اقتصاد ایران در گرداب عجایب
محمدصادق جنانصفت *
آنهایی که فوتبال را به صورت حرفهای بازی کرده یا سالهای طولانی بازیهای فوتبال در سطح باشگاهها و تیمهای ملی فوتبال را دنبال کردهاند نیک میدانند هنگامی که یک تیمی چند بر هیچ از تیم دیگری عقب مانده و دقایق بازی به سرعت سپری میشوند برخی از بازیکنان از فرمانده داخل زمین یعنی کاپیتان تیم و نیز از سرمربی که فرمانده اصلی است فرمان نمیبرند و میخواهند یک تنه به قلب تیم مقابل بزنند و برای خود اعتباری کسب کنند و نیز تیمشان را دستکم به شکست خوب برسانند. بیشتر وقتها این رفتارها خودزنی به حساب میآید و کاری هم از پیش برده نمیشود. اقتصاد ایران شوربختانه اکنون حالت همان تیم بازنده را دارد که از کشورهایی که روزگاری از آنها جلوتر بوده و از کشورهای بزرگ اقتصادی شکست فاحشی خورده است و میبینیم که کسبوکار و معیشت شهروندان به ویژه تهیدستان در جریان تصمیمگیریها در گرداب عجایب افتاده و شهروندان نابردبار میشوند. برای نشان دادن برخی از عجایب کافی است سری به خبرهای همین روزهای تازهسپریشده بزنیم و نگاهی از سر اشاره داشته باشیم. برخی را به طور خلاصه در ادامه میآورم:
یکم- به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس قانونگذاری ایران زیان دو خودروساز بزرگ کشور از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان عبور کرده است. در کدام کشوری چنین پدیده گیجی دیده میشود که دو کارخانه با هزاران میلیارد تومان سرمایه تاریخی و سابقه طولانی بیش از نیمقرن تنها برای اینکه باشند با زیان تولید میکنند. این زیان از کیسه و جیب مردم به جیب و خزانه نهادهای قدرت میرود؟ بس کنیم این وضع را، اقتصاد ایران را مسخره دنیا نکنیم.
دوم- یک گروه از بازرگانان و صنعتگران بخش خصوصی در دو رقابت پشتسر هم در مقابل رقبا برای به دست گرفتن یک نهاد قانونی رای کافی به دست نیاوردهاند. این گروه به جای اینکه نیروی فکری، مادی و تبلیغاتی خود را برای رقابت آینده تجهیز کنند و در میدان مسابقه شفاف برنده شوند حالا پس از اینکه نتوانستند قوه قضاییه و نیز سایر نهادهای قانونی مرتبط با این نهاد را متقاعد کنند که انتخابات آتی را باطل کنند حالا از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی میخواهند پای در میان گذاشته و انتخابات زودرس و تحت نظر دولت راه بیندازند. به این نمایش اگر شعبدهبازی در سرزمین عجایب نگوییم چه بگوییم.
سوم- حالا دیگر شهروندان عادی که با شبکههای اجتماعی و نیز سایتهای پرشمار خبری- تحلیلی آشنا شده و از هر منبعی که تشخیص میدهند خبر و تحلیل مناسب ارائه میکند خبر میگیرند خوانده و شنیدهاند که روسیه رقیب اصلی ایران در صادرات نفت و گاز است. اما با این همه و با وجود هشدارهای چندین و چندساله کارشناسان و متخصصان بازارهای جهانی نفت و گاز میشنویم ایران قرار است اختیار ساخت و ساز پالایشگاههای نفت و گاز را به شرکت رقیب خود دهد. معلوم است که وقتی گازپروم همه اطلاعات زیرساختی گاز ایران را در اختیار داشته باشد میتواند راه صادرات ایران را به اروپا و هر جای دیگر مسدود کند. آیا درک این مقوله بسیار ساده که نباید اطلاعات را به هماورد داد سخت است؟ اما اقتصاد سرگیجه گرفته ایران سرزمین عجایب شده است.
چهارم- هرکسی که تنها چند روز در بخش دامداری ایران فعالیت کرده نیک میداند این صنعت یک زنجیره از تولید و بازرگانی خارجی نهادههای اصلی را تا تولید شیر، گوشت و ماست در این زنجیره به صف کرده است. این زنجیره به هم پیوند خورده و دستکاری در هر بخش آن میتواند بخشهای دیگر را با دردسر مواجه کند. فعالان این صنعت میدانند قیمت نهادههای دامی مثل ذرت، سویا و دانههای روغنی دیگر در داخل به پای تولید گندم برای رسیدن به خودکفایی سربریده شده بودند و کشاورزان ایرانی چندین دهه است با آرامش گندم میکارند و میدانند دولت آنها را خریداری میکند. دولتهای ایران نیز تا همین دو، سه ماه پیش برای جبران این وضعیت واردات نهادههای دام را با دلار ارزان انجام میدادند. حالا دلار ارزان از چرخه واردات بیرون شده و دلار ۴۲۰۰ تومانی برای واردات نهادههای دام جایش را به دلار ۲۶ هزار تومانی داده است. معلوم است که قیمت شیر خام به همین دلیل جهش میکند و تولید فرآوردههای لبنی نیز با توجه به جهش قیمت شیر خام به بالا پرواز میکند. آنگاه دولت به کارخانههای شیر اجازه میدهد قیمت فقط چهار کالای خود را گران کنند. کارخانههای لبنیات تازه میفهمند دولت دستور داده است باید نیمی از محصولات خود را به تولید این چهار کالا اختصاص دهند. نتیجه این است که تهیدستان همان چهار کالایی که دولت مجوز گرانی آنها را داده از سبد مصرف خارج میکنند و فروشگاهها به کارخانهها سفارش نمیدهند و نهادهای نظارتی یقه کارخانهها را میگیرند که باید مطابق میل ما عمل کنید. آیا اقتصاد ایران در سرزمین عجایب فعالیت نمیکند.
پنجم- به یک وزیر میگویند چرا از منابع بانک مرکزی با پوششهای شگفتانگیز برداشت میکنید؟ او به جای توضیح دادن میگوید ما که کمتر از دولت قبلی برداشت کردهایم؟ به یک نماینده مجلس میگویند چرا با وجود هشدارهای پیشین باز هم سیل آمد و خانهها ویران شد و دهها نفر جان خود را از دست دادند، میگوید تقصیر دولت پیشین است که باید سد میزد اما نزد. به رییس یک نهاد تقسیمکننده منابع که باید دو کار انجام دهد و سیاستهای بودجهای کارآمد اصلیترین وظیفه اوست میگویند چرا افزایش حقوق کارگران بخش دولتی ۱۰ درصد است و افزایش حقوق کارگران غیردولتی نزدیک به ۶۰ درصد اضافه شده است و او در پاسخ میگوید میخواهیم با پلکانی کردن افزایش مزدها عدالت برقرار کنیم. در اساسنامه این نهاد هرگز از توزیع عدالت نام و نشانی نیست. اگر فعالیتهای اقتصادی از بند و بستهای سیاست داخلی و سیاست خارجی رها نشوند و و همچنان در اختیار بازیکنانی باشند که میخواهند شکست تیم اقتصاد را یکتنه جبران کنند باز هم بر ابعاد و اندازههای عجایب اضافه خواهد شد.
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :