فرصت از دست رفته بازار سرمایه/بورس بیشتر شبیه به کازینو است تا ابزار تامین مالی
به گزارش جهان صنعت نیوز: از سوی دیگر از آنجا که امروز یکی از مسائل اساسی بنگاههای تولیدی کشور تامین مالی و نقدینگی است، مطابق بررسیهای صورت گرفته همچنان بالای ۹۰ درصد از بار تامین مالی بر دوش بانکها قرار دارد؛ بانکهایی که مطابق و همراستا با تولید حرکت نکرده و تنها با تامین سرمایه در گردش نه به توسعه بلکه تنها به حفظ وضع موجود در بهترین حالت کمک کردهاند. این مساله در حالی اتفاق افتاده که امسال برای سومین سال نرخ استهلاک نیز از نرخ سرمایهگذاری بیشتر شده است. به همین دلیل از آنجا که رشد صنعتی به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی سالانه نیاز به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری جدید دارد، کارشناسان معتقدند با فرض سالانه ۵ درصد رشد سرمایهگذاری از سال ۱۴۰۱ به بعد، در سال ۱۴۱۵ سرمایهگذاری واقعی کشور به رقم سال ۱۳۹۰ خواهد رسید و در حالت خوشبینانه اگر سالانه ۱۰ درصد رشد سرمایهگذاری داشته باشیم، تازه در سال ۱۴۰۸، نرخ سرمایهگذاری واقعی در سال ۱۴۰۸ به پایه سال ۱۳۹۰ خواهد رسید. بنابراین از آنجا که مساله اصلی اقتصاد ایران این روزها موضوع تورم بوده و خلق بیسابقه نقدینگی عملا به غیراز دامن زدن به چالشهای اقتصادی به سمت فعالیتهای تولیدی و مولد هدایت نشده است، شواهد نشان میدهد که از فرصت بازار سرمایه جهت ایجاد سرمایهگذاری جدید، تامین مالی و نیز هدایت صحیح نقدینگی نیز استفاده بهینهای صورت نگرفته است.
بورس به ابزار دست دولت تبدیل شد
در همین رابطه دکتر بهمن آرمان اقتصاددان و معاون پیشین بورس تهران در گفتوگو با «جهانصنعت» با تشریح سابقه و وضعیت بورس و بازار سرمایه در کشور، توضیح میدهد: قانون و لایحه بورس اوراق بهادار در سال ۱۳۴۵ توسط کارشناسان بورس بلژیک تهیه شد و در نهایت با تصویب مجلس شورای ملی وقت از سال ۱۳۴۶ فعالیت خود را آغاز کرد. این اقدام از آنجا صورت گرفت که تصمیم بر آن بود که ایران به یک کشور صنعتی تبدیل شود و به همین منظور ابزارهای موازی این موضوع نیز طراحی شد. یعنی در این راستا علاوه بر اینکه قانون مالیات به نفع تولید اصلاح شد، قانون جذب سرمایه خارجی نیز تنظیم و با تصویب مجلس، بورس تهران فعالیت خود را آغاز کرد.
بورس تهران پیش از انقلاب اسلامی، بسیار شبیه و مشابه بورسهای سایر نقاط جهان بود؛ اما بعد از انقلاب به واسطه ملی شدن صنایع و به مالکیت درآمدن کارخانجات توسط دولت و نهادهای مختلف عملا شرکتهای بورسی در کشور وجود نداشت تا اینکه در سال ۱۳۶۸ و در نخستین دولت پس از جنگ، مجددا بورس فعالیت خود را از سر گرفت. من از سال ۱۳۶۹ به عنوان مشاور و سپس از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶ به عنوان معاون بورس تهران مشغول به فعالیت بودم و در این بازه زمانی تلاشهای بسیار زیادی را به عمل آوردیم تا بورس به عنوان یک نهاد مستقل و تاثیرناپذیر از تصمیمات دولت پا گرفته و به فعالیت بپردازد. برای این کار مبنا را هم بر تاسیس شرکتهای سهامی عام قرار دادیم. به این دلیل که هم تعداد سهامداران را افزایش داده و هم اینکه مردم را با فرهنگ بورس آشنا کنیم. دقیق خاطرم هست که در آن زمان روزنامهها و جراید برای اینکه بخواهند اخبار مرتبط با بورس و نوسانات قیمت آن را چاپ کنند، از ما تقاضای پول میکردند؛ چرا به دلیل عدم آشنایی با بورس فکر میکردند که این کار در واقع نوعی درج آگهی است!
لذا ما به این نتیجه رسیده بودیم تا زمانی که بورس فراگیر نشده و مردم سهامدار نشوند، حساسیتی نسبت به آن پیدا نخواهد شد و به همین خاطر هم تاسیس شرکتهای سهامی عام در دستور کار قرار گرفت که هنوز هم این شرکتها که در بازه زمانی ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶ تاسیس شدهاند، از نظر تعداد سهامدار در ردههای نخست قرار دارند. مانند شرکت سرمایهگذاری توسعه صنعتی ایران که بیش از ۳۱۰ هزار سهامدار دارد یا شرکت توسعه معادن که تعداد سهامداران آن بیش از ۱۳۰ هزار نفر است.
دکتر آرمان در ادامه صحبتهای خود با اشاره به دلایل فرازوفرود بورس و بازار سرمایه در ایران خاطرنشان میکند: پس از گسترش یافتن بورس، دولت اهمیت این ابزار مهم را درک کرد و عملا مدیریت بورس به جای اینکه توسط خود کارگزاران آن تعیین شود، توسط دولت تعیینتکلیف شد. به همین خاطر هم بود که در نهایت بورس به عنوان ابزاری در دست دولت درآمد و طبیعی است که دولت نیز در این راستا به فکر منافع خودش است تا منافع سهامداران؛ به ویژه سهامداران خرد.
با تمامی این احوال، امروز ایران از نظر تعداد افرادی که مستقیما در بورس سرمایهگذاری میکنند دارای یکی از بالاترین درصدها در جهان است یعنی امروز تعداد کدهای سهامداری از رقم ۱۳ میلیون نفر گذشته و اگر این رقم را نسبت به جمعیت کل کشور در نظر بگیریم، عملا نیمی از مردم ایران درگیر مسائل بورس و بازار سرمایه هستند. از سوی دیگر شاهد بودیم با توزیع سهام عدالت که در زمان دولت آقای احمدینژاد صورت گرفت، تعداد کدهای سهامداری به ۵۰ میلیون نفر رسید که این امر در دنیا بیسابقه است. در واقع سرمایهگذاری در بورس یک فعالیت و اقدام کاملا حرفهای است و مردم عادی در دنیا معمولا به صورت مستقیم در بورس سرمایهگذاری نمیکنند. به همین دلیل هم بود که ما از ابتدا به دنبال تاسیس شرکتهای سرمایهگذاری بودیم تا مردم به صورت غیرمستقیم و با استفاده از تجربه و دانش این شرکتها در بورس سرمایهگذاری کنند.
در اینجا اتفاقی که افتاد این بود که با تاسیس صندوقهای سرمایهگذاری و فسادهایی که در درون این صندوقها رخ داد، مردم به تدریج اعتماد خود را به این صندوقها از دست داده و ترجیح دادند که خودشان مستقیما وارد سرمایهگذاری شوند؛ امری که در نهایت شاهد بودید عدهای تمام دارایی خود را در این راه از دست دادند.
اشتباه عجیب در تقسیم سود
وی در پاسخ به این سوال که با توجه به فرصت مناسب بازار سرمایه برای تامین مالی و نیز تامین نقدینگی بنگاههای صنعتی که نیاز مبرمشان این روزها همین مساله تامین مالی و نقدیندگی است، چرا از این ابزار و امکان به درستی و خوبی استفاده نشده است؟ توضیح میدهد: همانطور که اشاره کردم از سال ۱۳۴۶، قانون مالیاتها، قانون جذب سرمایه خارجی، حمایت از تولید و تبدیل شدن بورس به ابزاری برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و بخش تولید در دستور کار بود؛ اما به واسطه سیاستگذاری و اقدامات اشتباهی که صورت گرفت، عملا بورس ما از نظر تامین مالی جایگاه اصلی خود را به دست نیاورد. در سایر کشورهای جهان بین ۶۰ تا ۷۰ درصد منابع مالی مورد نیاز سرمایهگذاریهای جدید از طریق بازار سرمایه یا بورس تامین میشود. این نسبت در ایران زمانی که من در بورس بودم، ۵/۲ درصد و در حال حاضر نیز متاسفانه تنها ۵ درصد است. در واقع بر اساس آمار منتشر شده در سالنامه سال ۲۰۲۱ فدراسیون جهانی بورس و اوراق بهادار، ما حتی با نرخ تبدیل ارز ریال به دلار تنها توانستهایم از طریق بورس ۵/۲ میلیارد دلار تخصیص منابع انجام دهیم؛ در حالی که این رقم در مقایسه با سایر کشورها مانند کره جنوبی که رقم تخصیص و تجهیز منابع آن ۱۲۰ میلیارد دلار است، بسیار ناچیز است. به همین دلیل است که معتقدم اکنون بورس ما بیشتر شبیه به کازینو است تا یک ابزار برای تامین مالی. در اینجا مردم نیز به دلیل نداشتن اطلاعات کافی، بورس را با بانک مقایسه میکنند.
به عنوان مثال شاهد بودیم که امسال برخی شرکتها مانند شرکتهای پتروشیمی تا بالای ۸۰ درصد از سود خود را به صورت نقدی پرداخت کردند. یعنی به جای اینکه پول را صرف توسعه طرحها، نوسازی ماشینآلات و سرمایهگذاری مجدد کنند، آمدهاند و سود را به صورت نقدی میان سهامداران خود تقسیم کردهاند؛ امری که در هیچ کجای جهان سابقه ندارد. در سایر کشورها سود سهامداران که به سرمایهگذاری جدید بدل میشود از مالیات معاف است؛ اما در ایران درست برعکس عمل میشود؛ یعنی سود نقدی معاف از مالیات بوده و سودی که برای افزایش سرمایه در نظر گرفته میشود، مشمول ۵/۲۲ درصد مالیات میشود!
پایینترین نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی
دکتر آرمان در بخش دیگری از صحبتهای خود میافزاید: عملا از نیمه دولت دوم آقای خاتمی تاکنون ما دارای پایینترین نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا هستیم. یعنی امروز اگر نرخ ارز را ۳۰ هزار تومان محاسبه کنیم، طبیعتا تولید ناخالص داخلی ما بیش از ۲۷۴ میلیارد دلار نخواهد بود (در واقع آخرین گزارش بانک مرکزی نشان میدهد تولید ناخالص داخلی ایران ۶۵۲۶ هزار میلیارد تومان است که با نرخ دلار سنا به ۲۴۷ میلیارد دلار میرسد) که این امر تقریبا ۴ برابر کمتر از عربستان و ۳ برابر کمتر از ترکیه است. به همین دلیل بازتاب شدید عدم سرمایهگذاری بر روی اقتصاد ملی ما، امروز نتیجهاش در بیکاری بسیار بالا، تورم افسارگسیخته و رشد اقتصادی منفی نمایان است. در حالی که بورس و بازار سرمایه میتوانست از طریق تامین مالی به عنوان لوکوموتیو و موتور محرک توسعه اقتصادی عمل کند. در این رابطه برخی معتقدند که تحریمها عامل اصلی بروز چنین مشکلاتی بوده و عدم سرمایهگذاری نیز از این منظر مورد تحلیل قرار میگیرد؛ در حالی که بسیاری از فعالیتها و اقدامات در کشور ما وجود دارد که نه ارتباطی به ارز داشته و نه متاثر از تحریمهاست. به عنوان مثال کشور ما نیازمند به ۱۲ هزار کیلومترآزاد راه است. یعنی فلات مرکزی ما به خلیجفارس (اتصال اصفهان به بندر امام)، راه مناسبی از طریق جاده و ریل ندارد. یا اینکه کشور ما امروز با تراکم تقاضا برای خانه روبهرو است و این در حالی است که از ۲/۱میلیون دستگاه نیاز سالانه ما به واحد مسکونی، در بهترین حالت ۶۰۰ هزار دستگاه توانستهایم تامین کنیم. در واقع ساخت مسکن نه ارتباطی به تحریمها داشته نه ارتباطی به ارز دارد؛ زیرا ما صادرکننده فولاد، سیمان و سایر اقلام مورد نیاز در صنعت ساختمان هستیم.
به همین دلیل معتقدم تمام این مسائل، کاستیها و گماشتن مدیران دولتی در یک نهادی مانند بورس که باید وظیفه اصلی آن تجهیز منابع برای بخش تولید باشد، سببساز بروز نوسانات غیرمنطقی و عدم اجرای مسوولیت و نقش ذاتی بورس و بازار سرمایه برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی و تولیدی شده است.
اولویت دولتها توسعه اقتصادی نبوده است
این اقتصاددان در پاسخ به این سوال که وزارت صمت در نظر داشت که بار تامین مالی بنگاههای صنعتی را که بیش از ۹۲ درصد آن بر دوش بانکهاست کم کرده و به تدریج از ظرفیت بازار سرمایه در این رابطه استفاده کند، اما شاهد بودیم که همچنان این موضوع محقق نشده است؛ توضیح میدهد: این فرصت مهم از دست رفت. زیرا ما در طول چهل سال اخیر به استثنای دولت سازندگی، با سیاستگذاران و دولتهایی روبهرو بودهایم که هیچگاه توسعه اقتصادی جزئی از اولویتهای اصلی و اساسی آنها نبوده است. در واقع توسعه اقتصادی و افزایش قدرت تولید که متضمن بالا بردن قدرت سیاسی در عرصه جهانی است در دستور کار قرار نداشته و به همین خاطر شاهد هستیم که ابزار مهم بورس و بازار سرمایه ما عملا تبدیل به یک تشکیلات منفعل شده است.
ما در این رابطه شاهد اقدامات تعجببرانگیز دیگری نیز هستیم. نمونه آن قیمتگذاری دستوری در امر تولید است. در همین دولت سیزدهم، قیمت گاز طبیعی برای صنایع ۷/۳ برابر افزایش یافته است؛ امری که در هیچ جای دنیا برای صنایع و بنگاههای تولیدی چنین اتفاقی رقم نمیخورد. طبق برآوردهای صورت گرفته ایران، دارای دومین دخایر گاز طبیعی دنیاست که این امر یک مزیت نسبی نبوده بلکه مزیتی مطلق محسوب میشود. ولی متاسفانه از آنجایی که بینش کافی وجود ندارد، عملا اقداماتی صورت گرفته که به عنوان مثال تولید متانول که شدیدا متاثر از قیمت گاز طبیعی است، امروز در ایران صرفه اقتصادی ندارد. در حالی که قرار بود تولید متانول از ۱۲ میلیون تن تا پایان دوره اول ریاستجمهوری آقای رییسی به ۲۰ میلیون تن برسد؛ ولی با اقدامی که وزارت نفت صورت داده، عملا حاشیه سود پروژههای جدید پتروشیمی برای ما اقتصادی نخواهد بود.
به عنوان مثال هزینه انرژی برای تولید هر تن فولاد در عربستان سعودی ۸ درصد و این هزینه در قطر ۴ درصد است. این نسبت برای ایران پیش از افزایش قیمت انرژی ۲/۹ درصد بوده و امروز با توجه به آماری که از دو فولادساز بزرگ کشور گرفته شده، هزینه انرژی برای تولید یک تن فولاد به ۱۷ درصد رسیده است. بنابراین طبیعی است که تولید با چنین قیمت و روشی قادر رقابت در بازارهای جهانی نخواهد بود.
برای بورس و بازار سرمایه ما هم چنین رویکردی وجود دارد. یعنی به بورس و فرصت طلایی آن به عنوان یک ابزار تامین مالی نگاه نمیشود و عملا به جای تامینکننده منابع مالی بخش تولید، تبدیل به کازینو شده است.
وی در ادامه خاطرنشان میکند: ما با یک تلاش چهار ساله گروهی موفق شدیم، آییننامهای را برای تاسیس شرکتهای سهامی عام پروژه محور تهیه کنیم که این امر به واسطه تغییر رییس بورس و عدم آشنایی که ایشان با ساختار آن داشتند در نهایت به نتیجه ختم نشد. در ایران در حال حاضر ما تعداد زیادی پروژه نیمهتمام داریم که اینها نیاز به ارز نداشته و ماشینآلات آنها وارد شده است؛ اما شاهد هستیم با سیاستهای غلط و دستوری دولت مانند افزایش قیمت گاز طبیعی یا برق برای واحدهای تولید، عملا تولید یکسری از محصولات و کالاها در ایران غیراقتصادی و توجیهناپذیر شده است.
لینک کوتاه :