ضربالاجل اروپا برای احیای برجام
دکتر صلاحالدین هرسنی *
جوزف بورل برنامهای را برای نجات و احیای برجام ارائه داده است. برنامه پیشنهادی و به روایتی همان ابتکار عمل دیپلماتیک بورل در روزنامه (فایننشالتایمز) بریتانیا انعکاس یافته است. بورل در این روزنامه اینگونه اظهار کرده است که کارزار فشار حداکثری واشنگتن بر ایران شکست خورده است، اما به رغم تلاش اعضای باقی مانده در برجام، مردم ایران نتوانستند به جهت برقراری نظام تحریم، از عواید و مزایای پیشبینیشده در برجام استفاده کنند. حال اگرچه طرح پیشنهادی بورل در احیای برجام بینقص نیست، اما بهترین توافقی است که میتواند به عنوان تسهیلکننده مذاکرات به کار گرفته شود، چرا که در آن طرح به همه عناصر ضروری پرداخته شده و دربردارنده خواستهها و مطالبات همه طرفها است. در خاتمه طرح، بورل قویا هشدار میدهد که در صورت رد شدن این مصالحه پیشنهادی خطر یک بحران هستهای خطرناک پیشرو خواهد بود.
بنابراین و آنگونه که بورل تاکید میکند نیک پیداست که این طرح و برنامه او را باید گام آخر و تنها فرصت آخر برای نجات و احیای برجام دانست. به عبارت دیگر متن تهیه شده آخرین فرصت ممکن مصالحه حول احیای برجام است. بنابراین طبق ابتکار عمل دیپلماتیک بورل میتوان گفت که توپ مذاکره در زمین تهران قرار گرفته است. حال در شرایطی که اروپا به واسطه ابتکار دیپلماتیک بورل ضربالاجلی را در دستور کار قرار داده است، شاهد ابهام و حتی سردرگمی در تیم مذاکرهکننده هستهای هستیم، به این معنی که تصمیم جدی و عزم راسخی برای زندهسازی و احیای برجام از سوی تیم مذاکرهکننده دیده نمیشود و گاه به میخ مذاکره میزنند و گاه به نعل غنیسازی میکوبند. ضمن آنکه تمایلی هم ندارند که تحت سیاست اغوا و ترغیب مسکو، هشدارهای اروپا را راهنما و دستور کار احیای برجام کنند. تحت این شرایط، تصمیمات و رفتار تیم مذاکرهکننده طبق اصل (یک گام به پیش و دو گام به پس) موجب سوءبرداشت طرف مقابل شده است. این رفتار ایران برای غرب حامل این پیام است که تهران در این دست از رفتارها در واقع درصدد خرید زمان است و به جای آنکه برای احیای برجام به پای میز مذاکره بیاید، به صورت هدفمند در مسیر کاهش تعهدات برجامی یعنی غنیسازی اورانیوم و حتی عبور از نقطه «گریز هستهای» گام برمیدارد. نقطه گریز هستهای به مرحلهای در سیاستهای هستهای گفته میشود که دولتهای دارای پروژههای هستهای بالقوه و حتی بالفعل میتوانند به سوی تولید تسلیحات هستهای نظیر بمب و کلاهک هستهای حرکت کنند. نکته آن است که سیاست تعلل تهران در حرکت به سمت مذاکره متوجه آژانس هستهای نیز شده است به گونهای که همین دست از رفتارها به ویژه مخالفت با نصب دوربینها در مراکز هستهای، آژانس را در مسیر صدور قطعنامه و محتملا در آینده در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار میدهد. واقعیت آن است که رابطه ایران با آژانس در قضیه نصب دوربینها بابت واپایش فعالیتهای هستهای به مخالفت و مناقشه فزاینده رسیده و همین مخالفت موجب گزارش چندنوبته رافائل گروسی حول فعالیتهای هستهای تهران شده است.
گزارش گروسی اگرچه گفته میشود که به نوعی به سیاسیکاری دچار است، اما بر این نکته تاکید میکند که تهران تحت نظارت آژانس و پادمانی هستهای عمل نمیکند. بنابراین طبق انگارهها و قالبهای ادراکی- تحلیلی رافائل گروسی، غیرمنتظره نیست که نشست بعدی شورای حکام منتج به صدور قطعنامه دیگری علیه ایران شود. همه این جزر و مدها و تنشها در شرایطی رقم میخورد که مقامات تلآویو تحت تاثیر سیاست خاورمیانهای جدید بایدن نقشه تهدید و توانایی ضربه زدن به پروژه هستهای را در دستور کار قرار دادهاند و با تمهید سامانه «پرتو آهنین» خود را در قبال پاسخ، واکنش و اقدام متناسب تهران ایمن ساختهاند. حال با توجه به شرایط اقتصادی و تهدیدات فزاینده مقامات تلآویو و همچنین سایه انداختن صدور قطعنامههای آژانس که دیگر نمیتوان آنها را کاغذپاره خواند، بهتر آن است که مقامات تهران ضربالاجل بورل را دستمایه مذاکره حسابشده حول محور احیای برجام کنند و از قرار دادن جهان در آستانه یک تنش و جنگ هسته خودداری نمایند.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :