ضعف و قوت دیپلماسی رییسی
حشمتالله فلاحتپیشه *
یک سال از دولت آقای رییسی گذشته و میتوان تا اندازهای عملکرد دولت در حوزههای مختلف از جمله حوزه سیاست خارجی را بررسی و ارزیابی کرد. به نظر من در یک مقایسه کلی اگر هرم سیاست خارجی دولت روحانی را وارانه کنیم، به سیاست خارجی آقای رییسی خواهیم رسید.
سیاست خارجی روحانی عمدتا از تعاملات جهانی و مسیر برجام میگذشت و بعد به سطح منطقه میرسید. اتفاقا هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف سیاست خارجی روحانی در همانجا بود. نقطه قوت جایی بود که سعی کرد چالش هستهای را به عنوان یک ابرچالش حل کند و بعد به سایر مسائل سیاست خارجی برسد ولی دیدیم که بعد از امضای برجام و تا زمانی که توسط ترامپ کملنیکن شد، از فرصت گسترش مناسبات منطقهای و رفع اختلافات دوجانبه استفاده نشد. این نقطه ضعف دولت او بود.
در دولت آقای رییسی اما یک هرم وارانه را میتوان متصور شد. دولت رییسی دولتی است که در روابط دوجانبه با کشورهای منطقه و به طور خاص به رابطه با کشورهای حوزه آسیای مرکزی و قفقاز توجه کرد. در مرحله بعد تلاش برای استفاده از سیاستهای منطقهای و نئومنطقهگرا صورت گرفت مثل تلاش برای پیوستن به پیمان شانگهای یا گروه بریکس که میتوان گفت این نقطه قوت دولت رییسی بوده است.
منتها من معتقدم بهرغم اینکه شرایط در عرصه بینالمللی به نسبت دوران روحانی خیلی فراهمتر بود، از فرصت استفاده نشد. دولت بایدن نیز البته فرصت احیای برجام را تبدیل به تهدید کرد و ما شاهد فقدان سازوکارهای ابداعی از دو طرف بودیم، به طوری که به رغم تلاش در ابتدای دولت بایدن برای اینکه عوامل مخل منطقهای مثل صهیونیسم و عوامل مرتجع ورودی به بحث برجام نداشته باشند، در ادامه اینها ورود ویرانگیری به موضوع داشتند و حتی کشورهای عرب منطقه به سوی ائتلاف ضدایرانی هم پیش رفتند.
به اعتقاد من اگر در برجام به سازوکارهای ابتکاری میرسیدند، هم دست آمریکا برای مقابله با چالشهای هژمونیک خود در دنیا باز بود و هم دست ایران برای رفع چالشهای خود در منطقه، منتها این فرصتسوزی صورت گرفت. بر این اساس معتقدم که دولت آقای رییسی در عرصه بینالمللی به خصوص در موضوع برجام نتوانست سازوکارهای ابتکاری را ارائه کند تا پرونده هستهای ایران تحتالشعاع دیگر مسائل دنیا از جمله اوکراین قرار نگیرد.
آنچه که مشهود بود، این بود که ما در وین صحنهگردانی اولیانوف و روسیه را دیدیم و تقریبا تمام طرفهای برجام منافع خود را پیش بردند غیر از ایران و این بیشتر آسیب را به ما زد، به طوری که ما الان در یک سالگی دولت، به جایی رسیدهایم که فکر میکنم برجام در قالب گذشته دیگر قابل احیا نیست، مگر آنکه آمریکاییها یک تضمین معنادار به ایران بدهند؛ یعنی تضمینی که تا حالا ندادهاند.
اگر برجام در ابتدای دولت بایدن تصویب میشد، به نفع دولت آقای رییسی بود اما متاسفانه در ایران روسایجمهور در سال پایانی- سال هشتم- ریاستجمهوری خود ضعیف عمل میکنند. در همان دوران، به ویژه زمانی که آقای رییسی رای آورده بود، به نفع او بود که کمک کرده و لابی میکرد تا برجام در دوران روحانی احیا شود. این خیلی به سود او خواهد بود. ما در مصاحبههای آن زمان هم بارها گفته بودیم که اگر دولت آینده به جای یک دولت درحال تحریم، یک دولت در شرف توسعه را تحویل بگیرد، خیلی بهتر است. این کار اما صورت نگرفت و ایران که میتوانست بیش از سه میلیون بشکه نفت در روز به فروش نفت خود اضافه و بازارهای جدیدی را در حوزه گاز و… پیدا کند، نتوانست این کار را صورت دهد. اقدامات دیگری صورت گرفت اما به قیمت فشار عظیم اقتصادی که به مردم وارد شد.
بخش اعظم فشارهای اقتصادی که به مردم وارد شد به همین خاطر بود که آقای رییسی یک دولت در تحریم را تحویل گرفت و تحریمها در دولت او ادامه یافت. لذا میبینیم که بار برنامههای اقتصادی بر دوش مردم افتاد. هرچند که وزیر اقتصاد اعلام کرد سود دولت از فروش نفت ۶ برابر شده، اما این ۶ برابر بر دوش مردم بود یعنی دولت دیگر به تکلیف تامین ارز ۴۲۰۰ تومانی خود اعتنا نکرد و دلار را هفت برابر فروخت و به همین دلیل درآمدهایش افزایش پیدا کرد. ضمن اینکه به گونه دیگری از طریق سازوکارهای بانکی عملا به جامعه تزریق اسکناس کرد و تورم و گرانی به جامعه بار شد که اگر برجام امضا شده بود، تحمیل نمیشد.
الان شاهدیم که بالاترین جهش قیمتی در تاریخ بعد از انقلاب را در همه حوزهها به خصوص ارزاق عمومی داشتهایم. طبیعی است که اگر دولت میتوانست سیاست خارجی معقولی را پیش بگیرد، تحریمها را تعدیل کرده بود و دلیلی نداشت که این فشار به مردم تحمیل شود.
در چنین شرایطی، در ارزیابی سیاست خارجی آقای رییسی آنچه که قابل دفاع بود، سیاست نئومنطقهگرایی دولت بود؛ به ویژه مناسباتی که در ارتباط با بریکس در حال شکلگیری است. معتقدم که آقای رییسی اگر در سال دوم دولت خود بتواند ایران را به عنوان عضو ششم گروه بریکس تثبیت کند، یک گام اساسی برای مقابله با تحریم برداشته است. از سوی دیگر این دولت باید برای سال آینده به این سمت برود که به جای آنکه در بلوک تحریمیها با روسیه و دیگر کشورها رقابت کند، بلوک تحریمها را شکل دهد تا بازارهای ایران از دست نرود و یک اقدام صیانتی برای مقابله با تحریمها نیز صورت بگیرد.
ضمن اینکه در شرایط فعلی به اعتقاد من دیگر برجام بدون تضمین آمریکا قابل احیا نیست و پیشنهاد من آن است که دولت رییسی وارد مذاکراتی شود که طرح جدیدی به عنوان نفت در مقابل نظارت را ارائه کند یعنی نفتی که دنیا به آن نیاز دارد را به آنها بفروشد و در ازای آن نظارتهای آژانس را احیا کند تا دغدغههای دو طرف رفع شود. شاید با این طرح خیلی از تحریمها به جای خود بماند اما همین که نفت فروخته شود، اتفاق خوبی است.
به هرحال دولت رییسی باید در شرایطی وارد سال دوم خود شود که سیاستهای همه یا هیچ در مقابل برجام را کنار بگذارد، مگر آنکه تضمین معناداری از آمریکا بگیرد؛ تضمینی که تا حالا هم داده نشده و به نظر من آمریکاییها در طرح بورل هم زیر بار آن نرفتهاند.
* رییس پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :