xtrim

روابط عمومی‌ها سکوت نکرده‌اند

خسرو رفیعی *

برخی از کارشناسان، دوستان و همکاران گله‌مند هستند که در این شرایط که هر روز گوشه‌ای، اجتماع می‌شود و در این اجتماع‌ها برخی زخمی و حتی کشته می‌شوند چرا سکوت کرده‌ایم. با عرض تسلیت به خانواده‌های کشته‌شدگان، نه! ما سکوت نکرده‌ایم. نزدیک به ۴۰ سال است به صورت مستمر سکوت را شکسته‌ایم ولی آن زمان که ما می‌گفتیم بسیاری ما را درک نکردند. دانش‌آموختگان شادروان دکتر ناطقی هرکجا رفتیم و هر چه گفتیم روابط عمومی‌ها، «مدعی‌العموم جامعه هستند» گوش شنوایی نبود. تکرار کردیم که برای اعتمادسازی و باور‌مندی مردم که سرمایه‌ ما هستند باید شفاف‌سازی کنیم، ارتباط متقابل ایجاد کنیم، صادق بوده و با مردم تعامل داشته باشیم و رضایت مردم شرط اول است و نباید سازمان‌ها و ارگان‌های ما، روابط عمومی مدیریت داشته باشند و لازم است مدیریت روابط عمومی را پیاده‌سازی کنیم، نه روابط عمومی گوش به فرمان مدیر بالادست باشد و از روابط عمومی مدیران سه‌پاکتی پرهیز کنیم. اما آنچه مشاهده کردیم فقط حرف خود را زدند و انتظار مخاطبان برایشان مفهومی نداشت. آنان چالش‌ها و مشکلات را ندیدند و حالا نتیجه‌اش را مشاهده می‌کنید.

 به هر حال روزی این دمل چرکین باز می‌شد و امروز برای روابط عمومی‌ها پانسمان این دمل و درمان آن بسیار سخت شده است. کارکرد روابط عمومی‌ها در این شرایط به سختی امکان‌پذیر است که باید آن را آسیب‌شناسی علمی کرد و از اساتید جامعه‌شناسی و روانشناسی نیز کمک گرفت و آن را بررسی کرد. همه می‌دانیم امروز بیش از ۷۰ درصد مردم از شرایط اقتصادی، اجتماعی در رنج بوده و ناراضی هستند. نزدیک به ۲۰ درصد مردم هم شرایط مناسبی ندارند و در حال تقلا کردن هستند تا به جمع آن ۷۰ درصد اضافه نشوند. شرایط کار کردن و در اجتماع حضور داشتن برای غیر‌خودی‌ها بسیار سخت شده و امید از بالای سر آنها رخت بربسته است.

opal

 در این حالت به نظر می‌رسد روابط عمومی نمی‌تواند همان وظیفه‌ای را که برای ارتباط و تعامل و آرامش مردم داشته‌اند ایفا کند. اوضاع بسیار دشوار شده است. زمانی که نام روابط عمومی را به شورای اطلاع‌رسانی تغییر دادیم و وظایف یاد نگرفته روابط عمومی را دور انداختیم، باید فکر اتفاق‌های بعدی را می‌کردیم. جدا کردن روابط عمومی‌ها از وزارت فرهنگ و بین روابط عمومی‌ها و رسانه‌ها فاصله ایجاد کردن و حذف ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر عواقب سختی داشت که امروز مشاهده می‌کنیم. به هر حال دانسته یا ندانسته خود این مشکل را به بحران تبدیل کرده‌ایم.

 امروز مردم نیاز به شفاف‌سازی دارند و آن را فریاد می‌زنند؛ ریز هزینه‌هایی که از درآمد نفت، گاز، پتروشیمی، پالایش، صادرات مس، آهن، اورانیوم، زعفران، پسته و فرش داریم محل مصرف مالیات و ارزش‌افزوده، نحوه پرداخت حقوق کارمندان و کارگران وابسته به قوای سه‌گانه و خرج کردن آن در آموزش‌وپرورش و مسائل رفاهی، امنیتی، بهداشتی، سلامتی، خدمات شهری و روستایی. ریز چگونگی استفاده از درآمد شهرداری‌ها برای خدمت به مردم، چگونگی شفاف‌سازی بر استفاده از درآمد سازمان‌های آب، برق، تلفن، مخابرات و دخانیات و سازمان‌هایی که از مالیات معاف هستند، چگونگی هزینه کردن درآمدهای صدا و سیما، میزان نحوه توزیع و تقسیم یارانه‌ها بین مردم، استان‌ها، بنیادها، ستادها و اوقاف و اماکن متبرکه.

مردم مایلند بدانند و آگاهی داشته باشند چه زمانی دکان‌های عجیب و غریب دانشکده‌های علمی- کاربردی و مدارس غیرانتفاعی که فقط موجب درآمد و دلالی و مدرک‌سازی شده‌اند، بسته خواهند شد. مگر ما چه تعداد در کشور دکتر آن هم نه در رشته‌های پزشکی لازم داریم که دیگر در کشورمان از کارگر خبری نیست و پشت فرمان بسیاری از تاکسی‌ها و مسافرکش‌ها آنها را مشاهده می‌کنیم. مگر باید برای تمیز کردن خیابان‌ها مدرک دکترا داشته باشیم و….

همه را غیرخودی می‌دانیم و نحوه درآمد و خرج کردن و هزینه‌های سازمان‌های مختلف را از آنها پنهان کرده‌ایم. می‌دانیم برای اداره و حفاظت از کشور برخی از هزینه‌ها مانند مسوولان امنیت کشور، سپاه و ارتش ضروری و لازم است که حتی شاید این اعتبارات را به دلایل سیاسی- امنیتی نتوان برای مردم روشن بیان کرد ولی سایر موارد را چگونه توجیه می‌کنیم. واقعا مردم چگونه می‌توانند باور کنند که دنیایی دیگر و آخرت هم است و ظالمان مجازات خواهند شد.

کوه با آن عظمت آن طرفش دریا بود

دست بر دامن هر کس که زدم رسوا بود

 بحق باید گفت کسانی هستند که خودبه‌خود به کس دیگری نمی‌اندیشند و به غیر از تامین و حفظ منافع خویش به چیزی یا انسان دیگر نمی‌نگرند. این‌گونه انسان‌ها افرادی هستند که مال‌اندوزی و تکاثر، اولین و آخرین هدف آنها است. عده‌ای از این کسان هم مگسانند دور شیرینی و برای منافع خود و به دست آوردن جاه و مقام و مال و ثروت تا وقتی که صاحب منصب قدرت دارد و بر اسب نشسته است به دورش جمع می‌شوند و به مجرد آن که از اسب افتاد، رهایش کرده و دور اسب‌سوار دیگری را گرفته و آن را به عرش می‌برند و با چاپلوسی و تملق اجازه نمی‌دهند که جایگاه خود را شناخته و مشکلات و چالش‌ها را مشاهده کرده و درصدد رفع آن برآید. گروهی شبکه ۱۰۰۰ فامیلی ایجاد کرده، حصاری به دور خود می‌کشند و خودی‌ها را از غیرخودی‌ها جدا می‌کنند و تا موفق شویم نقبی به این حصار بزنیم، دارایی‌مان را تصاحب کرده و نابودمان می‌کنند. دسته دیگر خنجر به دستان هستند که اگر خلاف میلشان و سلیقه آنها حرکت کنی، برایت گرفتاری دارد و دسته دیگر برای تحقق اهداف خود به هر وسیله متوسل می‌شوند و مانند خون‌آشام‌ها نه از قانون می‌ترسند و نه از خدا. عده‌ای هم خود را به رنگ محیط در می‌آورند که پیدا کردنشان ممکن نشود و معتقد هستند: «خواهی نشوی رسوا هم‌رنگ جماعت شو». باید گفت؛ بسیاری از افرادی که نام بردیم همه را شبیه خود می‌بینند، «کافر همه را به کیش خود پندارد».

آیا به راستی با این اجتماع و جماعت روابط‌عمومی مفهوم و معنی دارد؟

بسیار گفتیم، تقاضا کردیم، ارائه طریق داریم اما امروز به ما می‌گویید چرا سکوت کرده‌ایم؟ به راستی روابط عمومی چه جایگاهی دارد.

* رئیس انجمن روابط عمومی ایران

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 306703
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *