تاثیر تورم بر وظایف چهارگانه «پول»
احمد یزدانپناه *
برای مردمی که با بهکارگیری پول، تورم را با نرخ بالا هر لحظه لمس میکنند تعریف تورم فایده چندانی ندارد، ولی برای شروع بحث باید بدان اکتفا کرد که تورم تداوم افزایش سطح عمومی قیمتهاست. تورم را به وسیله تغییرات برخی شاخصهای متناسب قیمتها که عموما همان «شاخص قیمت مصرفکننده» است، اندازهگیری میکنند.
منظور از سطح عمومی قیمتها میانگینی از تمامی قیمتهای اقتصاد است (البته در سبدی منتخب به نمایندگی از آنها) که تغییرات آن منعکسکننده هزینه زندگی مردم است. (چگونگی انتخاب سبد مهم است، در سالهای نه چندان دور متولی محاسبه نرخ تورم برای مثال نردبان چوبی را در قسمت کالایی و حمام عمومی را در قسمت خدمات در سبد میگنجاند. اصلا لازم نیست دهها واحد آمار گذرانده باشید. آیا با زندگی امروز اینها اریب و انحراف در کاهش نرخ تورم ایجاد نمیکنند.)
تورم هزینههای فردی و جمعی دهشتباری تحمیل میکند که از مهمترین آنها درمانده ساختن پول یک کشور در انجام وظایف و رسالتهای خود است. تورم بر وظایف چهارگانه پول یعنی واسطه مبادله بودن آن، وسیله ذخیره ارزش، واحد شمارش بودن آن و استاندارد و معیاری برای پرداختهای با تاخیر و آتی یا معوق، تاثیرهای معنادار و مهمی دارد.
پول به عنوان واسطه مبادله به هر چیزی که به طور وسیع مقبولیت عام در مبادله کالاها و خدمات در جامعه پیدا کند، اطلاق میشود. (یادتان هست «چسب زخم»، «کبریت» و «بلیت اتوبوس» قائم مقام پول خرد شده بودند.)
حضور و وجود پول بهعنوان واسطه مبادله امکان انجام معاملات و داد و ستدها را فراهم میآورد بدون آنکه نیاز به انطباق خواستههای دو طرف باشد. در سالهای ۱۲۵۲-۱۳۵۱ در مدرسه عالی بازرگانی استاد بزرگوار و باسواد ما، مشکوه، در درس «پول» مثال میزد پول که آمد، شاعر دیگر نباید شعر خود را به کسی عرضه کند که او هم حتما انگور دارد که مورد نیاز شاعر است. به علاوه آن کس که شعردوست است ممکن است انگور نداشته باشد و آن که انگور دارد با شعر ممکن است نتواند رابطه برقرار کند.
به هرحال پول «انطباق خواسته»های ما را به عهده میگیرد. شعر را عرضه کن. پول آن را بدون اجبار برای هر چه میخواهی و برایت مطلوبیت (رضایت خاطر) و قیمت عادله دارد خریداری کن؛ بنابراین، واسطه مبادله بودن پول تسهیلگر فعالیتهای اقتصادی جامعه است و تا زمانی که راننده تاکسی ۱۰ هزار تومانی شما را میپذیرد و آن را به فروشنده بنزین میدهد و او نیز به دیگری و همگان به عنوان وسیله پرداخت آن را میپذیرند و قبول میکنند، این امر حکایت از آن دارد که تورم بر این وظیفه پول (وسیله مبادله) اثر نداشته و یا هنوز اثرش معنادار نیست. ولی وقتی تورم از حالت خزنده خود در میآید و دونده میشود و سپس افسارگسیخته و چهارنعل میتازد، اینجاست که اصل قضیه یعنی اعتماد به پول از دست میرود و همه به دنبال آن هستند که یا کالا به کالا و تهاتر کنند یا برای گردش چرخ زندگی و روانسازی آن به دنبال وسیلهای بگردند. (جانشینی پولی و دلاری شدن اقتصاد از مصادیق بارز این شرایط است.)
وظیفه دیگر پول «ذخیره ارزش» است. پول به مثابه یکی از اشکال دارایی، اگر قیمت آن دارایی ثابت باشد، پول به عنوان ذخیره ارزش جذابیت ندارد چرا که درآمدی از آن عاید نمیشود و زایشی ندارد، ولی اگر قیمتهای دارایی متغیر باشند، این ارزش را دارد که بخشی از کل داراییهایمان را به شکل پول نگه داریم، به مثابه محافظی برای مقابله با ریسک. این یکی از مواردی است که تورم به طور آَشکار بیشترین اثرگذاریها را دارد. تورم ارزش پول را به نابودی میکشاند پس چه توقع داریم آن پول بتواند ارزش چیز دیگری را نگهداری و حفظ و حراست کند! چیزی که امروز قیمت و هزینه معینی دارد فردا قیمت آن بالا رفته است.
این امر برای هر چیزی از معامله و داد و ستدهایی که با زمان همراه است گرفته تا آنهایی که پرداخت آنها در آینده نیازمند مبلغی پول است، اثرگذاری دارد (نرخهای بهره).
یکی دیگر از نقشها و وظایف پول «واحد شمارش» و وسیله سنجش ارزش بودن آن است که قراردادها با آن بیان و اظهار میشوند و درآمد افراد و یا سود شرکتها با آن اندازهگیری میشود. از کجا بدانیم من و شما زیر خط فقر هستیم؟ اینجاست که پول به میدان معرکه میآید.
در اقتصاد کشوری که تورم بالا و نوسانی حاکم است، این پدیده نامبارک و نامطلوب بر سر راه انجام وظیفه پول، به عنوان «واحد شمارش» مانع جدی میشود، که به باور بسیاری از اقتصاددانان پولی این امر برای حل تقابل بین کارا بودن و عدالتمحوری اهداف اقتصاد یعنی «کارایی و عادلانه» و هدایت و اداره اقتصاد جامعه مضر است. تورم به دو روش بر این وظیفه پول اثرگذاری دارد: قیمتهای گوناگون در طول تورم به میزان مختلف تغییر میکنند و این امر مقایسه آنها را مشکل میسازد، از طرف دیگر، بیثباتی قیمتها داشتن اطلاعات کامل مردم را برای مقایسهها با مشکل جدی روبهرو میکند.
همچنین تورم بر وظیفه مهم دیگر پول، یعنی «استاندارد و معیاری برای پرداختهای آتی و معوق» اثرگذاری دارد. این وظیفه پول بدان معنی است که شما طبق یک پیمان یا قرارداد یا توافقنامه بازپرداخت یک بدهی را بهطور مشخص (یا تلویحی) همراه به استفاده از یک واحد پولی خاص میکنید. این وظیفه با وظایف دیگر پول، یعنی وسیله مبادلات آنی (که مثلا با دلتنگی یکچهارم درآمد روزانه خود را میدهید و یک پنیر معمولی ۴۰۰ گرمی به فرض ۴۵ هزار تومان میگیرید) و وظیفه دیگر آن یعنی «ذخیره ارزش» متفاوت است. این وظیفه پول وسیله و واسطه پرداختهای آتی و آینده مردم (اقساط) را برپا و برقرار میکند. بخشی از پرداختهای معوق و آتی به قیمتها و وظیفه «واحد شمارش» بودن پول بستگی دارد و بخشی هم به اینکه پول در انجام وظیفه ذخیره ارزش خود با درماندگی مواجه شده یا سربلند است. این بدان معنی است که پرداختهای قسطی و آتی مردم وابسته به «نرخهای بهره» و «تورم» است.
برای مثال، اگر اول تابستان، که نیاز به یخچال بیشتر از پیش خودنمایی میکند و به قول اقتصادخواندهها مطلوبیت آن بالا میرود، یخچال خانه بسوزد و امیدی به تعمیر چندباره آن نباشد و شما مجبور شوید به فرض ۱۰ میلیون تومان صرف خرید یک دستگاه از آن کنید-البته پرداخت به صورت آتی و معوق- فروشنده میگوید ما فقط ۲ درصد روی این جنس کشیدهایم، منظور او ماهانه است! به هرحال با بهره ۲۴ درصدی سالانه مزبور پرداخت معوق شما ۰۰۰/۴۰۰/۱۲ تومان میشود.
این ۰۰/۴۰۰/۲ تومان اضافه، برای جبران صبر و مافات تورمی است که در عرض یک سال به منافع فروشنده آن یخچال خورده است. خواهید گفت نرخ بهره یا سود واقعی یا پس از تعدیل و اصلاح آن به خاطر تورم برای فعالان اقتصاد مهم است. کاملا درست است. اینجاست که در شرایط تورمی فرمول آن است که کالایی را که امروز میتوانی بخری به فردا موکول مکن و کالایی را که فردا میتوانی بفروشی امروز نفروش. چه کسی مسوول گسستن این فرمول است. امضاکنندگان پای هر قطعه اسکناس؟
این نکته را اضافه کنم و ختم کلام. اثرات منفی تورمی که پرداخت آتی شما بابت خرید آن یخچال بر فروشنده آن وارد میسازد میبایست جبران شود. فرض کنید نرخ تورم همان ۲۲ درصد باشد که بانک مرکزی هدفگذاری کرده بود و در زمان انتخابات یکی از محورهای بحث بود و دیگر از آن صحبتی به میان نمیآید.
آن یخچال دیگر ۰۰۰/۴۰۰/۱۲ تومان نیست بلکه ۲۲ درصد سالانه به دلیل تورم در واقع از نرخ بهره یا سود اسمی ۲۴ درصد فروشنده محو و نابود شده و لذا پرداخت آتی آن ۰۰۰/۴۶۰/۱۴ تمام میشود.
من در کلاس «پول و بانک» میگویم هر چند پول برای همه ما شیرین است، ولی بحثهای کلامی آن خشک و خستهکنندهاند، به ویژه اگر بخواهی با موازین اقتصاد پولی بدان بنگری. ولی اضافه میکنم که ارسطو گفته: درخت علم تلخ است، ولی بر شیرین دارد. فکر میکنم در مورد این نوشته هم تکرار آن توجیه ضروری به نظر میرسد.
* اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :