مزد سکوت!
جهان صنعت نیوز| پیش از ظهر سهشنبه هفتم خرداد خبر قتل زنی در منطقه سعادتآباد در خبرگزاریهای مختلف و پیامرسانها منتشر شد. این زن میترا استاد همسر محمدعلی نجفی شهردار سابق تهران بود که با ضرب پنج گلوله در حمام منزل مسکونی خود کشته شد.
محمدعلی نجفی، وزیر اسبق و شهردار پیشین تهران یک روز پس از اعتراف به قتل همسر دومش با حضور در دادسرای تهران اطلاعات بیشتری از این ماجرا را شرح داد.
اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کشکولی برگزار شد. بر همین اساس قاضی شهریاری نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست پرونده اتهامات محمدعلی نجفی گفت: او متهم به مباشرت در قتل عمد همسر دوم خود مرحوم میترا استاد ۳۶ ساله با سلاح گرم و دوم حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز و دیگر ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی است.
توهینهای زشت
حسب بازرسی کارآگاهان در منزل شخصی مشخص شد که آپارتمان مذکور به هم ریخته و حکایت از اسبابکشی هفته قبل از حادثه داشته است. همچنین یک دستنوشته پیدا شد مبنی بر اینکه در یکسال گذشته تلاش زیادی کردم تا بدون خونریزی و توافق مشکلات را حل کنیم اما هیچ راهکاری را مبنی بر طلاق توافقی و گرفتن تمام حقوق خود، نپذیرفت.
قاضی شهریاری یادآور شد: در این دستنوشته تاکید شده همسر دوم من بارها تهدید کرده بود با مردان اجنبی که شما به آنها حساس هستید، همبستر خواهم شد و تا این کار را انجام ندهم دست بردار نخواهم بود و شروع کرد با تماس گرفتن با مردانی که در گذشته با آنها سر و سری داشته است. از نظر من مهدورالدم بودن وی ثابت شده بود و بارها مرا تهدید میکرد تا این روابط زشت را انجام ندهم دستبردار نخواهم بود و دیگر خسته شده بودم و بارها مرا مورد تهدید و توهینهای زشت قرار میداد. با کشف چنین دستنوشتهای ما به این استنباط رسیدیم که ممکن است آقای نجفی قاتل باشد و به همین دلیل تحقیقات خود را برای دستگیری ایشان آغاز کردیم.
پرونده خانوادگی
وی با بیان اینکه تحقیقات در پرونده انجام و تکمیل شده است، گفت: بعضی دستگاههای اجرایی سعی کردند در امور قضایی ورود کنند و باعث تشویش اذهان عمومی شوند و لذا رسانهها رعایت این موازین را مدنظر داشته باشند. پرونده مذکور پرونده قتل خانوادگی است و ممکن است در آینده در جامعه اتفاق افتد و باید همه برای اینکه در این دادرسی نقش اصولی و بیطرفی و حقوق شهروندی به درستی رعایت شود نماینده دادستان و اولیای دم و وکیل آنها اخلاق را رعایت کنند و خلاف وجدان عمومی سخن نگویند.
اسامی مطلعان حاضر در جلسه
وی افزود: در این جلسه زهرا نجفی و علیرضا ببری و آقازاده و مسعود استاد و معصومه رشیدیان خبرنگار انصافنیوز به عنوان مطلع در جلسه حاضرند و اولیایدم در جلسه حضور پیدا نکردند (البته مسعود استاد برادر مرحومه استاد در دادگاه حاضر است) و حاضر خواهند شد. در این جلسه بالشتی که در جریان ارتکاب جرم نجفی از اتاق خواب برداشته بود و به سمت مقتوله پرتاب کرده بود روی میز نماینده دادستان قرار دارد.
قاضی شهریاری نماینده دادستان گفت: صحنه به طور کامل بررسی و در وان حمام آثار پاشیدن خون و شلیک چند گلوله به در و دیوار مشاهده شد، یک عدد بالش سفید رنگ که در آن آثار ورود و خروج گلوله بود، مشاهده شد. دوربینهای مداربسته ساختمان بررسی شد که نشان میداد ۱۱:۴۳ همان روز محمدعلی نجفی در حال خروج از ساختمان است و قبل از خروج او، راننده محمدعلی نجفی با هویت فرهاد آقازاده فرزند احمد به درب واحد متهم نجفی مراجعه و دو عدد کیف را خارج میکند.
نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است
نماینده دادستان بیان کرد: در تحقیقات انجام شده از فرهاد آقازاده او گفت ساعت ۹:۲۶ یوم جاری دکتر نجفی با او تماس گرفته و آدرسی به او داده که به آنجا بیاید. سه بار به آدرس رفتم. به دکتر زنگ زدم جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه کردم زنگ زدم او در را باز کرد و دو عدد کیف قهوهای و مشکی تحویل من داد و خواست که آن را به دخترش زهرا نجفی برسانم.
قاضی شهریاری افزود: فرهاد آقازاده در ادامه تحقیقات بیان کرده کیف را به دختر دکتر نجفی رساندم، بعد از باز کردن کیف نامهای در آن بود که پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه کنید. ما به همراه دختر او به آدرس رفتیم، چند بار در زدیم در را کسی باز نکرد بعد از آن وارد ساختمان شدیم، در حمام با جسد میترا استاد مواجه شدیم که بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتیم.
آقازاده گفت: من در آخرین لحظه که با دکتر نجفی صحبت کردم دیدم که شلوار او خونی و مچ پای او زخمی شده است.
وی گفت: در ادامه از مهیار صفری فرزند جهانشاه پسر مقتوله که در آن یوم جاری حضور داشت سوال کردیم. او گفت برای گرفتن پول آژانس سهشنبه به منزل مادرم رفتم دیدم دو نفر غریبه که یکی دختر نجفی است در محل هستند و گریه میکنند. بعد دیدم مادرم در حمام و خونی است. فکر نمیکردم مادرم مرده باشد. هر چه با آقای نجفی تماس میگرفتیم گوشی خاموش بود. او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود. معمولا او با مادرم درگیری لفظی و گاهی بدنی داشت. نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.
زندگی عاشقانه و جنسی با یک کارگردان
نماینده دادستان گفت: از زهرا نجفی تحقیق به عمل آمد که در تحقیقات گفته است آقای آقازاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو کیف دستی به من دادند من به همراه همسرم و آقای آقازاده به منزل بابا آمدیم، چند باز زنگ زدیم خودمان در را باز کردیم بابا و خانم استاد را صدا کردیم، همان موقع پسر میترا استاد رسید، به سمت سرویس بهداشتی رفتیم و من دیدم که میترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد است.
شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد کیف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفی رفتیم. کیفها به همراه سه برگ کشف شد در داخل کیف شش عدد گوشی که در فویل پیچیده شده بود و متعلق به متهم نجفی، مقتوله و فرزند مقتوله است کشف شد.
وی ادامه داد: در بررسی نامهای کشف شد که متهم نجفی در آن میگوید «او در اردیبهشت ۹۶ با عدهای به دیدن من آمدند و گفتند که کاندیدای شورای شهر هستند و من او را به دوستانم معرفی کردم، البته آن زمان او محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصی داشتیم و مطالبی را درباره زندگی خود به من گفت که مسلمان و مطلقه است اما او قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته است، بعد از آن به عقد موقت کسی در وزارت خارجه در میآید، بعد از آن هم به عقد موقت شخص دیگری در آموزشوپرورش درآمده است و همه این موارد را همسر او اطلاع داشت که بعد از آن در تیرماه به عقد موقت من درآمد که اشتباه کردم.
شرح ماجرا از زبان دختر نجفی
در این جلسه زهرا نجفی با حضور در جایگاه گفت: بنده فرزند آقای محمدعلی نجفی هستم و شهادت میدهم و قسم میخورم جز واقعیت چیزی نگویم. در هفتم خرداد آقای آقازاده (راننده نجفی) به منزل ما آمد و دو کیفدستی به من داد و در یکی از آنان نامهای از پدرم که شامل سه صفحه بود را مشاهده کردم و به دلیل اینکه پدرم در آن نامه از ملت ایران و فامیل و خانواده عذرخواهی کرده بود و پایین نامه انالله و اناالیه راجعون نوشته بود ترسیدم. نگران شدم و با همسرم تماس گرفتم و حدود ساعت ۱۲ تا ۵/۱۲ به برج آرمیتا محل زندگی پدرم رسیدیم.
دختر نجفی گفت: چند بار آقای آقازاده زنگ زد ولی کسی جواب نداد و بعد با کلید در را باز کردیم و قبل از ورود آقای آقازاده باز هم همسر و پدرم را صدا زدند ولی صدایی نشنیدیم و هیچ کس در را باز نکرد و نهایتا ما وارد شدیم. آقای آقازاده اولین نفری بودند که جسد را مشاهده کردند. بعد همسرم رفت و سپس من جسد را مشاهده کردم و در این زمان پسر خانم استاد رسید که من از همسرم خواستم او را به بیرون ببرد تا این صحنه را نبیند و سپس آقای آقازاده سمت اتاق خواب رفتند و در را باز کردند و یکدفعه گفتند یاابوالفضل و همسرم علیرضا ببری پشت سرشان رفتند و با جسد مرحومه روبهرو شدند و شوکه شدیم و به بدن میترا استاد دست زدند که سرد بود.
فکر کردم پدرم میخواهد خودش را بکشد
زهرا نجفی ادامه داد: من براساس نامهای که در آن نوشته شده بود انالله و اناالیه راجعون نگران شدم و فکر کردم پدرم میخواهد خودش را بکشد و بیشتر به خاطر این دلیل رفتم. زمانی که همسرم به اورژانس زنگ زدند متوجه نشده بود که خانم استاد تیر خورده و گفتند که حالشان بد شده و اورژانس از او خواست که مرحومه را بخواباند و بعدش من عکس گرفتم که این خانم به حالت نشسته در وان افتاده بود و حتما صدای ضبطشده ما خواهد بود و خود اورژانس مکالمهها را ضبط میکند.
عکس از جسد خون آلود
زهرا نجفی افزود: من یک عکس گرفتم و وقتی وارد شدم دیدم که مرحومه خونآلود است و اول متوجه نشدم که او تیر خورده و وقتی که به درخواست اورژانس با همسرم شروع به ماساژ خانم استاد کردیم دیدم سینه او جای گردی سوراخ است و دیدم دو تا تیر آنجا افتاده و متوجه شدم که خانم استاد تیر خورده و به همسرم گفتم ماساژ ندهد.
وی افزود: آقای آقازاده اولین نفری بود که جسد را دید و غیر از من و همسرم کسی آنجا نبود. البته پسر مرحومه استاد از سمت اتاق دویدند و شاید یک لحظه آن را دیده باشد. خون کف حمام و داخل وان بود ولی خون خشک شده بود. چون اورژانس به ما گفت که خون خشک است. جسد برهنه و یک حوله سفید رویش بود.
قاضی از زهرا نجفی پرسید در عکس بالش روی جسد افتاده است دلیلش چیست که او گفت: بالش روی جسد نبود و کف حمام بود و بدنشان خشک بود. وقتی من دست زدم دیدم خانم استاد سرد است.
قاضی از زهرا نجفی خواست با توجه به اینکه صحنه بههم خورده است صحنه جرم را تشریح کند که زهرا نجفی گفت: جسد به حالتی بود که دست سمت راستش مشت شده و پای راستش از وان بیرون و گردنش خمیده به سمت چپ بود و حالت نشسته بود و معلوم بود که در وان افتاده است.
طلب حلالیت
در ادامه علیرضا ببری داماد نجفی با حضور در جایگاه گفت: حدود ساعت ۱۰:۳۰ یا ۱۱بود که همسرم به من زنگ زد و من سریع خود را به خانه رساندم دیدم آقای آقازاده و خانمم بسیار پریشانند. همسرم گفت دکتر نامهای داده و نوشته انالله و اناالیه راجعون. نامه طولانی بود همه آن را نخواندم اما پاراگراف آخر که عذرخواهی و حلالیت طلبیده بود را دیدم.
وی ادامه داد: با دو ماشین به خانه دکتر رفتیم. حدود ۱۱:۱۵ رسیدیم. اول در زدیم و من فکر میکردم برعکس شده باشد. دکتر حالش خوب نباشد و خانم استاد در خانه باشد اما در باز نشد که آقای آقازاده کلید داشت. من و زهرا در چارچوب در ایستادیم و صدا میکردیم که در همین حین مهیار (پسر استاد) آمد و جزوهای در دستش بود و چون تا حالا او را ندیده بودیم، فکر کردیم از اهالی ساختمان است اما وقتی شروع به صدا زدن کرد و آقازاده او را به ما معرفی و ما را به او معرفی کرد، شناختیم.
بدنش سرد بود
وی افزود: در حمام باز شد و دیدم خون کف حمام ریخته است و مهیار داد میزد مامانم را کشته و میخواست تو برود. کف حمام را دید اما نگذاشتم به داخل بیاید و آقازاده او را به بیرون اتاق برد. من و زهرا وارد حمام شدیم و زهرا گفت بدنش سرد است اما فکر کردم خودکشی کرده است. سوراخ روی سینه خیلی کوچک بود و به اورژانس زنگ زدم و شرح دادم و گفت او را صاف بخوابانید اما خانم استاد به وان چسبیده بود و نمیشد او را تکان داد. به همین دلیل صاف صاف نشد. ماساژ دادن را تلفنی انجام میدادم که دیدم از سوراخ خون میآید و به اورژانس گفتم گفت حوله یا دستمالی را رویش فشار دهید. همین موقع زهرا گفت ول کن. تیر خورده و چند دقیقه بعد اورژانس و پلیس رسید.
کل خانه به هم ریخته بود
قاضی از او پرسید چه کسی با اورژانس تماس گرفت که پاسخ داد بنده.
قاضی مجددا پرسید آیا نامه را خواندهاید که علیرضا ببری گفت: نامه را در سه برگ و شش صفحه دیدم اما کل نامه را نخواندم.
قاضی پرسید چطور به خانه دکتر رفتید که او گفت ما خانه دکتر را بلد نبودیم و به همراه آقازاده به آنجا رفتیم و فکر کنم که آقازاده به پلیس زنگ زد و من نزدم.
ببری افزود: کف حمام خیلی خون بود اما در وان رد خون افتاده بود.
قاضی از او پرسید آیا داخل اتاق به هم ریخته بود که او گفت: کل خانه به هم ریخته بود و لباس خونی ندیدم. بیرون حمام کمی خون بود.
میدانستیم استاد با ما اختلاف دارد
مانتوی سرخابی با رنگ جیغ
قاضی در مورد اختلاف خانوادگی آنها پرسید که او پاسخ داد از اختلاف خانم استاد با خودمان بیشتر خبر داشتم و ارتباط ما قطع شده بود و فقط زهرا زنگ میزد و حال دکتر را میپرسید اما میدانستیم که با ما اختلاف دارد.
قاضی کشکولی در مورد این اختلاف پرسید که ببری گفت: من زمانی که اولین بار خانم استاد را دیدم در نمایش فیلمی در باغ کتاب بود و کنار دکتر با یک مانتوی سرخابی و رنگ جیغ نشسته بود که به مراسم نمیخورد. به فاصله یک هفته بعد در مراسمی در برج میلاد او را به همراه برادرش دیدم اما کاملا محجبه. این اختلاف پوشش و اینکه جلو مینشست برایم سوال شد اما به پاسخی نرسیدم تا اینکه خانم استاد به من زنگ زد و در محل کارم بودم و صحبت خوبی نداشتیم و حتی به من گفت تا تو باشی در مورد زن مردم پرس و جو نکنی. فکر میکنم دلیل مشکلش با من این بود و قبلا او را اصلا ندیدم.
میدانستم که دکتر اسلحه دارد
قاضی از او پرسید در صحنه جرم رنگ حوله چه بود و آیا بالشی دیدهاید که گفت: یک حوله سفیدرنگ رویش بود و اصلا بالشی ندیدم. خانمم گفت گلوله خورده و بیرون وان دو پوکه مسی دیدم و در این مدت با نجفی تماسی نداشتم اما ترسیده بودیم چون یکبار سابقه خودکشی داشت. ما در منزل مادر همسرم بودیم که دکتر زنگ زد و گفت حالم خوب است و میروم خود را معرفی کنم. نگران نباشید همه چیز درست میشود. حدود ساعت ۸:۳۰ شده بود که به آگاهی رسیدیم.
قاضی از او پرسید چه کسی تلفن را در منزل جواب داد که او گفت: زهرا و وقتی فهمید دکتر است گوشی را روی بلندگو زد و صدایش را همه شنیدند.
قاضی به عنوان آخرین سوال از او پرسید آیا تاکنون متوجه وجود اسلحه شده بودید که ببری گفت: میدانستم که دکتر اسلحه دارد اما از نزدیک ندیده بودم و زهرا از همان ابتدای ازدواجمان در سال ۹۵ به من گفته بود.
مچ پا و لباس نجفی خونی بود
در ادامه جلسه دادگاه آقازاده راننده محمدعلی نجفی به دستور قاضی در جایگاه قرار گرفت و در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه از چه زمانی آقای نجفی را میشناسید، گفت: من از دوم یا سوم خرداد سال ۹۷ با ایشان آشنا شدم و در شهرداری هم کار میکردم و در این یک سال کنار ایشان بودم.
قاضی کشکولی از آقازاده خواست توضیح دهد آن روز چه اتفاقاتی افتاد.
آقازاده در پاسخ گفت: آقای نجفی ساعت ۹:۲۶ صبح با من تماس گرفت و گفت کجایی و گفتم بنیاد هستم و او گفت فورا بیا. وقتی به خانه ایشان رفتم دو عدد کیف یکی مشکی و دیگری قهوهایرنگ به من دادند و گفت دارم نامهای مینویسم پایین باش و وقتی زنگ زدم بیا بالا و نامهها را برای زهرا دخترم ببر.
وی افزود: حدودا یک ربع بعد ایشان زنگ زد و وقتی بالا رفتم کیف قهوهای را به ایشان دادم و نامه را در داخل کیف گذاشتند و به من دادند. بنده در این لحظه دیدم مچ پا و لباس آقای نجفی خونی است، گفتم چه شده؟ گفت درگیر شدیم. گفتم خانم استاد کجاست؟ گفت بیرون رفته است.
راننده نجفی تصریح کرد: سپس بنده نامه را به خانه دختر ایشان بردم. ایشان نامه را دیدند و دوباره به در خانه ایشان بازگشتیم. چند بار زنگ زدیم و کسی در را باز نکرد و کلید انداختیم و وارد شدیم که پسر ایشان هم در این لحظه رسید. الان دیگر ساعت ۱۲ یا ۱۲:۱۵ بود.
مشاهدات از صحنه قتل
آقازاده گفت: پسر میترا استاد پرسید اینها که هستند؟ که من گفتم ایشان دختر و ایشان داماد آقای نجفی هستند. سپس وارد خانه شدیم و من در خانه را باز کردم و سپس در حمام را باز کردم و یک پا را به داخل حمام گذاشتم و خانم استاد را دیدم و شوکه شدم و داد زدم و مهیار (پسر میترا استاد) را بیرون کشیدم.
وی ادامه داد: در این لحظه مهیار به سمت آشپزخانه دوید و من هم به سمت او رفتم. دستش را از جیبش بیرون کشیدم چون ترسیدم بلایی سر خودش یا دختر یا داماد آقای نجفی بیاورد.
ساعت ۱۲:۲۸ به ۱۱۰ زنگ زدم
آقازاده ادامه داد: بنده ساعت ۱۲:۲۸ بود که به ۱۱۰ زنگ زدم.
وی در پاسخ به درخواست رییس دادگاه مبنی بر اینکه مشاهدات خود را از صحنه قتل بگویید، گفت: من گردن به بالا را از مقتوله دیدم. برهنه بودند و یک پایشان یعنی پای چپ از وان بیرون بود.
مچ پایش زخمی بود
راننده نجفی در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه وقتی ساعت ۹:۲۶ نجفی با شما تماس گرفت چه زمانی به خانه ایشان رسیدید گفت: ساعت ۹:۴۶ یا ۹:۴۷. این ساعت تماس گرفتم. جواب ندادند و بالا رفتم که در را باز کردند و کیفها را به من دادند.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که نجفی چه لباسی به تن داشته است گفت: یک تیشرت مشکی یا خاکستری و یک شلوارک آبی به تن داشت.
آقازاده ادامه داد: از خونی که روی مچ پای آقای نجفی وجود داشت احساس کردم مچ پایش زخمی است.
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که آیا در اتاق هم خون مشاهده کردید گفت: یکی دو قطره خون آنجا بود. من تا در حمام را باز کردم سمت چپ را نگاه کردم و خانم استاد را دیدم.
اطلاعی از اسلحه آقای نجفی نداشتم
آقازاده در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه از اسلحه آقای نجفی هم خبر داشتید، گفت: خیر اطلاعی نداشتم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که آیا از مفاد نامه خبر داشتید، گفت: همان جا که خانم نجفی نامه را دیدند من هم متوجه شدم.
آقازاده در پاسخ به سوال دیگر قاضی مبنی بر اینکه بعد از آن ساعت تا ۷ شب با آقای نجفی تماسی داشتید و بعد از اینکه به قم میرود با او حرف زدید و تماس داشتید گفت: خیر. من آگاهی بودم.
ستاد را برای خرید بیرون میبردم
وی در پاسخ به سوال دیگر قاضی که آیا شما راننده خانوادگی بودید، گفت: بله. خانم استاد را گاهی برای خرید بیرون میبردم یا اینکه وقتی میخواستند به خانه پدرشان بروند، من ایشان را میبردم.
سر و صورت نجفی را کبود دیده بودم
راننده نجفی در پاسخ به این سوال که آیا از اختلافات خانوادگیشان هم خبر داشتید گفت: من یکی دو بار سر و صورت دکتر را دیده بودم که کبود است. یک بار هم تلفنی دعوایشان شد اما از ایشان سوال نکردم گفتم شاید نمیخواهند من بدانم و رویم نشد بپرسم.
وی در پاسخ به این سوال که حوله را دیدید گفت: نه من یکی دو ثانیه نگاه کردم. خون از جلوی در تا کف حمام وجود داشت.
در این لحظه رییس دادگاه از معصومه رشیدیان خبرنگار انصافنیوز خواست که در جایگاه قرار بگیرد.
رشیدیان در توضیحاتی گفت: یک سال پیش در زمان استعفای آقای نجفی گزارشی تحت عنوان نقش پرستوها در حذف سیاستمداران منتشر شد. ما هم مباحثی شنیده بودیم که زنی در زندگی ایشان حضور دارد. تلاش من برای برقراری تماس با آقای نجفی بینتیجه ماند. اما وقتی عکسهای دونفره ایشان منتشر شد، نامشان دوباره بر سر زبانها افتاد.
وی تاکید کرد: بار دیگر شماره خانم استاد را گرفتیم و تماسهای بعدی از سوی خانم استاد صورت گرفت. مصاحبه اول آبان ۹۷ بود، تماس بعدی ایشان دی ماه و تماس آخرشان روز پیش از حادثه بود.
تاکید بر ضبط شدن صدای مصاحبه
رشیدیان گفت: در مصاحبه دوم مسائل خصوصی را مطرح میکردند که برای درج در رسانه سیاسی موضوعیت نداشت اما چون با من به عنوان یک خبرنگار تماس گرفته بودند من باید پیگیری میکردم و از ایشان خواستم به دفتر بیایند.
وی افزود: خانم استاد تاکید داشتند صدایشان ضبط میشود و گفت مدارکی دارند که نشان میدهد نجفی قولهایی به او داده است. در مصاحبه دوم گفته بودند که در زندگی شخصیشان مشکل دارند که من خواستم به انصافنیوز بیایند که بار اول قبول کردند و بار دوم کنسل کردند.
رشیدیان یادآور شد: ساعت ۱۵ مسائل شخصیشان را مطرح کردند که گفتم به دفتر بیایید و او گفت ممکن است بیایم و بعد پیام داد که به سفر میرویم و دو عکسنوشته فرستاد با این مضمون که سکوتکنندگان همراه ظلم هستند.
اموال به نام همسر و دختر نجفی
خبرنگار انصافنیوز در پاسخ به سوال رییس دادگاه مبنی بر اینکه شما خبرنگار سیاسی بودید حال ایشان مسائل سیاسی را مطرح میکرده یا مسائل خصوصی، گفت: ابعاد خصوصی را مطرح میکردند. در آخرین تماسی که گرفتند گفت که نجفی همسر اول خود را طلاق داده و من میخواهم این را رسانهای کنم چون ایشان قولهایی داده است ولی اموال خود را به نام همسر و دخترش کرده است.
وی در پاسخ به سوال رییس دادگاه مبنی بر اینکه مسائل سیاسی یا اجتماعی را مطرح نمیکرد گفت: نه اما میگفت پدرم میگوید دخترم همسر دوم مردی شده که سن بالایی دارد. یک بار از او پرسیدم آیا آقای نجفی با شما زندگی میکند که گفت بله و این باور به من القا شده بود که روابطشان حسنه است.
رشیدیان در پاسخ به این سوال قاضی کشکولی که آیا خانم استاد از درگیری فیزیکی هم چیزی گفتهاند گفت: بار دوم که تماس گرفتند یعنی دیماه ۹۷ با صدای گرفتهای حرف میزدند که مشخص بود مرافعهای داشتهاند.
ادامه رسیدگی به پرونده در ۲۶ تیرماه
در ادامه رییس دادگاه ختم اولین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد را اعلام کرد و گفت: جلسه بعد روز چهارشنبه ۲۶ تیرماه در همین مکان و به صورت علنی برگزار میشود.
مسعود استاد پس از پایان نخستین جلسه محاکمه محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل میترا استاد به خبرنگاران گفت: ما خواستار اجرای دقیق قانون توسط دادگاه هستیم.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا امکان سازش از سوی اولیای دم وجود دارد یا خیر افزود: ما از قصاص نمیگذریم. برادر میترا استاد همچنین در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه گفته میشود نجفی به جای فرد دیگری قتل را به گردن گرفته است، اظهار کرد: دوربینها زمان خروج نجفی را ضبط کردند و چنین فرضیهای درست نیست.
اخبار برگزیدهلینک کوتاه :