سهمخواهیهای سیاسی پیشرفت پروژه انتقال آب خلیجفارس را متوقف کرد
به گزارش جهان صنعت نیوز: در شرایط فعلی البته همچنان از پروژه انتقال آب خلیجفارس که ایده و سرمایهگذاری آن توسط بخش خصوصی صورت گرفت به عنوان طرحی خاص، منحصربهفرد و ابرپروژه ملی یاد میشود اما متاسفانه عدم پیشرفت این پروژه و جلو نرفتن فازهای توسعهای آن این احتمال را پررنگ کرده که یک تصمیم غلط یعنی بهکارگیری افراد سیاسی به جای افراد صنعتی و متبحر میتواند حتی سرنوشت موفقیتهای بزرگ ملی و صنعتی در کشور را دچار تغییر کند.
تصمیم شوکهکننده مخبر
طرح انتقال آب خلیجفارس، نمونه یک مشارکت و اقدام مهم از سوی بخش خصوصی بود که اجرای آن به همه ثابت کرد شرکتهای بزرگ بدون استفاده از منابع دولتی میتوانند کاری ملی به نفع منافع ملی را به سرانجام برسانند اما متاسفانه به دلیل اقدامات سیاسی رزمحسینی در روزهای انتهایی فعالیت خود در دولت دوازدهم و همینطور تصمیم شوکهکننده محمد مخبر معاون اول رییسجمهور در دولت سیزدهم مبنی بر انتصاب رزمحسینی به عنوان مشاور معاون اول رییسجمهور در امور پروژههای انتقال آب، با فاجعهای بزرگ روبهرو هستیم که تمامی زحمات و هزینههای شرکتهای بخش خصوصی و مهندسان نامدار و کاربلد کشور را دچار خدشه کرده است.
البته همانطور که پیش از این هم گفته شد، کارشناسان ماهها پیش از توقف پروژه انتقال آب خلیجفارس به دنبال حضور افراد دولتی و سیاسی خبر داده بودند و در گفتوگو با «جهانصنعت» اعلام کرده بودند که متولیان این طرح و دیگر فعالان بخش خصوصی انگیزه سرمایهگذاری در این پروژه را از دست دادهاند و خواستار بازگشت افراد متخصص به ترکیب هیاتمدیره این شرکت هستند تا سرمایهگذاریهای بیشتر در این پروژه برای آنها با منطق اقتصادی همراه باشد. در واقع سرمایهگذاران بخش خصوصی از در معرض قرار گرفتن این پروژه در سایه سیاسیبازی اظهار ناراحتی کردند و از آنجایی که از آن زمان تاکنون هیچ تلاشی در جهت بازگشت افراد متخصص و آگاه به این پروژه انجام نشده است، با توقف خط انتقال امید به استانهای کمآب کشور مواجه هستیم. در واقع حدود یک سال از فعالیت دولت سیزدهم و یک سال و نیم از اعمال تغییر در ترکیب شرکت انتقال آب خلیجفارس میگذرد اما هیچ موفقیتی از سوی سیاسیون حاصل نشده است.
مافیاهایی بزرگتر از فولاد مبارکه
حضور افراد سیاسی در پشت پرده این پروژه و کنار زده شدن افراد متخصص حتی اخیرا صدای برخی از نمایندگان مجلس را نیز درآورده است به طوری که آنها بر این عقیده هستند که مافیاهایی بزرگتر از فولاد مبارکه پشت انتقال آب از دریاهای جنوب به فلات مرکزی قرار گرفتهاند. در همین خصوص هاجر چنارانی عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در ادعایی مطرح کرد: «نصف افرادی که در فساد فولاد مبارکه سهیم بودند، اکنون در پروژه انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان سهیم هستند و اگر این پروژه با مدل فعلی پیش برود مافیاهای بزرگتری از آن بیرون میآید.»
کارشناسان معدنی نیز پیش از این هشدار داده بودند که اعمال تغییرات از سوی رزمحسینی وزیر وزارت صمت در دولت دوازدهم در ترکیب هیاتمدیره شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس، منجر به روی کار آمدن افرادی سیاسی، کمتخصص و بیتجربه و همچنین کنار رفتن مدیرعامل باتجربه و کاردان این شرکت شده است در حالی که او این پروژه را به خوبی میشناخت و مسیر درستی را دنبال میکرد.
ایدهای که رزمحسینی به نام خود ثبت کرد
ایده طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی به زمان ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی بازمیگردد و هدف از آن احیای صنعت و کشاورزی در استانهای کرمان و یزد بود که پیادهسازی آن از سالها پیش از سوی بخشخصوصی آغاز شد و به دنبال آن بنگاههای آببر صنعتی برای جبران کمبود آب، اقدام به سرمایهگذاری در زمینه انتقال آب خلیجفارس کردند. این در حالی است که به دلیل به نتیجه رسیدن و بهرهبرداری از فازهای ابتدایی این پروژه در دولت دوازدهم و در زمان وزارت رزمحسینی، شخص وزیر که به دلیل سوءمدیریت همواره در تیررس انتقادات کارشناسان و رسانهها قرار داشت سعی میکرد تا نتایج زحمات چندین و چندساله بخش خصوصی را هر طور که شده به نام خود ثبت کند. در نهایت نیز اگرچه نتوانست در حوزههای تحت مسوولیت خود عملکرد مثبتی بر جای بگذارد، بخت با او یار بود و در دولت سیزدهم نیز اختیاراتی به او داده شد که آینده یک ابرپروژه ملی را نیز دچار بلاتکلیفی کرد.
پروژه شیرینسازی و انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی ایران به طول ۸۵۰ کیلومتر از نظر سه پارامتر طول مسیر، حجم آب در ثانیه که حدود ۵/۴ مترمکعب در ثانیه است و ارتفاع که به ۲۴۰۰ متر رسیده است جزو یکی از چند پروژه انتقال آب بزرگ دنیا محسوب میشود. همچنین در این پروژه از ۷ ایستگاه پمپاژ بسیار قوی از بزرگترین پمپهای آب دنیا استفاده شده و در هر ایستگاه پمپاژ بالغ بر ۶ پمپ بزرگ ۵/۵ مگابایتی نصب شده است که هر کدام از این پمپها برای اولین بار در دنیا توسط شرکت KSB آلمان طراحی و اجرا شده است.
مدیریت منسجم و سهامداران قوی
بر اساس آنچه متخصصان این حوزه میگویند، فاز اول این پروژه با کمترین امکانات اما با مدیریت منسجم، سهامداران بسیار قوی و پیمانکاران قابل اعتماد با موفقیت کامل به نتیجه رسید و کل دوره اجرای پروژه ۳ سال پس از گشایش اعتبار اسنادی بود. اما به طور کلی با در نظر گرفتن زمانهای سپریشده برای پیشبرد مقدمات کار، این پروژه طی ۵ سال به نتیجه رسید که خود یک رکورد محسوب میشود.
از دیگر ویژگیهای مهم این پروژه میتوان به زیرساختهای انتقال آب از خلیجفارس از جمله آبگیر اشاره کرد که توسط شرکت ILF اتریش طراحی شد. مخازن ذخیره آب شور دریا و همچنین آمادهسازی زمین برای آبشیرینکنها و مهمتر از همه انتقال مسیر برای ۳ خط اجرا شده و در واقع به طول ۸۵۰ کیلومتر و به عرض ۳۰ متر یک مسیرسازی بسیار عالی انجام شده است که ۳ خط لوله میتوانند از آن عبور کنند.
اما آنچه در حال حاضر نباید مورد غفلت واقع شود این است که چنانچه مدیریت قبلی و تیمی که تجربه موفقی را به بار نشانده بود کماکان پابرجا بود، فازهای توسعهای این پروژه نیز به نتیجه رسیده بود، چراکه به دلیل تلاشهای قبلی، اجرای دو خط لوله دیگر با هزینه بسیار پایین شدنی بود به طوری که این امکان وجود داشت دو خط لوله دیگر هر کدام به قطر ۲۰۰ میلیون مترمکعب و جمعا ۴۰۰ میلیون مترمکعب برای استانهای اصفهان و مشهد جایگذاری شود. در واقع با تلاش و اعتمادسازیای که از سوی تیم موفق قبلی صورت گرفته بود، این امکان فراهم بود تا شرکتهای داخلی این مسیر را به درستی و با موفقیت به سرانجام برسانند اما متاسفانه همانند دیگر پروژههای موفق کشور، افرادی سیاسی در این حوزه وارد عمل شدند و خودشان را به عنوان مجریان این طرح جا زدند. همچنین تصور کردند که میتوانند با کنار زدن مجریان اصلی این طرح و با اقدامات سیاسی و همینطور شیوههای بسیار غیرفنی و غیرحرفهای، یک مگاپروژه به این عظمت را جلو ببرند.
یک فاجعه برای کشور
این در حالی است که شواهد نشان میدهد این تصور اشتباه به واقعیت تبدیل نشده است. بر این اساس با وجود اینکه با تصمیم معاون اول رییسجمهور در دولت سیزدهم اختیارات ۴ وزارتخانه به تیمی به سرپرستی رزمحسینی واگذار شد اما این موفقیت بزرگ در حال شکست است، چراکه سهامداران اصلی خطوط و فازهای ابتدایی به دلیل عدم اطمینانی که به تیم جدید دارند و همچنین ناآگاهی و عدم تخصص این تیم، همراهیهای لازم را انجام نمیدهند. در این میان تیم جدید سیاسی گمارده شده نیز سابقه اجرا و پیشبرد کوچکترین پروژههای صنعتی را ندارد و به طور حتم اکنون در مقابل عظمت این پروژه بیحرکت باقی مانده است. از این رو شرکتهایی همچون فولاد مبارکه اصفهان ناچار هستند که با هزینههای چندبرابری مجددا به فکر حل چالش کمبود آب باشند و از مسیر دیگری آب مورد نیاز صنعت خود را فراهم کنند.
بر این اساس منابع آگاه با اعتراض نسبت به وضعیت فعلی اعلام میکنند که ادامه روند فعلی یک فاجعه برای کشور است و در صورتی که تغییری در این حوزه ایجاد نشود، این موضوع در تاریخ ثبت خواهد شد که قرار دادن یک فرد سیاسی در راس یک پروژه بزرگ صنعتی، شکستی بزرگ را برای کشور رقم زده است. به عبارتی به نتیجه رسیدن فازهای بعدی پروژه انتقال آب خلیجفارس میتوانست مسائل بسیار جدی کمبود آب دو استان یا چند استان دیگر را حل کند اما به دلیل بهکارگیری سیاستهای غلط و بهکارگیری افراد سیاسی به جای افراد صنعتی و متبحر، این موفقیت در حال تبدیل شدن به شکست است.
تاریخچه
لازم به ذکر است ایده انتقال آب از خلیجفارس برمبنای تامین آب کشاورزی استان کرمان شکل گرفت، اما با گسترش و توسعه صنعت معدن و فولاد در کشور نیاز این صنایع به آب روزبهروز نسبت به گذشته بیشتر شد. همزمان با بحران کمبود آب در کشور و کمبارشی، کارخانههای زنجیره فولاد رو به توسعه گذاشتند و مصرف آب در این صنایع برای تولید محصولات رو به فزونی گذاشت. به دنبال آن شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس تاسیس شد و مسوولیت اجرای پروژه شیرینسازی آب از دریای خلیجفارس و انتقال به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد را عهدهدار شد. مرداد سال ۹۲ بود که با خرید بیش از ۲۰ درصد از سهام شرکت تامین و انتقال آب خلیجفارس در شرکت چادرملو موافقت شد و در هیاتمدیره این شرکت اقدام مزبور به تصویب رسید.
در ادامه در حوزه خط انتقال پس از اخذ مجوزهای دستگاههای ذیربط، مسیرگشایی از سایت شیرینسازی بندرعباس تا اردکان یزد بهطول ۸۲۰ کیلومتر برای سه خط لوله و یک چاه دسترسی به انجام رسیده است. در نهایت هر یک از فازهای انتقال و طرح شیرینسازی آب خلیجفارس مربوط به خط اول طرح در سال ۹۹، یکی پس از دیگری مورد بهرهبرداری قرار گرفت که در آخرین مرحله از آن در واپسین روزهای ۱۳۹۹ و در آستانه ورود به سال ۱۴۰۰، آب خلیجفارس به چادرملوی اردکان رسید و در کنار افتتاح خط انتقال آب از مس سرچشمه تا چادرملو، عملیات توسعه خطوط جدید نیز آغاز شد. این در حالی است که این ابرپروژه ملی ماههاست که به حالت توقف درآمده و موفقیتهای آن در سایه حضور افراد سیاسی و بیتعصب نسبت به منافع ملی در حال تبدیل به شکست است.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :