دریاچه ارومیه؛ چاه ژرف بیتدبیری
رضا صادقیان *
چنانچه دولت را سیاستی دیگر نباشد، مرگ دریاچه ارومیه به حقیقت خواهد پیوست. تغییر اقلیم و بحران مهاجرت در سالهای بعد بخشی از فاجعه زیستمحیطی، اجتماعی و امنیتی برای کشور خواهد بود. چنانچه نقشه دریاچه از سی سال گذشته تا به امروز و فعالیتها برای احیای آن را در نظر داشته باشیم، نتیجهای جز این به دست نمیآید. با توجه به گزارشهای کارشناسی، اگر تحقیقات انجامشده از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه و محتوای هشداردهنده میزگردهای برگزارشده با مدیران و پژوهشگران و فعالان محیطزیست را در نظر داشته باشیم و چنانچه شرایط تصمیمگیری به همین روال باشد، امید چندانی برای احیای این دریاچه وجود نخواهد داشت. به چند دلیل مشخص که در ادامه خواهد آمد. یک: کاهش ذخایر آبهای زیرزمینی و افزایش تعداد چاههای غیرمجاز به مراتب بحرانی مهمتر از وضعیت خود دریاچه ارومیه و احیای آن است. آمارهای دقیق و مستند از شمارگان چاههای غیرمجاز در کل کشور در دسترس نیست، وزارت نیرو به دلایل نامشخص از ارائه آمار سر باز میزند. با این حال و براساس گفتههای فرماندار ارومیه که در سال ۱۳۹۷ بیان شده: در حوضه آبریز دریاچه ارومیه در مجموع ۶۱ هزار و ۹۶۵ حلقه چاه با تخلیه سالانه بیش از یک میلیون و ۱۰۸ هزار مترمکعب آب حفر شده که از این تعداد ۲۲ هزار و ۲۹۷ حلقه چاه غیرمجاز با تخلیه سالانه بیش از ۲۹۶ هزار و ۸۶۵ مترمکعب آب شناسایی شده است. کارشناسان میگویند تا سال ۱۴۰۰ بیش از دو میلیارد مترمکعب آب دریاچه ارومیه کاهش یافته است، چنانچه عدد رسمی برداشت سالانه یک میلیون و دویست از چاههای اطراف دریاچه را در نظر بگیریم، متوجه میشویم بخشی از آب دریاچه از طریق آبهای زیرزمینی روانه زمینهای کشاورزی و توسعه طرحهای مرتبط با کشت و صنعت، ویلاسازیها، تغییر کاربری غیرمجاز و سرقت آب از بالادست شده است. دو: خلق بحران دریاچه ارومیه بیش از آنکه ریشه در بارش کم باران، خشکسالی و بهرهوری نادرست از منابع طبیعی داشته باشد ریشه در مدیریتهای نادرست و غیرکارآمد ملی و استانی است. به بیانی دیگر احیای دریاچه ارومیه گروگان تضاد منافع شده است. مدیرانی که گمان میکنند میتوان با دنبال کردن سیاستهای توسعه نامتوازن و رویکردهای نادرست، زمینه رشد اقتصادی استان و کشور را به بهانه جمع کردن رای و ارائه تصویری فریبنده به رایدهندگان فراهم کنند. تحقیق جدیدی توسط چند تن از محققان در آمریکای شمالی نشان میدهد که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوضه آبریز دریاچه شده و عوامل انسانی شامل پروژههای جاهطلبانه توسعه اقتصادی-آبی به همراه ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه با دریچه کوچک ۲/۱ کیلومتری، حفر بیش از ۲۲ هزار چاه غیرمجاز تا پایان سال ۱۳۹۷ و تغییر کاربری باغها به ویلا وضعیت دریاچه را به بحران کشانیده است.
لازم به ذکر است، تا سال۲۰۱۲ بیش از دویست سد بر روی رودخانههای حوضه آبریز این دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری یا پایان مراحل طراحی بوده است. وقتی در پایین دست ابربحرانی مانند مرگ دریاچه در حال رخ دادن است، چرا برخی از مدیران به اجرای طرحهای سدسازی و توسعه کشاورزی اهتمام دارند؟ به یک دلیل مشخص؛ مدیران محلی بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، سیاسی و امنیتی که پس از مرگ دریاچه برای کشور رخ خواهد داد، چشمان خودشان را روی مسائل ملی بستهاند تا منافع محلی کوتاهمدت را تامین کنند.
سه: رد دستهایی که در مرگ دریاچه ارومیه دخیل بوده و هستند را میتوان در حفرکنندگان چاههای غیرمجاز، برداشت بیرویه آب، مدیران ارشد سازمان آب که چشم خود را نسبت به مسدودسازی چاههای آب و برخورد با مافیای هفتسر آب بستهاند، احداث سد، برداشت بیرویه آب از رودخانهها، سدسازیهایی که آسیب آنها بیش از سودشان بوده و هست و… دید. مرگ دریاچه ارومیه ترکیبی کامل از این همه هست، جایی که شیوههای مدیریت نادرست، رانتخواران، دلالهای باغ و ویلا و… دست به دست هم دادهاند تا سوگ دریاچه را برگزار کنند و باعث تغییر اقلیم و آواره شدن بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت به دلیل غیرقابل سکونت شدن آن منطقه شوند. وقتی طی دو دهه گذشته و به دلیل کمآبی برخی روستاهای مهم خالی از سکنه و ساکنان آن ناچار به مهاجرت به شهرهای دیگر شدهاند، اساسا دور از ذهن نخواهد بود که براساس بیتدبیری مسوولان محلی کشور با بحران مهاجرت روبهرو نشود! چهار: مدیرکل مدیریت بحران آذربایجانغربی گفته است: در دو دهه گذشته سالانه ۴۰ سانتیمتر از ارتفاع دریاچه ارومیه کم شده و اکنون ۹۵ درصد از آن خشک شده است. به گفته جعفری، خشکسالی، تبخیر آب، توسعه بیرویه کشاورزی و استفاده نادرست از آب دریاچه برای زراعت، از دلایل خشک شدن آن است. به عبارتی مشخصتر، دریاچه ارومیه ترکیبی از بحرانهای کوچک و بزرگ را به خود دیده است و حال امروز این دریاچه برآمده از تصمیمهای نادرست سالهای گذشته در حوزه آب است. سیاستهایی که بخش گستردهای از آن به سدسازیهای بیرویه و حفر چاههای غیرمجاز و برداشتهای بدون حساب و کتاب از سفرههای زیرزمینی برای تولید محصولات کشاورزی گره خورده است.
* کارشناس اقتصادی
لینک کوتاه :