تخریب گسترده میراث فرهنگی نتیجه ضعف مدیریتی
به گزارش جهان صنعت نیوز: متاسفانه سیاهه و کارنامه مدیریتی وزارت میراث فرهنگی و گردشگری و صنایعدستی در سالهای اخیر، خارج از این عرف و قاعده را نشان میدهد. بررسی و واکاوی چنین رفتارهایی در تصمیم و راهبرد انتخاب مدیران ارشد و میانی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی قبل از تاسیس وزارت و بعد از وزارت دلایل متعدد ولی نقطه مشترک و واحدی دارد، عدم شناخت و تخصص مدیریت ارشد نسبت به مجموعه معاونتها و تشکیلات سازمانی، حس بیاعتمادی و نگاه به بیرون، دوستنوازی، معرفی افراد از طرف نهادهای وابسته به قدرت و احزاب، ستادهای انتخاباتی، خودمحوری و پاسخگو نبودن به خواص و اذهان عمومی بیتوجهی و عدم شناخت از درون و ترس از مواجهه با نقطه نظرات کارشناسی مخالف در نوع راهبرد و استراتژی سیاست و برنامههای وزیر باعث میشود تا معاونتها و مدیران ضعیف و نامربوط چینش شوند و این آغاز قهقراست.
مطالعه و بررسی سیر تشکیل و تکمیل وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی در طول چهل سال گذشته همراه با فراز و نشیبهای طولانی در ماموریتها و اهداف سازمانی هیچگونه سنخیتی با تخصص و نوع نگاه مدیران ارشد وزارتخانه نداشته است.
در یادداشت پیشرو به بازخوانی برخی از چالشها و راهبرد و استراتژی در معاونتهای وزارت میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی، پژوهشگاه، ادارات کل استانی و در بخش پایانی به ضرورت بازنگری و خوانش جدید در رفتار حاکمیت و نهادهای بالادستی نسبت به مقوله میراث فرهنگی و گردشگری خواهیم پرداخت.
بازخوانی سیر تغییرات در تشکیلات میراث فرهنگی
آنچه که مرا واداشته تا با این بهانه بنویسم، تعلق سازمانی از یک طرف و از سوی دیگر سخنان قابل تامل وزیر محترم میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی در مراسم آیین نکوداشت هفته پژوهش در محل سالن همایش موزه ملی ایران بوده است.
نوع نگاه منطقی ایشان نسبت به پژوهش، تشویق به شجاعت پژوهشگران اعضای هیات علمی پژوهشگاه نسبت به ارائه راهکار و راهبرد جهت حل مشکلات موجود در حوزههای میراث فرهنگی، گردشگری، صنایعدستی، ثبت سفارش چاپ کتاب نفیس از تاریخ و تمدن ایران، ارائه راهکار و معرفی منابع جدید از جمله مشارکت انجمنها و خیرین داخلی و خارجی در عرصه مرمت و ساماندهی بناهای تاریخی، تفکیک و بازخوانی جدید بین بافت فرسوده و بافت تاریخی، مشکلات صنعتگران حوزه صنایعدستی و رویکرد ایشان نسبت به مقوله گردشگری نشان از دغدغه سازمانی و شناخت نسبی ایشان بر چالشهای موجود و پیش روی وزارت متبوع و میل به برونرفت از وضع موجود است.
اگرچه در همان سخنرانی نوع دفاع ایشان از عملکرد قابل قبول دولتهای بعد از انقلاب تا به حال در حفظ و حراست از میراث فرهنگی کشور جانبدارانه(!) اما قضاوت و داوری ایشان نسبت به تخریب ساختمان قاجاری در دوره پهلوی اول در محدوده میدان توپخانه سابق غیرمستند، خارج از واقعیت و برداشت سطحی برگرفته از تصویری از کتاب است و بر فرض صحت شکلی ادعا، دلیل اصلی تخریب، طرح توسعه میدان مشق و ساخت ساختمان مخابرات بوده است.
مزید استحضار اگر نیت عامدانهای پس ماجرا بود، مجموعه دارالفنون، سردر باغ ملی به عنوان نماد معماری قاجار، مجموعه و بناهای قاجاری میدان مشق، مجموعه قاجاری کاخ گلستان، کاخ موزههای قاجاری سعدآباد را تخریب میکرد و خود در کاخ گلستان تاجگذاری نمیکرد. این یک واقعیت تاریخی است، اگرچه از خودشیفتگی و دیکتاتوری او بعد از رسیدن به قدرت همانند همه دیکتاتورهای خودشیفته معاصر [بر اساس مولفه قدرت مطلقه فساد میآورد] هرگز نمیشود، دفاع کرد. [اگرچه همراهی بعضی از روشنفکران و روحانیون دوره قاجار در به قدرت رسیدن رضاشاه با دولت انگلیس قابل انکار نیست] اگر مبنای داوری وزیر محترم در دفاع از عملکرد دولتمردان جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته نسبت به حفظ آثار تاریخی را در آینه اسناد و مدارک، عکسهای هوایی مستند ۱۳۳۵ تا به امروز قرار دهیم متوجه خواهند شد که شدت و حجم تخریب بافتهای تاریخی، تپهها و محوطههای تاریخی از حجم تخریبهای جنگلهای کشور کمتر نیست، این یعنی ظهور پدیده وندالیسم.
وندالیسم آثار تاریخی
جناب ضرغامی وزیر محترم؛ پدیده وندالیسم و تخریبگرایی آثار تاریخی در تاریخ و فرهنگ این سرزمین سابقه طولانی و کهن دارد، که از اصلیترین عوامل آن عامل خارجی تاثیرگذار و نهادینهشده در فرهنگ ایران و ایرانی است، همانگونه که محافظهکاری و اقتدارگرایی در ایران ریشه در عوامل خارجی و نهادینه شدن در فرهنگ ایرانی دارد.
پدیده وندالیسم و تخریبگرایی بعد از حمله اسکندر به ایران آغاز شد و تا پایان تفوق فرهنگ هلنیستی بیش از یک قرن بر تاریخ این سرزمین ادامه پیدا کرد، آغاز حمله اعراب به ایران و تجاوز به تار و پود تاریخ و فرهنگ و تمدن این سرزمین برههای دیگر از وندالیسم و تخریبگرایی در این سرزمین را رقم زد، نابخردی حاکمان خوارزمشاهی در انتریک و سپس مواجهه با وحشیگری مغول بار دیگر عناصر کالبدی فرهنگ و تمدن کشور را با خاک یکسان نمود. [ترس، وحشت، محافظهکاری، جابهجایی زندگی شهری به عشایری و باز ماندن از مولفههای فرهنگی از نتایج تاثیر و تاثر فرهنگی مغول در فرهنگ ایرانی است] و از آغاز دوران صفویه در ایران علیرغم استقرار اولین دولت متمرکز اما خودکامه بعد از حمله اعراب به ایران، وندالیسم و تخریبگرایی همانند ویروسی جهشیافته، تغییر ماهیت داده و در تاریخ معاصر از دوره افشاریه، زندیه، قاجاریه، پهلوی تا به حال از سر ناآگاهی، بیخردی، افراطگرایی، خودکامگی پی و اساس تاریخ و فرهنگ کشور را هدف قرار داده است.
پدیده شوم وندالیسم در میراث به ارث رسیده در فرهنگ ایرانی، زیر پلههای ایوان خلوت کریمخانی در کاخ گلستان بزرگترین گواه تاریخی این ادعاست و ای کاش (وزیر میراث فرهنگی) به جای دغدغه توئیت سریال خاتون سفارش ساخت فیلمی مستند و تاریخی از پدیده شوم وندالیسمزدایی را رقم میزد. بگذریم که این قصه سری دراز دارد و مجالی مضاعف میطلبد. غرض پاسخ به خوانش وزیر محترم نسبت به یک روایت تاریخی در بضاعت ایشان بوده است. در هر صورت دغدغه ایشان در راستای حفاظت از آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور و حضور آسان در جمع پژوهشگران جای بسی تقدیر است.
ضعف چینش در انتصاب متولیان میراث فرهنگی
در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی همیشه یکی از چالشهای دولتها و مورد انتقاد فعالان عرصه فرهنگ، دوستداران میراث فرهنگی متخصصین و صاحبنظران، ضعف چینش در انتصاب متولیان میراث فرهنگی بوده است.
تحولات میراث فرهنگی و گردشگری پس از پیروزی انقلاب اسلامی را باید از دو منظر زمانی خوانش کنیم:
دوره اول:
دهه اول انقلاب اسلامی که با توجه به ماهیت هر انقلاب، دگرگونی و تغییرات در ماهیت و شکل حکومتها، انقلابیگری و سایر مولفهها و آغاز جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از یک طرف و بازتعریف جدید از ماهیت دستگاهها و نهادها، چارت و تشکیلات از جمله تغییر فرهنگ و هنر به سازمان میراث فرهنگی، اداره جلب سیاحان به سازمان ایرانگردی و جهانگردی همراه با ظهور برخی دیدگاهها و خوانشهای افراطی نسبت به مقوله آثار تاریخی با استدلال طاغوتزدایی برگرفته از دیدگاههای بعد از حمله اعراب به ایران در قرون اولیه اسلامی همراه بوده است، که به لحاظ ماهیت داوری کردن سخت، پیچیده بوده و اساسا آسان نیست.
دوره دوم:
بعد از دهه اول انقلاب اسلامی و آغاز دوره دوم که میراث فرهنگی و گردشگری در کش و قوسهای طولانی جابهجایی در زیر چتر وزارتهای فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم تحقیقات و فناوری (علوم سابق) از بدو تاسیس سازمانهای وابسته و مستقل (میراث فرهنگی، گردشگری، صنایعدستی) تا وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی جز برههای کوتاه همیشه عرصه تاخت و تاز صاحبمنصبان سیاسی، حیاط خلوت نمایندگان بازمانده از مجلس، وزرای عدم احراز صلاحیت از مجلس، ابزار قدرت روسای جمهور جهت عدم پاسخگویی به مجلس و به عبارتی دقیقتر جایگاه سهامداران حامیان ستاد انتخاباتی روسای جمهور پیروز و یا سکوی پرتاب سیاسیون تازه به دوران رسیده و جاهطلب، به بیانی آشکار و واضح به روشنی اشعار ایرج میرزا حیاط خلوت دولتهای مستقر تا دولت دوازدهم بوده است؛ گفتاردرمانی سیدمحمد بهشتی و طنزهای قهوهخانهای حسین مرعشی در دولت اصلاحات، افاضات مابعدالطبیعه رحیممشایی، بیخردی و رفتارهای خارج از عرف حمید بقایی، توهمات محمدشریف ملکزاده، دوران کوتاه احمدزاده، دوران مبصری آرام سیدحسن موسوی، در دولت محمود احمدینژاد.
دوران سیاسی و محافظهکاری مسعود سلطانیفر، دوران کوتاه زهرا احمدیپور قربانی عرصه رقابتهای نهاد ریاستجمهوری در گماردن و عزل و نصب مدیران ارشد سازمانها بین (جهانگیری، نوبخت، واعظی) و همین طور در دوران وزارت باری به هر جهت علیاصغر مونسان در چارچوب وابستگی فامیلی در دولت حسن روحانی از نمونههای تراژدی انتصابهای غمانگیز سالهای اخیر در میراث فرهنگی و گردشگری بوده است.
اگرچه داوری عملکرد جناب آقای مهندس ضرغامی به عنوان متولی میراث فرهنگی، گردشگری صنایعدستی در دولت سیزدهم زودهنگام است، اما به نظر میرسد دغدغه توئیت سریال خاتون جناب ضرغامی، داشتن برنامه برای امامزادهها، دغدغه کشاورزی پاسارگاد و انتصابات خارج از عرف، دوستمآبانه و لوطیمنشانه ایشان نیز تداعیکننده همان فرضیه نوع نگاه خارج از دستور و عدم اولویت به مقوله میراث فرهنگی و گردشگری دولتهای گذشته و چرخش در روی همان پاشنه است.
* دکتر عبدالرضا مهاجرینژاد فارغالتحصیل دکترای باستانشناسی و عضو هیات علمی رسمی پژوهشگاه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کشور است. وی سابقه فعالیت به عنوان مدیر کل پایگاههای میراث فرهنگی چهار استان کشور شامل کردستان، لرستان، مازندران و کرمانشاه را در کارنامه دارد.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهخواندنیلینک کوتاه :