدن دانست و لاجرم تغییر و شیفیت پارادایمی و توجه مجدد به خاورمیانه در کنار سیاست مهار چین بیشتر از همه در راستای تسریع در جریان نفت به خطوط لوله آمریکا از رهگذر ظرفیتهای تولید عربستان قابل تفسیر و توجیه است. در این ارتباط، بایدن امیدوار است که در این سفر بتواند مقامات ریاض را برای افزایش تولید نفت و کمک به کاهش قیمتها در ازای خروج از انزوا، ترغیب و تشویق کند. تحت این شرایط انتظار میرود که ریاض بتواند تولید خود را حدود ۷۵۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد و امارات متحده عربی با ۵۵۰ هزار بشکه اضافی در تداوم روند تولید عربستان قرار گیرد. اما معلوم نیست که این مقادیر از تولید نفت اضافی تا چه میزان میتواند قیمت سوخت را در آمریکا کاهش دهد و شرایط را به نفع بایدن در انتخابات میاندورهای آمریکا در ماه نوامبر تغییر دهد؟ شواهد و قرائن نشان میدهند که اگر میزان تولیدات عربستان از ۷۵۰ به یک میلیون برسد، عایدی نصیب بازسازی و ترمیم شخصیت بایدن نمیکند. واقعیت آن است که شرایط انتخابات ماه نوامبر به نفع بایدن نیست و تعقیب سیاست انرژی در ریاض بیشتر نه متضمن فرصت بلکه به منزله سردرگمی و تناقضات فزاینده در آمریکای عصر بایدن است.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :