چرا دروغ میگوییم؟
غلامحسین دوانی *
فصل انتخاب دوره هشتم شورای مالی جامعه حسابداران رسمی ایران فرا رسیده است. هر شخص و گروهی بنا به سلائق خود شعار و گفتارهای انتخاباتی سر داده است. یکی میگوید: «چرا ائتلاف؟ ما باید به نخبگان و برجستهترینها رای بدهیم» اما عملا خودشان در مقابل سایرین ائتلاف تشکیل دادهاند. دوست دیگری هم ضمن تشریح پدیده ائتلاف، مبانی و مفروضات ائتلاف را مورد نقد قرار داده اما ظاهرا خود ائتلاف را پذیرفته است. آن دیگران داد برآوردهاند که «در هنگامه انتخابات طرح موضوعاتی نظیر سیطره حسابرسی بخش دولتی بر حسابرسی و کار دست دوم انحراف است» و در شلوغی شعارها قرارداد میلیارد تومانی با بخش دولتی منعقد کردهاند که ظاهرا حسابرسان شاغل بخش دولتی که در بعضی اظهارات این آدمها شک کردهاند قرارداد دست دوم را به اشتراک گذاشتهاند. عدهای نیز زحمت سفر بر خود بسته و با سفر زیارت انتخاباتی و با شعار «آن سفر کرده که صد قافله همراه اوست» به پیشواز شهرستانیهایی رفتهاند که تا همین چند روز پیش حقوق انتخاباتی منطقهای آنان را زیر سوال برده بودند.
تاملی در اسامی گروهها و مشترکان حرفهای (به جای ائتلاف) نشان میدهد که واژه «مستقل و استقلال» در همه برنامههای آنان هویدا بوده و مرتبا تازیانه بر کفل اسب استقلال میکوبند. از همه مهمتر آنکه شخصی که حضورش در هر گروهی باعث اخلال در افکار و عقاید آنان میشود ناگهان در یک گروه و شبکه ظاهر میشود و با خشونت کلامی کاسه و کوزه استقلال آنها را به هم میریزد و همچون گرگی شکسته پا میگریزد. آنچه مایه حیرت اعضای فرهیخته جامعه شده دوگانگی کسانی است که تا همین چندی پیش کلمه «خارجی- خارجنشین- دوتابعیتی» را خلاف حرفه پنداشته و حاضر نبودند آن را بپذیرند.
و اما ائتلاف چیست؟ فرهنگ عمید ائتلاف را به هم پیوستن دو یا چند گروه یا سازمان برای رسیدن به اهداف خاص میداند و فرهنگ دهخدا ائتلاف را اتحاد، اتفاق، پیوستگی، موافقت و همبستگی دانسته است. اما در عمل هرگاه دو یا چند گروه (سیاسی- حرفهای، غیرسیاسی و…) نتوانند روی همه اصول، برنامه و سیاست خود توافق کنند باید بتوانند روی مشترکات خود که میتواند حداقلی یا حداکثری باشد توافق و اعلام حضور کنند تا بلکه به حداقلهای خود دست یابند، زیرا اگر توافق بر همه اصول، سیاست و برنامه امکانپذیر باشد دیگر ائتلاف بیمعنی و گروههای یکسان «ادغام» و یا یک گروه خواهند شد. در عالم واقع تاریخ تاکنون یکسان شدن را به ندرت شاهد بوده است. بدیهی است در جامعه تکثرگرای وحدتگریز ایرانی حتی دستیابی به ائتلاف نیز اگرچه ممکن است، اما بسیار سخت است. با این پیشگفته به نظر نمیآید که کسی با ائتلاف مخالف باشد اما حتما کسانی با لیست ائتلاف و یا یک ائتلاف خاص مخالف خواهند بود که امری بدیهی، عقلی و طبیعی است.
آنچه در این میان حیرتانگیز است که همه گروههایی که تاکنون به این طریق تشکیل شدهاند عملا ائتلاف هستند اما ظاهرا همچون آن قصه معروف است که «بهرامشاه پس از شکست از ملک علاءالدین به خانه دهقانی پناه برد. هنگام شب از سوز سرما بالاپوشی از دهقان خواست و او برایش نمدی یا جل خری آورد و بهرامشاه با عصبانیت نمد را پرت کرد اما سوزش سرما نیمه شب او را به پذیرش نمد راضی کرد. اما فریاد برآورد که ای مرد همانی که گفتی بیاور ولی اسمش را نیاور.» ظاهرا نام ائتلاف دشمنشکن شده اما عملش نهتنها قباحت ندارد که همگان بر چارچوب آن سوار شده و در گروههای خاص این کاندیدا برای آن کاندیدا آرزوی موفقیت و آن کاندید هم از این کاندید پشتیبانی میکند.
هر کس با فرهنگ ایرانی آشنا باشد میپندارد با چه فرهیختگانی مواجه شده که برخلاف خارجیان دوتابعیتی که فردای نتایج انتخابات به برنده تبریک میگویند در ایران قبل انتخابات به یکدیگر تبریک میگویند و آرزوی موفقیت میکنند.
دوستان و همکاران گرامی، به عنوان شخصی که چندصباحی در حرفه بوده و از اولین ادوار انتخابات فعال حضور داشتهام برای یادآوری و ثبت در تاریخ باید بگویم که همیشه نوعی ائتلاف نوشته یا نانوشته در انتخابات وجود داشته است. پس ائتلاف به خودی خود امری مذموم نیست چرا که برخی دوستان رنج سفر بسیار میبرند تا ائتلافی پدیدار کنند، پس ائتلاف خوب است اما ماهیت و اهداف ائتلاف چه باید باشد؟ آن هم مهم است. در شرایط فعلی موضوع نهاد ناظر، چگونگی برخورد با نهاد ناظر، تکلیف پایداری جامعه حسابداران رسمی پس از نهاد ناظر و موضعگیری نسبت به کار دست دوم یا غلطیدن به زیر چتر سوراخشده بخش دولتی از مهمترین وظایف پیشروی جامعه است. اما راهبری شورایعالی باید با کسی باشد که ویژگیهای ممتاز سخنوری، توانایی برقراری ارتباطات با سازمانها و نهادهای اصلی ذینفع، هدایت جلسات بهگونهای که حافظ منافع جامعه باشند، تشویق و تشدید همفکری اعضای شورای عالی حول محورهای اساسی بالا را موردنظر قرار دهد. هرکس این ویژگیها را داشته باشد شایسته رای دادن است و هرکس که در دوره تبلیغات عاجز از یک شعار حرفهای باشد بدون شک امید چندانی به کارایی و صندوق رای نخواهد داشت.
پس بر اساس سنت قدیمی جامعه ایرانی حول شعار «گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک» جمع شویم و از دروغ اجتناب کنیم که دروغ آفت جامعه است و انسان دروغگو نهتنها دشمن خدا که حتما دشمن جامعه حسابداران نیز خواهد بود. اما چه باید کرد؟ شایستهسالاری بر اساس وضعیت موجود و لیست کاندیداها (با وجود محدودیتهایی که در آن هست) تنها راهکار فعلی است. سر راست به اعضای جامعه بگوییم کدام طرف هستیم؟ از عناوین قلابی دکتر، مهندس و استاد و مشاهیر و دکتر بعد از این و… خودداری کنیم چون فرداروزی ممکن است یکی از اعضای جامعه مریض شود و به تصور آنکه شما دکتر هستید به دفتر شما جهت مداوا مراجعه کند. فراموش نکنید قبل از ما و شما کسان بسیار آمدهاند و رفتهاند اما آنکه ماندگار است همانی است که نامش به نکویی ببرند.
* عضو شورای ادوار جامعه حسابداران رسمی ایران
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :